احکام و دستورات الاهی بر دو قسم‌اند: تأسیسی و امضایی.[1] 1. احکام تأسیسی، احکامی هستند که از طرف شارع جعل و صادر شده و سابقه‌‌ای در عرف و در بین عقلا نداشته‌‌اند. 2. احکام امضایی، امور اعتباری هستند که عرف و عقلا آنها را اعتبار کرده‌‌اند، همانند ملکیت و زوجیت و دیگر منشآت عقود و ایقاعات. این امور اعتباری (اعتبارات قانونی) قبل از شریعت هم در جامعه انسانی وجود داشته‌‌اند و نظام اجتماعی و اقتصادی جامعه مبتنی بر آنها است و شارع مقدس اسلام نیز آنها را امضا و تأیید کرده است.[2] واقعیت آن است که دین در برخورد با زندگی روزمرۀ انسان‌‌ها و شیوه‌‌های متداول در بین آدمیان، یکسره از موضع نفی یا اثبات برخورد نکرده است، بلکه گاه کاملاً آنها را پذیرفته و تأیید کرده است[3] و این در جایی است که وجود آن سیره‌‌ها با حفظ نظم اجتماعی و تسهیل معیشت مردم منافات نداشته یا به هر مصلحت دیگر ضروری بوده است، نظیر اکثر احکام و مقررات راجع به قراردادها. گاه نیز این رویه‌‌های مفید، نیازمند اصلاح و بازنگری بوده‌‌اند که در این‌گونه موارد، شارع با افزودن برخی قیود و شروط، بنای عقلا را پذیرفته است.[4] البته برخی سیره‌‌ها را نیز به دلیل مفاسد و ضررهایی که در برداشته و از دید مردم مخفی مانده یا تحت تأثیر غریزه‌‌های شخصی و سودجویی آنان قرار گرفته ‌بوده مردود اعلام داشته است. مانند ربا.[5] در هر حال به مقداری از احکام رایج در بین مردم که مورد تأیید و پذیرش شارع قرار گرفته «حکم امضایی» گفته می‌‌شود.[6] 3. اما ملاک و معیار در احکام تأسیسی و امضایی به یک اعتبار، سابقه نداشتن و سابقه داشتن آنها در بین مردم قبل از ظهور اسلام است که در توضیحات یاد شده بیان شده است. به اعتبار دیگر، ملاک و معیار در احکام - چه احکام تأسیسی چه احکام امضایی و تأکیدی - وجود مصالح و مفاسد در متعلقات احکام است؛ یعنی هر جایی در متعلق حکم، مصلحت نوعیه برای مردم وجود داشته باشد، شارع مقدس یا شخصاً به آن چیز امر می‌‌کند یا اگر آن کار در بین مردم رواج داشت آن‌را به نحو مطلق یا با اصلاح، امضا و تأیید می‌کند. و هر جایی که در متعلق حکم، مفسده وجود داشته باشد نیز به همان دو صورتی که در امر، متصور بود آن را نهی می‌کند؛ از این‌رو حضرت امام رضا(ع) می‌فرمایند: «همانا، چنین یافتیم که هر آنچه را که خدای تبارک و تعالی حلال فرموده صلاح و بقای بندگان در آن بوده است و به آن احتیاج دارند و بی‌نیاز از آن نیستند و در آنچه حرام نموده است نیازی برای بندگان به آن نیافتیم، بلکه مایه فسادی است که ایشان را به سوی نابودی و هلاکت سوق می‌دهد».[7] [1] . محقق داماد‌ یزدی، سید مصطفی، قواعد فقه، ج 1، ص 6،‌ مرکز نشر علوم اسلامی‌، تهران، چاپ دوازدهم‌ ،1406ق؛ ولایی، عیسی، قواعد فقهی، ص 27، انتشارات دارالفکر، قم، چاپ دوّم، 1390ش. ‌ [2] . قواعد فقه، محقق داماد، ج 1، ص 6. [3] . «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ». بقره، 275. [4] . «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ». نساء، 29. [5] . «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَواْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسّ‏ِ ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَواْ وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَواْ فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَی‏ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلیَ اللَّهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُوْلَئکَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ»، بقره، 275. [6] . قواعد فقه، محقّق داماد، ج1،ص 6و7. [7] . حرّ عاملی، محمد بن حسن بن علی، وسائل الشیعه، ج 25، ص 51، ح 31146، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409ق.
احکام و دستورات الاهی بر دو قسماند: تأسیسی و امضایی.[1]
1. احکام تأسیسی، احکامی هستند که از طرف شارع جعل و صادر شده و سابقهای در عرف و در بین عقلا نداشتهاند.
2. احکام امضایی، امور اعتباری هستند که عرف و عقلا آنها را اعتبار کردهاند، همانند ملکیت و زوجیت و دیگر منشآت عقود و ایقاعات. این امور اعتباری (اعتبارات قانونی) قبل از شریعت هم در جامعه انسانی وجود داشتهاند و نظام اجتماعی و اقتصادی جامعه مبتنی بر آنها است و شارع مقدس اسلام نیز آنها را امضا و تأیید کرده است.[2]
واقعیت آن است که دین در برخورد با زندگی روزمرۀ انسانها و شیوههای متداول در بین آدمیان، یکسره از موضع نفی یا اثبات برخورد نکرده است، بلکه گاه کاملاً آنها را پذیرفته و تأیید کرده است[3] و این در جایی است که وجود آن سیرهها با حفظ نظم اجتماعی و تسهیل معیشت مردم منافات نداشته یا به هر مصلحت دیگر ضروری بوده است، نظیر اکثر احکام و مقررات راجع به قراردادها. گاه نیز این رویههای مفید، نیازمند اصلاح و بازنگری بودهاند که در اینگونه موارد، شارع با افزودن برخی قیود و شروط، بنای عقلا را پذیرفته است.[4] البته برخی سیرهها را نیز به دلیل مفاسد و ضررهایی که در برداشته و از دید مردم مخفی مانده یا تحت تأثیر غریزههای شخصی و سودجویی آنان قرار گرفته بوده مردود اعلام داشته است. مانند ربا.[5]
در هر حال به مقداری از احکام رایج در بین مردم که مورد تأیید و پذیرش شارع قرار گرفته «حکم امضایی» گفته میشود.[6]
3. اما ملاک و معیار در احکام تأسیسی و امضایی به یک اعتبار، سابقه نداشتن و سابقه داشتن آنها در بین مردم قبل از ظهور اسلام است که در توضیحات یاد شده بیان شده است.
به اعتبار دیگر، ملاک و معیار در احکام - چه احکام تأسیسی چه احکام امضایی و تأکیدی - وجود مصالح و مفاسد در متعلقات احکام است؛ یعنی هر جایی در متعلق حکم، مصلحت نوعیه برای مردم وجود داشته باشد، شارع مقدس یا شخصاً به آن چیز امر میکند یا اگر آن کار در بین مردم رواج داشت آنرا به نحو مطلق یا با اصلاح، امضا و تأیید میکند. و هر جایی که در متعلق حکم، مفسده وجود داشته باشد نیز به همان دو صورتی که در امر، متصور بود آن را نهی میکند؛ از اینرو حضرت امام رضا(ع) میفرمایند: «همانا، چنین یافتیم که هر آنچه را که خدای تبارک و تعالی حلال فرموده صلاح و بقای بندگان در آن بوده است و به آن احتیاج دارند و بینیاز از آن نیستند و در آنچه حرام نموده است نیازی برای بندگان به آن نیافتیم، بلکه مایه فسادی است که ایشان را به سوی نابودی و هلاکت سوق میدهد».[7] [1] . محقق داماد یزدی، سید مصطفی، قواعد فقه، ج 1، ص 6، مرکز نشر علوم اسلامی، تهران، چاپ دوازدهم ،1406ق؛ ولایی، عیسی، قواعد فقهی، ص 27، انتشارات دارالفکر، قم، چاپ دوّم، 1390ش. [2] . قواعد فقه، محقق داماد، ج 1، ص 6. [3] . «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ». بقره، 275. [4] . «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ». نساء، 29. [5] . «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَواْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَواْ وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَواْ فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَی فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلیَ اللَّهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُوْلَئکَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَلِدُونَ»، بقره، 275. [6] . قواعد فقه، محقّق داماد، ج1،ص 6و7. [7] . حرّ عاملی، محمد بن حسن بن علی، وسائل الشیعه، ج 25، ص 51، ح 31146، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1409ق.
- [آیت الله علوی گرگانی] تعیین سنّ برای انجام فرایض دینی با احکام امضائی و معاملاتی با هم فرق دارد و آیا بین سنّ انجام فرایض دینی از قبیل نماز و روزه با احکام امضائی و معاملاتی فرقی قائل هستید یا هر دو را در دختران نه سالگی تمام و در پسران پانزده سالگی تمام میدانید؟
- [آیت الله بهجت] حکم شرعی کثیر الشک در اصل وضو و ملاک وسواس عمومی و خصوصی را بیان فرمایید.
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا ملاک، عمل به احکام شرع است یا اساسنامه فعلی و موجود در حسینیه که بیست سال است بدان عمل میشود؟
- [سایر] احکام و آداب یهودیت در رابطه با احکام زنان، قضاوت، اموات، ارث، احکام ذبح و قربانی را ذکر کنید؟
- [آیت الله بهجت] از چه زمانی احکام میّت هم چون (ارث، وصیت، عدّه وفات، برداشتن عضو و....) بر میّت مترتب می گردد؟ آیا زمان مرگ مغزی که به لحاظ پزشکی میّت تلقی می شود یا زمان توقف ضربان قلب ملاک است؟
- [آیت الله سبحانی] آیا در مسافت شرعی، ملاک 8 فرسخ شرعی است یا یک روز راه پیمودن چنانکه در برخی روایات آمده است؟
- [سایر] معنای احکام اولیه و ثانویه چیست؟ نماز و روزه جزو کدامیک از این احکام هستند؟
- [سایر] آیا «احکام حکومتی»، همان «احکام ثانوی» است؟
- [سایر] در باره زنان پیامبر در قرآن احکام ویژه ای آمده. این احکام و حکمت آنها چیست؟
- [سایر] آیا احکام ثانویه در زمان ائمه(ع) بود؟ آیا احکام ثانویه موجب سکولارشدن دین نمی شود؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] بر کاسب لازم است احکام خرید و فروش را در موارد محلّ ابتلاء یاد بگیرد، تا در اثر ندانستن احکام، به حرام گرفتار نشود، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن خرید و فروش کند، به واسطه گرفتار شدن معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان دوّم در روز جمعه بِدْعَتْ وحرام است . احکام نمازجمعه
- [آیت الله خوئی] شخص کاسب سزاوار است احکام خرید و فروش در موارد محل ابتلاء را یاد بگیرد چنانچه از حضرت صادق (ع) روایت شده است: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن، خرید و فروش کند، به واسطة معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان نمیتواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب از احکام - مثلاً در باب نماز - از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر - مثلاً روزه - اعلم باشد، باید در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقلید کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] در زمان غائب بودن امام7 مستحبّ است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبه عید فطر، احکام زکاْ فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر جبیره، تمام صورت یا تمام یکی از دستها را فرا گرفته باشد باز احکام جبیره جاری، و وضوی جبیره ای کافی است، ولی اگر بیشتر اعضای وضو را گرفته باشد، احکام جبیره جاری نمی باشد و باید تیمم نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در زمان غائب بودن امام (ع) مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند. و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکاه فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله بروجردی] در زمان غائب بودن امام مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبة عید فطر احکام زکات فطره و در خطبة عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بر هر مسلمانی واجب است احکام معاملات را به مقداری که معمولاً مورد احتیاج او است یاد بگیرد و بر علما واجب است این احکام را به مردم بیاموزند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در زمان غایب بودن امام علیهالسلام ، مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان، دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکات فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.