پاسخ اجمالی: این سخن در نامیدن شجره ممنوعه به درخت فلسفه، سخن تازه ای نیست و با تعبیر مسیحی سازگار است. در تعبیر مسیحی گرفتار آمدن بشر به دام فلسفه نه به معنای جست و جوی حقیقت، بلکه به معنای ظن و شک و سوبژکتیویسم (ذهنیت) نتیجه خوردن از میوه شجره ممنوعه است. فلسفه غیر از حکمت است و لزوماً هر فیلسوفی حکیم نیست، هر چند فلسفه ورزی می تواند مقدمه حکمت باشد. اصل اساسی دین نیز تقوا است و فلسفه ورزی اگر با تقوا همراه نباشد در ذات خود تلاشی عبث است. متأسفانه اروپائیان با حذف تقوا و دین از قلمرو فلسفه و علوم، فلسفه و علم را عقیم ساخته اند. پاسخ تفصیلی: در فرهنگ اسلامی شجره ممنوعه را بیشتر به درخت جاودانگی تعبیر می کنند، اما در فرهنگ مسیحی از آن تعبیر به درخت آگاهی می شود، به این معنا که ابلیس آدم را با وسوسه جاودانگی یا آگاهی فریب داد. در تعبیر مسیحی گرفتار آمدن بشر به دام فلسفه، نه به معنای جست و جوی حقیقت، بلکه به معنای ظن و شک و سوبژکتیویسم (ذهنیت) نتیجه خوردن از میوه شجره ممنوعه است؛ لذا نامیدن شجره ممنوعه به درخت فلسفه سخن تازه ای نیست. در این جا لازم است موضوعِ نسبتِ فلسفه با دین کمی شکافته شود تا درک و پذیرش این نوع تفسیر از شجره ممنوعه آسان تر گردد. در ابتدا بایستی بدانیم که فلسفه غیر از حکمت است و لزوماً هر فیلسوفی حکیم نیست، چه بسا حکیمان امّی و درس نخوانده ای که به قول حافظ مسئله آموز صد مدرّس شده اند. علوم مدرسه ای و اکتسابی مثل فلسفه در نهایی ترین شکل خود، تنها عطش حقیقت را به انسان می چشانند. لذا می بینیم که فلسفه غربی تبدیل به بزرگ ترین کارخانه شرک سازی شده است. این عقیم شدگی فلسفی در آن دسته از فیلسوفان اسلامی نیز که در بعد عملی دین ناقص بوده اند نمود و ظهور بارزی پیدا کرده است. این دسته از فیلسوفان عموما شک گرا یا طرفدار عقل استدلالی و بی توجه یا کم توجه به عقل شهودی و دریافت های قلبی و روحانی می باشند. امام خمینی (ره) که حدود بیست سال سابقه تدریس منظومه و اسفار داشته اند و از مدرّسان مسلم فلسفه اسلامی در حوزه بوده اند و تألیفاتی در این زمینه دارند، در مجموعه اشعاری که بعد از ارتحالشان به چاپ رسید، دیدگاه خود را در مورد فلسفه منقطع از عرفان عملی این گونه اظهار داشته اند: 1 با فلسفه ره به سوی او نتوان یافت با چشم علیل، کوی او نتوان یافت این فلسفه را بهل که با شهپر عشق اشراق جمیل روی او نتوان یافت[1] 2 آنان که به علم فلسفه می نازند بر علم دگر به آشکارا تازند ترسم که درین حجاب اکبر، آخر سرگرم شوند و خویشتن را بازند[2] 3 این فلسفه را که علم اعلی خوانی برتر ز علوم دیگرش می دانی خاری ز ره سالک عاشق نگرفت هر چند به عرش اعظمش بنشانی[3] 4 از درس و بحث مدرسه ام حاصلی نشد کی می توان رسید به دریا از این سراب هر چه فرا گرفتم و هر چه ورق زدم چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب[4] 5 از فتوحاتم نشد فتحی و از مصباح نوری هر چه خواهم در درون جامه آن دلفریب است[5] پی نوشتها: [1] خمینی، روح الله، دیوان امام، ص 202، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1379. [2] همان، ص 209. [3] همان، ص 245. [4] همان، ص 48. [5] همان، ص 51. منبع: www.islamquest.net
سابقه این سخن که شجره ممنوعه همان درخت فلسفه است، از کجا بوده و چه معنایی از آن مورد نظر است؟
پاسخ اجمالی:
این سخن در نامیدن شجره ممنوعه به درخت فلسفه، سخن تازه ای نیست و با تعبیر مسیحی سازگار است. در تعبیر مسیحی گرفتار آمدن بشر به دام فلسفه نه به معنای جست و جوی حقیقت، بلکه به معنای ظن و شک و سوبژکتیویسم (ذهنیت) نتیجه خوردن از میوه شجره ممنوعه است.
فلسفه غیر از حکمت است و لزوماً هر فیلسوفی حکیم نیست، هر چند فلسفه ورزی می تواند مقدمه حکمت باشد. اصل اساسی دین نیز تقوا است و فلسفه ورزی اگر با تقوا همراه نباشد در ذات خود تلاشی عبث است. متأسفانه اروپائیان با حذف تقوا و دین از قلمرو فلسفه و علوم، فلسفه و علم را عقیم ساخته اند.
پاسخ تفصیلی:
در فرهنگ اسلامی شجره ممنوعه را بیشتر به درخت جاودانگی تعبیر می کنند، اما در فرهنگ مسیحی از آن تعبیر به درخت آگاهی می شود، به این معنا که ابلیس آدم را با وسوسه جاودانگی یا آگاهی فریب داد.
در تعبیر مسیحی گرفتار آمدن بشر به دام فلسفه، نه به معنای جست و جوی حقیقت، بلکه به معنای ظن و شک و سوبژکتیویسم (ذهنیت) نتیجه خوردن از میوه شجره ممنوعه است؛ لذا نامیدن شجره ممنوعه به درخت فلسفه سخن تازه ای نیست.
در این جا لازم است موضوعِ نسبتِ فلسفه با دین کمی شکافته شود تا درک و پذیرش این نوع تفسیر از شجره ممنوعه آسان تر گردد. در ابتدا بایستی بدانیم که فلسفه غیر از حکمت است و لزوماً هر فیلسوفی حکیم نیست، چه بسا حکیمان امّی و درس نخوانده ای که به قول حافظ مسئله آموز صد مدرّس شده اند.
علوم مدرسه ای و اکتسابی مثل فلسفه در نهایی ترین شکل خود، تنها عطش حقیقت را به انسان می چشانند. لذا می بینیم که فلسفه غربی تبدیل به بزرگ ترین کارخانه شرک سازی شده است. این عقیم شدگی فلسفی در آن دسته از فیلسوفان اسلامی نیز که در بعد عملی دین ناقص بوده اند نمود و ظهور بارزی پیدا کرده است. این دسته از فیلسوفان عموما شک گرا یا طرفدار عقل استدلالی و بی توجه یا کم توجه به عقل شهودی و دریافت های قلبی و روحانی می باشند.
امام خمینی (ره) که حدود بیست سال سابقه تدریس منظومه و اسفار داشته اند و از مدرّسان مسلم فلسفه اسلامی در حوزه بوده اند و تألیفاتی در این زمینه دارند، در مجموعه اشعاری که بعد از ارتحالشان به چاپ رسید، دیدگاه خود را در مورد فلسفه منقطع از عرفان عملی این گونه اظهار داشته اند:
1
با فلسفه ره به سوی او نتوان یافت
با چشم علیل، کوی او نتوان یافت
این فلسفه را بهل که با شهپر عشق
اشراق جمیل روی او نتوان یافت[1]
2
آنان که به علم فلسفه می نازند
بر علم دگر به آشکارا تازند
ترسم که درین حجاب اکبر، آخر
سرگرم شوند و خویشتن را بازند[2]
3
این فلسفه را که علم اعلی خوانی
برتر ز علوم دیگرش می دانی
خاری ز ره سالک عاشق نگرفت
هر چند به عرش اعظمش بنشانی[3]
4
از درس و بحث مدرسه ام حاصلی نشد
کی می توان رسید به دریا از این سراب
هر چه فرا گرفتم و هر چه ورق زدم
چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب[4]
5
از فتوحاتم نشد فتحی و از مصباح نوری
هر چه خواهم در درون جامه آن دلفریب است[5]
پی نوشتها:
[1] خمینی، روح الله، دیوان امام، ص 202، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1379.
[2] همان، ص 209.
[3] همان، ص 245.
[4] همان، ص 48.
[5] همان، ص 51.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] شجره ممنوعه چیست؟
- [سایر] داستان حضرت آدم(ع) و شجره ممنوعه را توضیح دهید؟
- [سایر] درخت ممنوعه، چه درختی بود؟
- [سایر] خداوند در قرآن می فرماید آدم و حوا با خوردن میوه ممنوعه، عورتشان بر آنها آشکار شد. حال آیا خداوند آدم و حوا را جاهل آفریده بود و آدم و حوا با خوردن میوه ممنوعه آگاه به معایب خود شدند؟
- [سایر] مخالفت آدم با نهی الهی در استفاده از شجره ممنوعه چگونه با عصمت وی سازگار است؟
- [سایر] فلسفه نماز چیست؟ و آیا این فلسفه در نظر شیعه و اهل سنت تفاوت دارد؟
- [سایر] فلسفه وجودی ورزش از نظر اسلام چیست؟
- [سایر] آیا حضرت آدم(علیه السلام) با نزدیک شدن به درخت ممنوعه، گناه کرد؟
- [سایر] مگر حضرت آدم(ع) از درخت ممنوعه نخورد؟ آیا این کار جز گناه معنای دیگری میدهد؟
- [سایر] فلسفه روزه در ماه مبارک رمضان از نظر قرآن چیست؟
- [آیت الله سیستانی] اگر بخواهند بنا و درخت و مانند آن را قیمت نمایند ، باید همانطور که نزد کارشناسان قیمت گذاری معمول است آنها را بدون در نظر گرفتن خصوصیت زمینی که در آن هستند حساب کنند چقدر ارزش دارند ، نه اینکه آنها را کنده شده از زمین فرض نمایند و قیمت گذارند ، یا اینکه قیمت آنها را در حالی که بدون اجاره در همین زمین باقی بمانند حساب کنند .
- [آیت الله سیستانی] صحت طلاق، از نظر فقه امامیه، شرایطی دارد که از نظر دیگر مذاهب اسلامی، هیچیک یا برخی از آنها در صحت طلاق معتبر نیست، لذا اگر شخص غیر امامی زن خود را به گونهای طلاق دهد که از نظر مذهبش صحیح و از نظر مذهب ما فاسد است، برای پیرو مذهب امامیه بنا به الزام طرف طبق احکام مذهبش جایز است که پس از انقضای عدّه آن زن در صورتی که از کسانی باشد که طبق مذهبشان عدّه دارد با او ازدواج کند. همچنین در صورتی که زن مطلقه از امامیه باشد، میتواند با دیگری، ازدواج نماید. برخی شرایط صحت طلاق از نظر امامیه، که از نظر دیگر مذاهب هیچیک، یا برخی از آنها معتبر نیست، عبارتند از: 1 طلاق در پاکی زن که در آن نزدیکی صورت نگرفته باشد. 2 طلاق قطعی باشد و بر چیزی معلّق نباشد. 3 طلاق با گفتار باشد، نه نوشتار. 4 طلاق از سر اختیار باشد، نه اجباری. 5 طلاق، با حضور دو شاهد عادل باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] دفاع بر همه مسلمانان در برابر هجوم دشمنان به کشورهای اسلامی و مرزهای آن واجب است و منحصر به کشوری نیست که انسان در آن زندگی می کند، بلکه همه مسلمین دنیا باید در برابر هجوم اجانب به کشورهای اسلامی یا مقدّسات مسلمانان مدافع یکدیگر باشند، خواه از طریق بذل مال یا جان یا هر وسیله دیگر، و در این امر احتیاج به اذن حاکم شرع نیست، ولی برای نظم و هماهنگی برنامه های دفاعی باید در صورت امکان فرمانده یا فرماندهان آگاه و مورد اعتمادی را با نظر حاکم شرع تعیین کنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه صاحب مال محلی را برای نگهداری مال خود معین کند و به امانتدار بگوید که باید آن را در اینجا حفظ کنی و به جای دیگر نبری، امانتدار حق ندارد آن را به جای دیگر ببرد، مگر آن که احتمال دهد در آنجا از بین می رود و بداند چون آنجا در نظر صاحب مال برای حفظ بهتر بوده است گفته است بیرون نبر، ولی اگر نداند به چه جهت این سخن را گفته باید به جای دیگر نبرد و اگر ببرد و تلف شود احتیاط واجب آن است که عوض آن را بدهد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله اردبیلی] غنا و هر آوازی که مشتمل بر باطل بوده یا موجب برانگیختن و تحریک شهوت شده و به نظر عرف، مناسب با مجالس فسق و فجور باشد، به تنهایی یا همراه با نواختن چیزی باشد، خواندن و گوش دادن و نیز یاد دادن و شغل قرار دادن آن حرام است. در روایات اسلامی (مَلاهی و غِنا) بسیار مذّمت شدهاند، از جمله در روایتی آمده: (خانهای که در آن شراب و آلات لَهْو و غِنا و قمار باشد، ملائکه به آن خانه وارد نمیشوند و دعای اهل خانه مستجاب نمیگردد و برکت از آن خانه برداشته میشود.)(1)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد که بعضی از این مراتب، احتیاج به اجازه حاکم شرع ندارد و بعضی دارد، آنچه احتیاج به اجازه حاکم شرع ندارد همان امر به معروف با زبان و دل و نصیحت کردن یا اعراض و بی اعتنایی و ترک مراوده نمودن است و اگر تأثیر نکرد جایز است با کلمات تند و خشن که خالی از گناه باشد یا با توسل به زور، به این طریق که جلو فرد گنهکار را بگیرد، یا وسایل گناه را از دسترس او خارج سازد، اقدام نماید ولی اگر برای امر به معروف و نهی از منکر لازم شود که متوسل به ضرب و جرح یا اتلاف اموال و بالاتر از آن گردد در این صورت هیچ کس بدون اجازه حاکم شرع حق اقدام ندارد، بلکه باید اصل کار و مقدار و اندازه آن طبق ضوابط اسلامی با نظر حاکم شرع تعیین گردد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)
- [آیت الله اردبیلی] ازدواج سنّت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و از محبوبترین نهادها در نزد پروردگار و موجب رحمت و کثرت رزق و طرد بیبندوباری و فحشا از جامعه است(1) و خداوند متعال جامعه اسلامی را به ایجاد عُلقه ازدواج بین زنان و مردان مجرّد امر فرموده و وعده فضل و گشایش بر آنان داده است.(2) علاقه به خانواده و همسر، از اخلاق انبیاء و نشانه کثرت ایمان است به گونهای که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم علاقه به همسر را در ردیف علاقه به نماز و شمیم عطر قرار داده است(3). در روایات آمده است: آنگاه که خداوند متعال اراده میکند خیر دنیا و آخرت را به مسلمانی ارزانی دارد، به وی قلبی خاشع و زبانی ذاکر و جسمی صابر و همسری مؤمن عطا میکند که به هنگام نظر به او مسرور شود و در غیاب شوهرش از خود و اموال او پاسداری کند(4) و نیز در روایت آمده است: اگر مردی به خواستگاری آمده که دین، اخلاق و امانتداری او را میپسندید، خواستگاری او را بپذیرید در غیر این صورت فتنه و فساد عظیمی زمین را فرا خواهد گرفت.(5)