پاسخ: جواب آن را قرآن میدهد و مولوی در نیم بیتی نیز پاسخ داده است: (کار نیکان را قیاس از خود مگیر). این سوال، از این تصور به وجود آمده است که همه کودکان یکنواخت به دنیا میآیند و بر همگان حکم واحدی را پیاده کرده است. قرآن از زبان حضرت مسیح در گهواره درباره خودش نقل میکند که فرمود: {قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا} (مریم: 20) و من بنده خدا هستم، انجیل را به من داده و مرا پیامبر ساخته است…. این جملهها را کودک شیرخوار به زبان میآورد. روح او در آن روز بهاندازهای بزرگ و بزرگوار بود که میتوانست این سخنان را به زبان آورد و از نبوت فعلی خود گزارش دهد، آیا حق دارید به خدا اعتراض کنید که چگونه کودک شیرخوار، پیامبر شده است؟ گاهی تصور میشود که حضرت مسیح در آن دوران کودکی دارای چنین مقامی نبوده بلکه از آیندهی خود خبر میدهد، ولی این نوع تأویلی است ممنوع، همه جملهها به صورت فعل ماضی آغاز شده و میفرماید: {آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا}. درباره حضرت یحیی قرآن مجید میفرماید: {وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا}؛ (و ما در کودکی به او فرمان [نبوت] دادیم). (مریم: 12) درست است که دوران شکوفایی عقل انسان، معمولاً حدّ و مرز خاصی دارد، ولی میدانیم همیشه در انسانها افراد استثنایی وجود داشتهاند. چه مانعی دارد که خداوند، این دوران را برای بعضی از بندگانش به خاطر مصالحی فشردهتر کند، و در سالهای کمتری خلاصه نماید. بنابراین، چه مانعی دارد که حضرت مهدی (عج) از این کودکان استثنایی باشد که در دوران کودکی عقل او شکوفا و دستگاه فکری او تکامل یافته باشد؟ در اینجا ما حدیثی را از امام جواد (ع) نقل میکنیم که او هم از دوران کودکی به امامت رسید. علی بن اسباط میگوید: به خدمت امام جواد (ع) رسیدم درحالیکه سنّ او کم بود. من درست به قامت او خیره شدم تا به ذهن خویش بسپارم به هنگامی که به مصر باز میگردم کم و کیف مطلب را برای یاران، نقل کنم. در این فکر بودم که دیدم امام جواد (ع)، رو به سوی من کرد و گفت: ای علی بن اسباط، خداوند کاری را که در مسئله امامت کرده همانند کاری است که در نبوّت کرده است. گاه میفرماید: {وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا} یعنی در کودکی فرمان (نبوت) میدهد و گاه درباره انسانها میفرماید: {حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً}؛ (هنگامی که به حد بلوغ کامل عقل به چهل سال رسید). (احقاف: 15) بنابراین همانگونه که ممکن است خداوند، حکمت را به انسانی در کودکی بدهد، در قدرت اوست که در چهل سالگی آن را به کسی بدهد. امّا چرا ظهور نمیکند؟ این نه از ترس است، بلکه از نظر فراهم نشدن شرایط است. گاهی میگویند شرایط در جمهوری اسلامی ایران فراهم است. این هم یک نوع ناآگاهی از فلسفه غیبت است. او امام جهانیان است که سریر عدالت در همهی نقاط در انتظار اوست. باید آمادگی برای پذیرش دعوت او در نوع افراد در غالب جاها وجود داشته باشد. مراجعه شود: جدال احسن، ص 259.
چگونه کودک پنج ساله امام میشود؟
پاسخ:
جواب آن را قرآن میدهد و مولوی در نیم بیتی نیز پاسخ داده است: (کار نیکان را قیاس از خود مگیر).
این سوال، از این تصور به وجود آمده است که همه کودکان یکنواخت به دنیا میآیند و بر همگان حکم واحدی را پیاده کرده است.
قرآن از زبان حضرت مسیح در گهواره درباره خودش نقل میکند که فرمود:
{قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا} (مریم: 20)
و من بنده خدا هستم، انجیل را به من داده و مرا پیامبر ساخته است….
این جملهها را کودک شیرخوار به زبان میآورد. روح او در آن روز بهاندازهای بزرگ و بزرگوار بود که میتوانست این سخنان را به زبان آورد و از نبوت فعلی خود گزارش دهد، آیا حق دارید به خدا اعتراض کنید که چگونه کودک شیرخوار، پیامبر شده است؟
گاهی تصور میشود که حضرت مسیح در آن دوران کودکی دارای چنین مقامی نبوده بلکه از آیندهی خود خبر میدهد، ولی این نوع تأویلی است ممنوع، همه جملهها به صورت فعل ماضی آغاز شده و میفرماید: {آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا}.
درباره حضرت یحیی قرآن مجید میفرماید: {وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا}؛ (و ما در کودکی به او فرمان [نبوت] دادیم). (مریم: 12)
درست است که دوران شکوفایی عقل انسان، معمولاً حدّ و مرز خاصی دارد، ولی میدانیم همیشه در انسانها افراد استثنایی وجود داشتهاند. چه مانعی دارد که خداوند، این دوران را برای بعضی از بندگانش به خاطر مصالحی فشردهتر کند، و در سالهای کمتری خلاصه نماید.
بنابراین، چه مانعی دارد که حضرت مهدی (عج) از این کودکان استثنایی باشد که در دوران کودکی عقل او شکوفا و دستگاه فکری او تکامل یافته باشد؟
در اینجا ما حدیثی را از امام جواد (ع) نقل میکنیم که او هم از دوران کودکی به امامت رسید. علی بن اسباط میگوید: به خدمت امام جواد (ع) رسیدم درحالیکه سنّ او کم بود. من درست به قامت او خیره شدم تا به ذهن خویش بسپارم به هنگامی که به مصر باز میگردم کم و کیف مطلب را برای یاران، نقل کنم. در این فکر بودم که دیدم امام جواد (ع)، رو به سوی من کرد و گفت: ای علی بن اسباط، خداوند کاری را که در مسئله امامت کرده همانند کاری است که در نبوّت کرده است.
گاه میفرماید: {وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا} یعنی در کودکی فرمان (نبوت) میدهد و گاه درباره انسانها میفرماید: {حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً}؛ (هنگامی که به حد بلوغ کامل عقل به چهل سال رسید). (احقاف: 15)
بنابراین همانگونه که ممکن است خداوند، حکمت را به انسانی در کودکی بدهد، در قدرت اوست که در چهل سالگی آن را به کسی بدهد.
امّا چرا ظهور نمیکند؟ این نه از ترس است، بلکه از نظر فراهم نشدن شرایط است.
گاهی میگویند شرایط در جمهوری اسلامی ایران فراهم است. این هم یک نوع ناآگاهی از فلسفه غیبت است. او امام جهانیان است که سریر عدالت در همهی نقاط در انتظار اوست. باید آمادگی برای پذیرش دعوت او در نوع افراد در غالب جاها وجود داشته باشد.
مراجعه شود: جدال احسن، ص 259.
- [سایر] چگونه ممکن است یک کودک پنج ساله، امام شود؟
- [سایر] امامت در سن طفولیت، چگونه توجیه میشود؟
- [سایر] شیوه تعلیم اذکار به کودک سه ساله چگونه است؟
- [سایر] آیا عقل، امامت کودک را تأیید میکند؟
- [سایر] آیا از منظر تاریخ، امامت در کودک تجسم یافته است؟
- [سایر] چگونه ممکن است یک کودک به مقام امامت برسد؟
- [سایر] آیا قرآن مؤید امامت و نبوت کودک است ؟
- [سایر] چرا خداوند امامت را در کودک قرار داد؟
- [سایر] آیا امامت کودک با قاعده لطف سازگاری دارد؟
- [سایر] آیا عقل ، امامت کودک را تایید می کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هر کودک نابالغی مالی را پیدا کند احتیاط واجب آن است که ولی او اعلان نماید و چنانچه تا یک سال صاحب آن پیدا نشد مطابق یکی از دستورهای چهارگانه گذشته، آنچه مطابق مصلحت کودک است عمل می نماید.
- [آیت الله اردبیلی] بر مادر واجب نیست که به نحو رایگان یا با دریافت مزد کودک را شیر دهد، ولی در صورتی که راه تغذیه منحصر به شیر مادر باشد و امکان استفاده از شیر غیر مادر وجود نداشته باشد و یا موجب ضرر و زیان برای کودک شود، بر خود مادر واجب است کودک را شیر بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر زنی بچهای را با شرایطی که در مسأله (2483) و بعد از آن، گفته خواهد شد شیر دهد، رابطههای رضاعی زیر پدید میآید، این روابط که نسبی آنها موجب محرمیت میشود رضاعی آنها نیز سبب محرمیت میگردد: 1 - آن زن مادر رضاعی کودک میشود. 2 - شوهر آن زن که شیر از اوست، پدر رضاعی کودک میشود. 3 - پدر و مادر آن مرد و اجداد او - اگر چه رضاعی باشند - جدّ و جدّه پدری رضاعی آن کودک میشوند. 4 - پدر و مادر آن زن و اجداد او - اگر چه رضاعی باشند - جدّ و جدّه مادری رضاعی آن کودک میشوند. 5 - پسران - نسبی و رضاعی - آن مرد یا زن، برادران رضاعی کودک و دختران - نسبی و رضاعی - آنها خواهران رضاعی او میشوند. 6 - نوادگان - نسبی و رضاعی - آن مرد یا زن، برادرزادگان و خواهر زادگان رضاعی کودک میشوند. 7 - برادر - نسبی و رضاعی - آن مرد عموی رضاعی و خواهر - نسبی و رضاعی - او عمه رضاعی کودک میشوند. 8 - برادر - نسبی و رضاعی - آن زن دایی رضاعی و خواهر - نسبی و رضاعی - او خاله رضاعی کودک میشوند. 9 - عمو و عمه و دایی و خاله آن مرد - هر چند با واسطه باشند - به ترتیب عمو و عمه و دایی و خاله پدر رضاعی کودک میشوند. 10 - عمو و عمه و دایی و خاله آن زن - هر چند با واسطه باشند - به ترتیب عمو و عمه و دایی و خاله مادر رضاعی کودک میشوند.
- [آیت الله اردبیلی] در صورتی که مادر از حقّ حضانت خود بگذرد و به گونهای باشد که حقّ کودک از بین نرود و در تربیت و نگهداری کودک اهمال نشود، پدر نمیتواند او را به حضانت مجبور نماید.
- [آیت الله اردبیلی] (حِضانت) یعنی نگهداری و پرورش کودک حق و تکلیف پدر و مادر است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کودکی از زنا متولد شود. الف: اگر زن و مرد هر دو زنا کار باشند نه آنهااز کودک ارث میبرند ونه کودک از آنهاارث میبرد ب: اگر یکی از آن دو زنا کار باشند ولی دیگری فکر میکرده که حلال است کودک و زانی از همدیگر ارث نمیبرند ولی کودک نسبت به فردی که فکر میکرده حلال است ولد شبهه محسوب میشود و ازیکدیگر ارث میبرند. ج: اگر ولد الزنا ازدواج کند زن و فرزندان او طبق احکام ارث از او ارث میبرند.
- [آیت الله اردبیلی] در ولایت و سرپرستی پدر و جدّ پدری، عدالت آنان شرط نیست، ولی هرگاه برای حاکم شرع ثابت شود که سرپرستی آنان به ضرر کودک یا سفیه و یا دیوانه میباشد، باید آنان را از تصرّف در اموال کودک یا سفیه و یا دیوانه منع کند و شخص دیگری را که امین باشد منصوب نماید، مگر این که با ضمیمه کردن امین به پدر و جدّ پدری، بتوان سرپرستی آنان را در جهت مصلحت کودک، سفیه یا دیوانه اصلاح نمود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه طبیب به هنگام جراحی بیمار یا ختنه کردن کودک بر اثر سهل انگاری ضرری به بیمار یا کودک برساند، یا سبب مرگ او گردد ضامن است و همچنین اگر خطا کند و سبب زیانی شود، ولی اگر کوتاهی نکرده و مرتکب خطا نشده است، بلکه بر اثر عوامل دیگری، بیمار معیوب گردد یا بمیرد ضامن نیست به شرط این که در مورد کودک با اجازه ولی اقدام کرده باشد.
- [آیت الله سیستانی] امام جماعت باید بالغ ، و عاقل ، و شیعه دوازده امامی ، و عادل ، و حلال زاده باشد ، و نماز را به طور صحیح بخواند . و نیز اگر مأموم مرد است امام او هم باید مرد باشد ، و صحت اقتدا به بچه ده ساله اگر چه خالی از وجه نیست ، ولی خالی از اشکال هم نمیباشد . وعدالت این است که واجبات انجام دهد ، ومحرمات را ترک کند ونشانه آن حسن ظاهر است ، اگر انسان اطلاع از خلاف آن نداشته باشد .
- [آیت الله اردبیلی] حقّ حضانت مادر با طلاق یا نعوذ باللّه زنا از بین نمیرود، مگر این که صلاحیّت نگهداری کودک را نداشته باشد.