خداوند میفرماید: (او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد که قسمتی از آن آیات (محکم) است که اساس این کتاب میباشد و قسمتی از آن (متشابه) است. اما آنها که در قلوبشان انحراف است، پیروی از متشابهات میکنند تا فتنهانگیزی کنند و تفسیر (نادرستی) به آن میطلبند. در حالی که تفسیر آنها را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند ...)[1] توضیح اصطلاحات آیه قبل از هر چیز لازم است 1. محکم: از (حکم) به معنای (منع و استواری) است، به همین دلیل موضوعات پایدار و استوار را (محکم) میگویند. آیه محکم، آیهای است که دلالت بر مراد و مقصودش، متقن، صریح و مستحکم باشد. 2. متشابه: در اصل به معنای (شبیه بودن چیزی به چیز دیگر) است و در اصطلاح به جملهها و کلماتی می گویند که احتمالات مختلف دربارة معنای آن ها داده شود. 3. تأویل: در لغت به معنی (بازگشت دادن چیزی) است؛ بنابراین هر کار و یا سخنی را که به مقصود اصلی برگردانیم، تأویل نامیده میشود.[2] و در اصطلاح قرآنی (رجوع آیات مشابه به معنای حقیقی و واقعی) است.[3] آیا تشابه یک واقعیات قرآنی است و این آیات در حقیقت برای همه متشابه است؟ یا برای آن دسته از مردم که علم کافی ندارند تشابه دارد؟ (برخی آیات، به جهت محتوی بلند و کوتاهی عبارت، زمینة تشابه در آن فراهم است، یعنی جای آن را دارد که تشابه ایجاد کند. زیرا تنگی و کوتاهی قالب موجب گردیده تا لفظ در افاده ی معنای مراد (که بسیار بلند است) کوتاه آید و نارسا جلوه کند. نوعاً افراد با برخورد با اینگونه موارد دچار اشتباه میشوند. لذا تشابه در قرآن شأنی و نوعی است نه ذاتی.[4] چرا در قرآن تشابه وجود دارد؟ 1. گروهی از تشابه ها، عرضی و به قرآن تحمیل شده است. این گروه از آیههای نداشته اند، برابر با اسلوب و شیوههای متعارف عرب بیان شده و خالی از هرگونه پیچیدگی است، در آغاز هیچ تشابهای نداشته اند، سپس در پی درگیریهای عقیدتی و فکری در میان مسلمانان، فاجعة تشابه دامنگیر بسیاری از آیات قرآن گردید.[5] مانند: (ثم استوی علی العرش؛ آنگاه بر عرش استیلا یافت (فرقان/59)) و (یدالله فوق ایدیهم (فتح / 10)) 2. یکی دیگر از اسرار وجود متشابه در قرآن، بکار انداختن افکار و اندیشهها و به وجود آمدن نهضت فکری در مردم است. 3. بسیاری از حقایق قرآن مربوط به جهان ماورای طبیعت است که از افق فکر ما دور می باشد و ما به حکم محدود بودن، قادر به درک آن نیستیم. این نارسایی افکارها و بلند بودن افق آن معانی، سبب تشابه در آیات میشود. مانند: قیامت، عذاب ملائکه، عزرائیل، بهشت و اوصاف اهلی... 4. سر دیگر وجود متشابه در قرآن اخبار اهلبیت اینگونه آیات در قرآن بیان نیاز شدید مردم به پیشوایان الهی و پیامبر صلی الله علیه و اله است. نیز این گفته را تأیید میکند پس متشابه سبب میشود مردم جهت رفع نیاز علمی به سراغ ائمه بروند و رهبری آنها را عملاً به رسمیت بشناسند.[6] تأویل متشابهات را چه کسی میداند؟ علامه طباطبائی (ره) میفرماید: (از ظاهر تعبیر قرآن انحصار استفاده میشود و روشن می گردد که علم به تأویلات متشابهات، فقط مخصوص خداست).[7] یعنی تأویلات قرآن را فقط خدا میداند و به هرکسی بخواهد میآموزد، مانند پیامبران و اهل بیت علیهما السّلام اما بیشتر مفسرین از ظاهر آیه این طور نتیجه گرفتهاند که تأویل متشابهات را خدا و راسخان در علم میدانند. راسخان در علم؛ کسانی هستند که در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظراند. روایات متعددی وارد شده است که راسخان در علم را پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمة هدی علیهم السّلام تفسیر نمودهاند. امام صادق علیه السّلام فرمودند: (پیامبرخدا بزرگترین راسخان در علم بود و تمام آنچه را که خداوند نازل فرمود از تأویل و تنزیل قرآن میدانست، خداوند هرگز چیزی به او نازل نکرد که تأویل آن را به او تعلیم نکند، او و اوصیای وی همه اینها را میدانستهاند.[8] منشاء اختلاف در تفسیر آیه (و ما یعلم تأویله الّا الله و الرّاسخون فی العلم یقولون امنّا به ...)[9] (واو) والرّاسخون است. بعضی از مفسّرین[10] این آیه را انحصاری تفسیر میکنند و علم تأویل را مخصوص خدا گرفتهاند؛ (واو) را استیناف میدانند و قائل هستند که راسخان در علم، اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند و تأویل قرآن را میدانند و دلیل این تفسیر را آیه های دیگر و روایات می دانند نه همین آیه. امّا کسانی که معتقدند آیه معنای آیه این است: علم به تأویل را خدا و راسخان در علم میدانند؛ (واو) را عاطفه انگاشته اند نه استیناف.[11] نتیجه: تشابه در قرآن به سبب معنای بلند آیات قرآن و محدود بودن افکار ما به وجود آمده و تأویل این تشابه را خدا با فرستادن وحی قرآن و وحی قدسی به پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و اعطاء کردن علوم بر پیامبر و ائمه هدی علیهم السلام روشن ساخته و دانشمندان معاصر نیز، تأویل صحیح را می توانند از کلام اهل بیت علیهم السلام برگیرند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 تفسیر نمونه، حضرت آیه الله مکارم شیرازی، ج 2، ص 327 319. 2 علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، ص 377. 3 المیزان، علامه طباطبائی، ج 3، ص 62 58. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . آل عمران/ 7. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات تهران، دار الکتب السلامیه، ج 26، 1373، ج 2، ص 32. [3] . معرفت، محمد هادی، التفسیر والمسفرون، آستان رضویه مقدسه، 1418، ج 1، ص 19. [4] . معرفت، محمد هادی علوم قرآنی، قم، انتشارات التمحید، 1378، ج 1، ص 277. [5] . همان، ص 278. [6] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 325. [7] . طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، انتشارات اسراء، ج 3، ص 62 - 58. [8] . ر. ک: العروسی الحویزی، نور الثقلین، انتشارات اسماعیلیان، ذیل سوره ال عمران آیه 7 ر. ک: البحرانی، البرهان، ذیل آیه 7 سوره آل عمران. [9] . آل عمران/ 7 [10] . ر .ک؛ المیزان، ج 3، ص 62 58. [11] . ر .ک؛ تفسیر نمونه، ج 2، ص 325.
در خصوص آیات محکم و متشابه که خداوند فرموده: «تأویل آن به عهدة خداوند است...» توضیح دهید؟
خداوند میفرماید: (او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد که قسمتی از آن آیات (محکم) است که اساس این کتاب میباشد و قسمتی از آن (متشابه) است. اما آنها که در قلوبشان انحراف است، پیروی از متشابهات میکنند تا فتنهانگیزی کنند و تفسیر (نادرستی) به آن میطلبند. در حالی که تفسیر آنها را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند ...)[1]
توضیح اصطلاحات آیه قبل از هر چیز لازم است
1. محکم: از (حکم) به معنای (منع و استواری) است، به همین دلیل موضوعات پایدار و استوار را (محکم) میگویند. آیه محکم، آیهای است که دلالت بر مراد و مقصودش، متقن، صریح و مستحکم باشد.
2. متشابه: در اصل به معنای (شبیه بودن چیزی به چیز دیگر) است و در اصطلاح به جملهها و کلماتی می گویند که احتمالات مختلف دربارة معنای آن ها داده شود.
3. تأویل: در لغت به معنی (بازگشت دادن چیزی) است؛ بنابراین هر کار و یا سخنی را که به مقصود اصلی برگردانیم، تأویل نامیده میشود.[2] و در اصطلاح قرآنی (رجوع آیات مشابه به معنای حقیقی و واقعی) است.[3] آیا تشابه یک واقعیات قرآنی است و این آیات در حقیقت برای همه متشابه است؟ یا برای آن دسته از مردم که علم کافی ندارند تشابه دارد؟ (برخی آیات، به جهت محتوی بلند و کوتاهی عبارت، زمینة تشابه در آن فراهم است، یعنی جای آن را دارد که تشابه ایجاد کند. زیرا تنگی و کوتاهی قالب موجب گردیده تا لفظ در افاده ی معنای مراد (که بسیار بلند است) کوتاه آید و نارسا جلوه کند. نوعاً افراد با برخورد با اینگونه موارد دچار اشتباه میشوند. لذا تشابه در قرآن شأنی و نوعی است نه ذاتی.[4]
چرا در قرآن تشابه وجود دارد؟
1. گروهی از تشابه ها، عرضی و به قرآن تحمیل شده است. این گروه از آیههای نداشته اند، برابر با اسلوب و شیوههای متعارف عرب بیان شده و خالی از هرگونه پیچیدگی است، در آغاز هیچ تشابهای نداشته اند، سپس در پی درگیریهای عقیدتی و فکری در میان مسلمانان، فاجعة تشابه دامنگیر بسیاری از آیات قرآن گردید.[5] مانند: (ثم استوی علی العرش؛ آنگاه بر عرش استیلا یافت (فرقان/59)) و (یدالله فوق ایدیهم (فتح / 10))
2. یکی دیگر از اسرار وجود متشابه در قرآن، بکار انداختن افکار و اندیشهها و به وجود آمدن نهضت فکری در مردم است.
3. بسیاری از حقایق قرآن مربوط به جهان ماورای طبیعت است که از افق فکر ما دور می باشد و ما به حکم محدود بودن، قادر به درک آن نیستیم. این نارسایی افکارها و بلند بودن افق آن معانی، سبب تشابه در آیات میشود. مانند: قیامت، عذاب ملائکه، عزرائیل، بهشت و اوصاف اهلی...
4. سر دیگر وجود متشابه در قرآن اخبار اهلبیت اینگونه آیات در قرآن بیان نیاز شدید مردم به پیشوایان الهی و پیامبر صلی الله علیه و اله است. نیز این گفته را تأیید میکند پس متشابه سبب میشود مردم جهت رفع نیاز علمی به سراغ ائمه بروند و رهبری آنها را عملاً به رسمیت بشناسند.[6]
تأویل متشابهات را چه کسی میداند؟
علامه طباطبائی (ره) میفرماید: (از ظاهر تعبیر قرآن انحصار استفاده میشود و روشن می گردد که علم به تأویلات متشابهات، فقط مخصوص خداست).[7] یعنی تأویلات قرآن را فقط خدا میداند و به هرکسی بخواهد میآموزد، مانند پیامبران و اهل بیت علیهما السّلام اما بیشتر مفسرین از ظاهر آیه این طور نتیجه گرفتهاند که تأویل متشابهات را خدا و راسخان در علم میدانند. راسخان در علم؛ کسانی هستند که در علم و دانش، ثابت قدم و صاحب نظراند. روایات متعددی وارد شده است که راسخان در علم را پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمة هدی علیهم السّلام تفسیر نمودهاند.
امام صادق علیه السّلام فرمودند: (پیامبرخدا بزرگترین راسخان در علم بود و تمام آنچه را که خداوند نازل فرمود از تأویل و تنزیل قرآن میدانست، خداوند هرگز چیزی به او نازل نکرد که تأویل آن را به او تعلیم نکند، او و اوصیای وی همه اینها را میدانستهاند.[8] منشاء اختلاف در تفسیر آیه (و ما یعلم تأویله الّا الله و الرّاسخون فی العلم یقولون امنّا به ...)[9] (واو) والرّاسخون است. بعضی از مفسّرین[10] این آیه را انحصاری تفسیر میکنند و علم تأویل را مخصوص خدا گرفتهاند؛ (واو) را استیناف میدانند و قائل هستند که راسخان در علم، اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند و تأویل قرآن را میدانند و دلیل این تفسیر را آیه های دیگر و روایات می دانند نه همین آیه. امّا کسانی که معتقدند آیه معنای آیه این است: علم به تأویل را خدا و راسخان در علم میدانند؛ (واو) را عاطفه انگاشته اند نه استیناف.[11]
نتیجه:
تشابه در قرآن به سبب معنای بلند آیات قرآن و محدود بودن افکار ما به وجود آمده و تأویل این تشابه را خدا با فرستادن وحی قرآن و وحی قدسی به پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و اعطاء کردن علوم بر پیامبر و ائمه هدی علیهم السلام روشن ساخته و دانشمندان معاصر نیز، تأویل صحیح را می توانند از کلام اهل بیت علیهم السلام برگیرند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 تفسیر نمونه، حضرت آیه الله مکارم شیرازی، ج 2، ص 327 319.
2 علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، ص 377.
3 المیزان، علامه طباطبائی، ج 3، ص 62 58.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . آل عمران/ 7.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات تهران، دار الکتب السلامیه، ج 26، 1373، ج 2، ص 32.
[3] . معرفت، محمد هادی، التفسیر والمسفرون، آستان رضویه مقدسه، 1418، ج 1، ص 19.
[4] . معرفت، محمد هادی علوم قرآنی، قم، انتشارات التمحید، 1378، ج 1، ص 277.
[5] . همان، ص 278.
[6] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 325.
[7] . طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، انتشارات اسراء، ج 3، ص 62 - 58.
[8] . ر. ک: العروسی الحویزی، نور الثقلین، انتشارات اسماعیلیان، ذیل سوره ال عمران آیه 7 ر. ک: البحرانی، البرهان، ذیل آیه 7 سوره آل عمران.
[9] . آل عمران/ 7
[10] . ر .ک؛ المیزان، ج 3، ص 62 58.
[11] . ر .ک؛ تفسیر نمونه، ج 2، ص 325.
- [سایر] منظور از آیات محکم و متشابه چیست ؟
- [سایر] ملاک تشخیص آیات محکمات از متشابهات چیست؟ معنای آیه میزان است یا درک آدمی از مفهوم آیه؟
- [سایر] چرا در آیه 125 سوره انعام خداوند فرموده «یَشْرَحْ صَدْرَه» و نفرمود: «یَشرَح قلبَه»؟
- [سایر] خداوند می فرماید: (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِی...) و می فرماید: (الر کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیر)؛ در آیه اول، همه کتاب با وصف متشابه آمده است و در آیه دوّم، همه آیات کتاب با وصف محکم آمده است. با توجّه به این دو آیه و آیه سوم که می فرماید: (هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ...)، چه برداشتی می توان داشت؟
- [سایر] با توجه به این که با ارجاع متشابهات به محکمات معنای متشابه روشن می شود، آیا هر آیه ای سر راست بر معنا دلالت نمی کند؟
- [سایر] چرا خدا ایات متشابه در قران قرار داده؟ این ایات باعث انحراف انسان ها نمی شود؟
- [سایر] بر اساس آیات قرآن، خداوند به چه کسانی حکمت داده است؟: «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ».
- [سایر] خدا پرستان معتقدند: خدا جهان را از « عدم » آفرید، بنابر این چگونه «عدم» می تواند منشأ «وجود» باشد و «نیستی» سرچشمه «هستی» گردد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] لطفاً، با ذکر مثال، تعریف دقیقی از (محکمات)، (ضروریّات دین) و سایر اصطلاحات مشابه همچون; (محکمات فقه)، (احکام ضروری اسلام)، (مسلّمات مذهب) بیان فرمایید. ضمناً حکم انکار هر یک از آنها چه می باشد؟
- [سایر] چرا در قرآن کریم در برخی آیات از واژه «قریه» و در برخی دیگر از واژه «مدینه» استفاده شده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] (نذر) آن است که کار خیری را برای خدا بر عهده خود قراردهد، یا ترک کاری که نکردن آن بهتر است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نذر آن است که انسان برای خدا چیزی را در عهده خود قرار دهد و آن چیز میتواند انجام یا ترک کاری باشد.
- [آیت الله بهجت] کسی که نذر میکند باید به قصد قربت و نزدیک شدن به خداوند متعال نذر کند، بنابراین اگر برای خدا نذر نکند، صحیح نیست، بنابراین کافی است موقع نذر کردن بنابر اظهر بگوید: (لِلّهِ عَلَیَّ)، یعنی: (برای خداوند، به عهده من باشد که فلان کار را انجام بدهم)، و اگر کسی که عربی نمیداند ترجمه آن را به هر زبانی بگوید کافی است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است انسان در مرگ خویشان مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد می کند "إنَّا للهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعوُن" بگوید و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر، از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است انسان در مرگ خویشان ، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند ، و هر وقت میّت را یاد میکند (إنّا للّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ) بگوید ، وبرای میّت قرآن بخواند ، و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد ، و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود .
- [آیت الله خوئی] مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصا در مرگ فرزند صبر کند. و هر وقت میت را یاد میکند،" انا لله و انا الیه راجعون" بگوید. و برای میت قرآن بخواند، و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد، و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نذر دو قسم است: اوّل: نذری که بصورت مشروط انجام می شود مثلا می گوید: چنانچه بیمار من بهبود یابد انجام فلان کار برای خدا بر عهده من است (اینگونه نذر را نذر شکر می گویند) یا اگر مرتکب فلان کار زشت شوم فلان کار خیر را برای خدا انجام خواهم داد (اینگونه نذر کردن را نذر زجر گویند). دوّم: نذر مطلق: و آن نذری است که بدون هیچ قید و شرطی بگوید: (لله علیّ) یا (برای خدا بر عهده من است) که فلان کار را انجام دهم و همه این نذرها صحیح است.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میّت را یاد میکند )اًّنّا &ِضِ وَانّا اًّلَیْهِ راجِعون( بگوید و برای میّت قرآن بخواند وسر قبر پدر ومادر از خداوند حاجت بخواهد وقبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است انسان در مرگ خویشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد میکند (إنّا للَّه و إنّا إلیه راجعون)، بگوید و برای میت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است انسان در مرگ خویشان مخصوصا در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد می کند انا لله و انا الیه راجعون بگوید و برای میت قران بخواند و قبر را محکم بسازد که زود خراب نشود و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد