این سخن یک چهره ی درست و یک چهره ی نادرست دارد. اگر مقصود همان مفاد سخن علی(علیه السلام)[1] باشد که (اهل باطل برای گمراه کردن دیگران بخشی از حق و بخشی از باطل را می گیرند و به عنوان حق ارائه می دهند و موجب گمراهی می شوند، واگر حق محض و یا باطل محض باشد، گمراهی رخ نمی دهد.) این سخن حقی است. در واقع اگر آن سخن شریف را توسعه دهیم و بگوییم در تفسیرها و فهم ها چه آگاهانه و از روی عمد و چه ناآگاهانه برخی مطالب حق نیز دریافت می شود، هرچند تفسیر با انگیزه گمراه سازی و برداشت انحرافی باشد و یا قواعد به طور کامل رعایت نشده باشد، اگر مقصود این مطلب باشد، سخن حقی است، ولی چهره ی باطل این سخن آن است که سخن و فهم هرکس چون معیار مشخصی برای تشخیص فهم صحیح از ناصحیح در اختیار ندارد، اجمالا حق و باطل در آن وجود دارد و ما نمی توانیم بگوییم یک برداشت کاملا باطل است؛ این چهره باطل این سخن است. روشن است در مواردی که دو تفسیر متناقض از یک آیه وجود دارد، از محل این بحث خارج است؛ زیرا جمع آن دو از جهت منطق و عقل غیر ممکن است؛ برای مثال، یکی می گوید: (وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَیْراً لَکُمْ؛[2]و مگویید خدا سه است -اَب، ابن و روح القدس- از این گفته باز ایستید که برای شما بهتر است.) اگر کسی بگوید از آیات قرآن پلورالیزم دینی استفاده می شود و تثلیث مسیحیت هم بر این اساس مورد پذیرش است، می گوید می توانید به تثلیث قایل شوید اگر چنین اختلافی در برداشت از آیات وجود داشت، عقل حکم می کند که هر دو تفسیر با هم نمی توانند درست باشند، یا اگر از یک آیه مانند (هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ) یکی توحید و یکی شرک را برداشت کند، بی شک یکی از آن دو باطل است و هیچ بهره ای از حقیقت ندارد؛ اما اگر دو تفسیر با یکدیگر متناقض نبودند ولی با یکدیگر تغایر داشتند؛ برای مثال، در تفسیر یک آیه به جنبه ی مادی توجه شده است و مفسر دیگری جنبه ی معنوی را مطرح می نماید یا یکی جنبه ی فردی و دیگری جنبه ی اجتماعی آیه را مطرح می کند، در این گونه موارد باید دید چقدر با قواعد تفسیر سازگاری دارند. هر یک از این دو که قواعد تفسیر را رعایت نکرده، نادرست است؛ معنا ندارد که بگوییم این دو تفسیر درست است، مگر قائل شویم به این که روشی برای فهم وجود ندارد و هرکس هرچه گفت همان مفاد قرآن است؛ اما واقع آن است که ما معیارهایی برای فهم قرآن داریم، اگر یک تفسیر با آن معیارها سازگار بود فهم ما درست است، وگرنه درست نیست؛ معیارها نیز همان هاست که ذکر شد. پی نوشتها: [1]. (فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین و لکن یؤخذ من هذا ضغت و من هذا ضغت فیمزجان...)، فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، خطبه ی 50، ص 137. [2]. نساء، 171. منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
آیا درست است که گفته شود: تمامی فهم ها به نوعی از حقیقت بهره دارند و چنین نیست که یک نوع فهم کاملا برخطا باشد؟ در مورد فهم قرآن چگونه است؟
این سخن یک چهره ی درست و یک چهره ی نادرست دارد. اگر مقصود همان مفاد سخن علی(علیه السلام)[1] باشد که (اهل باطل برای گمراه کردن دیگران بخشی از حق و بخشی از باطل را می گیرند و به عنوان حق ارائه می دهند و موجب گمراهی می شوند، واگر حق محض و یا باطل محض باشد، گمراهی رخ نمی دهد.) این سخن حقی است. در واقع اگر آن سخن شریف را توسعه دهیم و بگوییم در تفسیرها و فهم ها چه آگاهانه و از روی عمد و چه ناآگاهانه برخی مطالب حق نیز دریافت می شود، هرچند تفسیر با انگیزه گمراه سازی و برداشت انحرافی باشد و یا قواعد به طور کامل رعایت نشده باشد، اگر مقصود این مطلب باشد، سخن حقی است، ولی چهره ی باطل این سخن آن است که سخن و فهم هرکس چون معیار مشخصی برای تشخیص فهم صحیح از ناصحیح در اختیار ندارد، اجمالا حق و باطل در آن وجود دارد و ما نمی توانیم بگوییم یک برداشت کاملا باطل است؛ این چهره باطل این سخن است.
روشن است در مواردی که دو تفسیر متناقض از یک آیه وجود دارد، از محل این بحث خارج است؛ زیرا جمع آن دو از جهت منطق و عقل غیر ممکن است؛ برای مثال، یکی می گوید: (وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَیْراً لَکُمْ؛[2]و مگویید خدا سه است -اَب، ابن و روح القدس- از این گفته باز ایستید که برای شما بهتر است.) اگر کسی بگوید از آیات قرآن پلورالیزم دینی استفاده می شود و تثلیث مسیحیت هم بر این اساس مورد پذیرش است، می گوید می توانید به تثلیث قایل شوید اگر چنین اختلافی در برداشت از آیات وجود داشت، عقل حکم می کند که هر دو تفسیر با هم نمی توانند درست باشند، یا اگر از یک آیه مانند (هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ) یکی توحید و یکی شرک را برداشت کند، بی شک یکی از آن دو باطل است و هیچ بهره ای از حقیقت ندارد؛ اما اگر دو تفسیر با یکدیگر متناقض نبودند ولی با یکدیگر تغایر داشتند؛ برای مثال، در تفسیر یک آیه به جنبه ی مادی توجه شده است و مفسر دیگری جنبه ی معنوی را مطرح می نماید یا یکی جنبه ی فردی و دیگری جنبه ی اجتماعی آیه را مطرح می کند، در این گونه موارد باید دید چقدر با قواعد تفسیر سازگاری دارند. هر یک از این دو که قواعد تفسیر را رعایت نکرده، نادرست است؛ معنا ندارد که بگوییم این دو تفسیر درست است، مگر قائل شویم به این که روشی برای فهم وجود ندارد و هرکس هرچه گفت همان مفاد قرآن است؛ اما واقع آن است که ما معیارهایی برای فهم قرآن داریم، اگر یک تفسیر با آن معیارها سازگار بود فهم ما درست است، وگرنه درست نیست؛ معیارها نیز همان هاست که ذکر شد.
پی نوشتها:
[1]. (فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین و لکن یؤخذ من هذا ضغت و من هذا ضغت فیمزجان...)، فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، خطبه ی 50، ص 137.
[2]. نساء، 171.
منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
- [سایر] ابزارهای فهم و تفسیر فردی قرآن چیست؟
- [سایر] ابزار فهم قرآن چیست؟
- [سایر] راه فهم قرآن چیست؟
- [سایر] ابزارهای فهم قرآن چیست؟
- [سایر] آیا فهم و تفسیر قرآن کریم برای غیر معصومین(علیهم السلام) ممکن است یا خیر؟ دلایل منکران امکان فهم قرآن کریم و رد آن ها را بیان کنید؟
- [سایر] موانع وحجابهای فهم قرآن چیست؟
- [سایر] برای فهم قرآن چه اقداماتی لازم است؟
- [سایر] ابزارهای فهم قرآن را نام ببرید؟
- [سایر] آیا فهم قرآن برای عموم ممکن است؟
- [سایر] آیا راهی برای فهم این که چه حدیثی درست است یا غلط، داریم؟
- [آیت الله جوادی آملی] .خرید و فروش چیزی که منفعت حلال هم دارد، اگر فقط برای مصرف حرام باشد, به صورتی که انشای عقد روی منفعت حرام باشد مانند فروش انگور برای شراب سازی داد و ستد آن حرام و باطل است، اگر فروشنده بداند که خریدار از آن بهره حرام می برد؛ ولی در متن داد و ستد هیچگونه قصدی به بهره حرام نباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] حقیقت تقلید در احکام، استنادعملی به دستور مجتهد است، یعنی انجام اعمال خود را موکول به دستور مجتهد کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر پزشک دارویی را تعریف کند یا بگوید: (درمان فلان درد با فلان داروست) و بیمار با اختیار و فهم خود دارو را با بیماری خود منطبق نموده و مصرف کند، پزشک در برابر عوارض آن ضامن نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر چیز نجسی به صورت چیز پاکی در بیاید که عرف ان را تغییر در حقیقت ببیند پاک می شود مثل ان که چوب نجس بسوزد و خاکستر گردد یا سگ در نمکزار فرو رود و نمک شود ولی اگر حقیقت ان عوض نشود مثل ان که گندم نجس را ارد کنند یا نان بپزند پاک نمی شود
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام رباخواری است که قرآن شریف آن را جنگ با خداوند متعال و رسولش میداند: (فَانْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَربْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)[1] (و اگر (از ربا پرهیز نکنید)، بدانید به جنگ با خدا و فرستاده او، برخاستهاید.) و آن اقسامی دارد: الف) قرض با بهره، گرچه آن بهره بسیار کم یا شرطی از شروط باشد، و هر چه درباره این قسم از نظر قرآن و روایات مذمّت شده است، درباره قرض بدون بهره که به آن قرضالحسنه میگویند سفارش شده است و قرآن شریف آن را قرض به خدای متعال میداند: (مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَریم)[2] (کیست آن کس که به خدا وامی نیکو دهد تا نتیجهاش را برای وی دو چندان گرداند و او را پاداشی خوش باشد؟) ب) قرض مثل به مثل با زیادتر یا خرید و فروش مثل به مثل با زیادتر، نظیر اینکه یک سکّه طلا قرض دهد به یک سکّه طلا و هزارتومان و یا بفروشد سکّهای به سکّهای با هزار تومان و این قسم نیز در روایات ما ربا و حرام است، گرچه واقعاً و به حسب ارزش، سودی و بهرهای نباشد. ج) بهره و سود بردن بهواسطه حیله شرعی نظیر اینکه یک میلیون قرضالحسنه دهد، ولی چیز کم ارزشی را بفروشد به یک صد هزار تومان، این قسم نیز حرام است و این همان تقلّب در قانون است که قرآن شریف آن را استهزا به آیات الهی میداند. د) انجام حیلهای نه برای سود و بهره بردن بلکه برای اینکه ارزش واقعی مثل به مثل را یکسان کند، نظیر معامله سکّهای با سکّه دیگر گرچه از نظر وزن مساوی ولی از نظر قیمت یکی گرانتر از دیگری است و شخص سکّه گرانتر را با چیز کم ارزشی میفروشد به سکّه ارزانتر با پولی که سکّه ارزانتر را مساوی با سکّه گرانتر کند، و یا سکّه گرانتر را میفروشد به همان سکّه ارزانتر یا قرض میدهد به همان ارزانتر، ولی چیز کمارزشی را میفروشد به قیمتی که تفاوت آنها را جبران صفحه 404 نماید، و این قسم همان حیلهای است که گفتهاند: چه خوب است از حرام به حلال فرار کردن.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که نمی تواند تسبیحات را یاد بگیرد یا درست بخواند ولی می تواند حمد را درست بخواند باید در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند
- [آیت الله اردبیلی] وسایل ارتباط جمعی باید در جهت اشاعه مکارم اخلاق و خصال پسندیده انسانی و اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرند و در این زمینه از اندیشههای متفاوت بهره جویند و از ترویج فرهنگ ضد اسلامی و بیبندوباری به شدّت پرهیز نمایند.
- [آیت الله علوی گرگانی] سفتههایی که حقیقت ندارد ومجاملهای است اگر بخواهد با بانک اهلی وشخصی یا غیر اهلی معامله نماید از برای فرار از ربا طرقی است، دو طریق آن در )مسأله 2872) ذکر میشود.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر مقداری از ملک مورد اجاره (نه همه آن) ویران شود و فوراً هماهنگ با بقیّه مِلک ساخته شود, به گونه ای که مقداری از آن بدون بهره نباشد، اجاره باطل نمیشود و مستأجر, حق به هم زدن عقد اجاره را ندارد و اگر ساختن آن، زمان ببرد که مقداری از آن بدون بهره بگذرد، عقد اجاره نسبت به زمان ویرانی باطل است و میتوان آن را نسبت به زمان مانده به هم زد و اُجرت مثل داد و اگر زمان ویرانی، نقص وصف محسوب شود, میتوان تمام اجاره را به هم زد و نسبت به زمان استفاده شده، اُجرت مثل پرداخت نمود.
- [آیت الله مظاهری] سرکهای که از انگور و کشمش و خرمای نجس درست کنند نجس است.