راههای مبارزه با تفرقه و اختلاف نامقدس از نظر قرآن چیست؟
1 اقامة برهان قرآن کریم دربارة تشریح اختلافات می‌فرماید علل اختلاف و این که گروهی خود را برتر از دیگران دانسته، سایرین را طرد می‌کنند به امور طبیعی یا به امور اعتباری یا به برداشت های علمی و فقهی برمی‌گردد. این ها گرچه مایه اختلاف هستند، ولی هیچ کدام ایجاد امتیاز و برتری نمی‌کنند. امتیاز نبودن تفاوت های طبیعی. قرآن کریم درباره عوامل طبیعی اختلاف، مانند قومیّت ها و نژادهای گوناگون و لهجه ها و زبان های مختلف، می‌فرماید این ها شناسنامه طبیعی شناخت افراد است و هرگز مایه افتخار نیست چون تقوا مایه امتیاز و برتری افراد است و تقوا زمینه وحدت را ایجاد می‌کند (یا أیها الناس إنّا خلقناکم من ذکرً و انثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عندالله أتقیکم إنّ الله علیم خبیر)(1) در عصر جاهلیت، بسیاری از اختلاف ها ونزاع ها ناشی از تفاخر به نژاد و قبیله بود. از این رو، قرآن کریم و شخص رسول اکرم (ص) اهتمام زیادی به زدودن این سبب اختلاف داشتند. پیامبر اکرم (ص) در مکه در خطبه‌ای به مردم فرمود ای مردم خداوند ازشما ننگ جاهلیت و تفاخر به پدران و نیکان را زدود. پس، مردم دو گروه بیش نیستند انسان نیکوکار و با تقوا و ارزش مند نزد خدا و انسان بدکار و شقاوت مند در پیشگاه حق. همه مردم، فرزند آدمند و خداوند آدم را از خاک آفرید آن گاه آن حضرت، آیة شریفه پیش گفته را قراءت فرمود.(2) آن حضرت (ص) در همین زمینه می‌فرماید: ای مردم بدانید خدای شما یکی است و پدرتان یکی نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب و نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به تقوا. آیا من دستور الاهی را ابلاغ کردم؟ همه گفتند: آری. فرمود این سخن را حاضران به غایبان برسانند.(3) هنچنین در حدیث دیگر چنین فرمود خداوند به وضع خانوادگی، نسب، اجسام و اموال شما نگاه نمی‌کند ولی نگاه به دل های شما می‌کند کسی که قلب صالحی دارد، خدابه او لطف و محبت می‌کند. شما همگی فرزندان آدمید و محبوب ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست(4) بنابراین اسلام با عصبیت جاهلی اعم از نژاد و رنگ و قبیله و هرشکلی دیگر آن مبارزه کرد تا مسلمانان جهان را از هر نژاد و قوم و قبیله، زیر پرچم واحدی جمع آوری کند. - امتیاز نبودن علل اعتباری قرآن کریم درباره عوامل اعتباری مانند مال و منال و مقام می‌فرماید این امور اعتباری را برای آزمایش به افراد می‌دهیم و هرگز مایه تفاخر و برتری افراد نخواهد بود. پس هر فرد یا امّتی که بخواهد با این امور اعتباری، خود را برتر از دیگران ببیند و از برتری جویی لذّت ببرد، بداند که لذّت کاذبی است مانند لذتی که معتاد از موادّ مخدّر دارد و وقتی لذّت و برجستگی او کاذب شد، رنج وکوچکی وی صادق است چون ممکن نیست که دو طرف نقیض، صادق یا کاذب باشد. او به خیال لذّت بردن، درحقیقت، درد را زیر پوشش لذّت تحمّل می‌کند. بنابراین کسی که می‌داند امور طبیعی و اعتباری، دلیل افتخار و امتیاز نیست، ولی به دنبال آن می‌رود، راه شیطان را می‌پیماید و شیطنت، با عقل سازگار نیست. - تعیین مرجع برای برداشت های علمی قرآن کریم دربارة برداشت های علمی‌وفقهی می‌فرماید گرچه‌اینها می‌توانند زمینة اختلاف را فراهم کند، لیکن اگر به کتاب و سنّت مراجعه کنید، این اختلافات حل می‌شود (فإن تنازعتم فی شئٍ فردّوه إلی الله والرّسول)(5) (به شرط آن که رجوع به محضر قرآن و سنّت، با پیش داوری و تحمیل فهم نادرست و منحرف خود به آن ها نباشد بلکه خود و اختلافات را به قرآن و سنّت عرضه کنند تا مشکلشان حلّ شود. اگر با مراجعه به کتاب وسنّت، اختلاف نظرهای علمی‌و فقهی حلّ نشد، نباید زمینه تفرقه را فراهم کند چون این اختلاف نظرها آن قدر مقدّس و محمود است که اوّلًا مایه کشف وپدیدار شدن نظریه صحیح و حقیقی است چنان که امیر المؤمنین (ع) فرمود: (إِضربوا بعَض الرأَس بِبعَض یَتولّد مِنه الصَواب)(6) ثانیا بزرگان فقهی، در بحث اجتهاد و تقلید، به‌این مطلب رسیده‌اند که اختلاف نظرها مانع اقتدای یکی از آنان به دیگری در نماز نمی‌باشد گر چه اختلافشان در حدّ اجتهاد و فتوا باشد، مگر موردی که جزم و علم وجدانی به بطلان نماز او داشته باشد که‌این مورد بسیار نادر است چون فتواها نوعاً استظهار از ادلّه است که یقین آور نیست. افزون بر آن، ممکن نیست کسی که با قلب پاک و اراده اصلاح به محکمه قرآن و سنّت برود و اختلاف او حل نشود. 2 موعظه حسنه قرآن کریم، ریشه همه اختلافات عملی را هوای نفسانی و دوستی ها و دشمنی های نابه جا و شیطانی می‌داند. از این رو، همراه ریشه یابی، تلاش فراوان دارد که انسان ها را از نظر اخلاقی به کمال نفس برساند تا از چاه شهوت و غضب بیرون آمده، به اوج وکمال حکمت و معرفت نایل آیند. خدای سبحان، درباره اوصاف بهشتیان می‌فرماید ما هرگونه کینه و دشمنی را از دل‌های آنان زدودیم (ونزعنا ما فی صدور هم من غلٍّ)(7) مؤمنان صدر اسلام (مهاجر و أنصار) نیز همین صفت وارسته و مقام بلند را در دعاهایشان از خدا مسألت می‌کردند (یقولون ربّنا اغفر لنا ولإخواننا الذین سبقونا بالإیمان ولا تجعل فی قلوبنا غلًا للّذین امنوا(8) خدایا ما و برادران ایمانی مان را بیامرز و در دل های ما هیچ گونه کینه و عداوتی نسبت به آنان قرار مده). یعنی دیگران با مردن و دیدن برزخ و تحمّل مشکلات آن و پاک شدن به بهشت می‌روند وبه‌این صفت وارسته می‌رسند که بینشان اختلافی و کینه‌ای نیست لیکن مردان الاهی، این نعمت برزگ بهشتیان را در دنیا از خداوند طلب می‌کنند چون زیبا ترین و لذّت بخش ترین زندگی در پرتو وحدت و اتحاد، امکان پذیر است. بنابراین، اگر جامعه، حکیم و عاقل باشند، همیشه در بهشت به سر می‌برند چنان که پیامبر اکرم (ص) حکمت را به بهشت تفسیر نمودند: (أنا مدینة الحکمة وهی الجنّة وأنت یاعلی (ع) بابها(9) من شهر حکمتم که بهشت است و تو ای علی، درآن شهر هستی). 3 جلوگیری از مغالطه و اشتباه قرآن کریم همراه دستور به وحدت و اتحاد، هرگونه دستاویزی را از دست بهانه جویان می‌گیرد چون شیطان از هر راهی که بتواند جلوی اجرای احکام دین را می‌گیرد گاهی درمسائل علمی و نظری مغالطه می‌کند وگاهی در مسائل عملی، انسان را به هوا و هوس می‌اندازد در تحلیل مسائل علمی، القای شبهه در ذهن می‌کند و از این راه، ایجاد تفرقه می‌کند و در مسائل عملی با وسوسه و تحریک هواهای نفسانی، زمینه اختلاف را فراهم می‌کند. از این رو، خدای سبحان در این آیه فرمود (ولا تتّبعوا خطوات الشیطان إنّه لکم عدوٌّ مبین(10) از گام های شیطان پیروی نکنید چون او دشمن آشکار شماست). قرآن کریم، پس از تبیین ادلّه ضرورت اتحاد و بطلان اختلاف، می‌فرماید نباید دعوت به سلم و اتحاد همگانی، بهانه و زمینه‌ای برای بی‌تفاوتی، به مداهنه کاری و تسامح و تساهل نابجا و ترک امر به معروف و نهی از منکر باشد چون امر به معروف و نهی از منکر جایگاه خود را دارد. معروف، همان چیزی است که عقل وقرآن و روایات آن را به رسمیت می‌شناسد. و منکر، امری است که برخلاف عقل و قرآن باشد. امر به معروف و نهی از منکر و تلاش در جهت قلع ریشه های فساد و گناه، از بهترین زمینه های ایجاد وحدت و ألفت در جامعه اسلامی‌است، زیرا فطرت انسان هماهنگ با معروف و مخالف با منکر است وتعامل بر طبق منکر، جز تفرقه به همراه ندارد. از این رو خداوند از یک سو در این آیه می‌فرماید (یا أیها الذین امنوا ادخلوا فی السِّلم کافّة(11) ای کسانی که‌ایمان آورده‌اید همگی به اطاعت خدا در آیید وگام های شیطان را دنبال مکنید که او برای شما دشمنی آشکار است). و از سوی دیگر می‌فرماید باید امّت و گروهی از شما، همیشه مردم را به سوی خیر ونیکی دعوت کند وامر به معروف و نهی از منکر نمایند (ولتکن منکم أمّة یدعون إلی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر وأولئک هم المفلحون)(12) (کنتم خیر امّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر شما بهترین امّتی هستید که برای مردم پایدار شده‌اید به کار پسندیده فرمان می‌دهید از کار ناپسند باز می‌دارید)(13) بنابراین، اتحاد و برادری به معنای دست بر داشتن از امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه اگر با داشتن (حجّت بالغة)، موعظه کردید و دین و معارف را به طرف مقابل رساندید و آن شخص، باز هم تعدّی و تجاوز کرد، باید او را امر به معروف و نهی از منکر کنید تا آن جاکه شخص با إذن ولیّ مسلمین، می‌تواند به وسیله ضرب و قتل که آخرین مرحلة نهی از منکر است جلوی فساد او را بگیرد واگر پنهانی مرتکب آن شده، به وسیله حدّ و تعذیر، جلوی او را سدّ کند. پی‌نوشت‌ (1) حجرات/ 13. (2)) تفسیر قرطبی، 8،/ 309) (3)) تفسیر قرطبی، 8،/ 309) (4)) تفسیر قرطبی، 8/ 309) (5) نساء/ 59 (6)) غررالحکم آمدی، 2،/ 266) (7) اعراف/ 43 (8) حشر/ 10 (9)) بحار، 40،/ 200) (10) بقره/ 208 (11) بقره/ 208 (12) آل عمران/ 104 (13)) آل عمران/ 110). آیت‌الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج‌البلاغه
عنوان سوال:

راههای مبارزه با تفرقه و اختلاف نامقدس از نظر قرآن چیست؟


پاسخ:

1 اقامة برهان
قرآن کریم دربارة تشریح اختلافات می‌فرماید علل اختلاف و این که گروهی خود را برتر از دیگران دانسته، سایرین را طرد می‌کنند به امور طبیعی یا به امور اعتباری یا به برداشت های علمی و فقهی برمی‌گردد. این ها گرچه مایه اختلاف هستند، ولی هیچ کدام ایجاد امتیاز و برتری نمی‌کنند.
امتیاز نبودن تفاوت های طبیعی.
قرآن کریم درباره عوامل طبیعی اختلاف، مانند قومیّت ها و نژادهای گوناگون و لهجه ها و زبان های مختلف، می‌فرماید این ها شناسنامه طبیعی شناخت افراد است و هرگز مایه افتخار نیست چون تقوا مایه امتیاز و برتری افراد است و تقوا زمینه وحدت را ایجاد می‌کند (یا أیها الناس إنّا خلقناکم من ذکرً و انثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عندالله أتقیکم إنّ الله علیم خبیر)(1)
در عصر جاهلیت، بسیاری از اختلاف ها ونزاع ها ناشی از تفاخر به نژاد و قبیله بود. از این رو، قرآن کریم و شخص رسول اکرم (ص) اهتمام زیادی به زدودن این سبب اختلاف داشتند.
پیامبر اکرم (ص) در مکه در خطبه‌ای به مردم فرمود ای مردم خداوند ازشما ننگ جاهلیت و تفاخر به پدران و نیکان را زدود. پس، مردم دو گروه بیش نیستند انسان نیکوکار و با تقوا و ارزش مند نزد خدا و انسان بدکار و شقاوت مند در پیشگاه حق. همه مردم، فرزند آدمند و خداوند آدم را از خاک آفرید آن گاه آن حضرت، آیة شریفه پیش گفته را قراءت فرمود.(2)
آن حضرت (ص) در همین زمینه می‌فرماید: ای مردم بدانید خدای شما یکی است و پدرتان یکی نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب و نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به تقوا.
آیا من دستور الاهی را ابلاغ کردم؟ همه گفتند: آری. فرمود این سخن را حاضران به غایبان برسانند.(3)
هنچنین در حدیث دیگر چنین فرمود خداوند به وضع خانوادگی، نسب، اجسام و اموال شما نگاه نمی‌کند ولی نگاه به دل های شما می‌کند کسی که قلب صالحی دارد، خدابه او لطف و محبت می‌کند. شما همگی فرزندان آدمید و محبوب ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست(4)
بنابراین اسلام با عصبیت جاهلی اعم از نژاد و رنگ و قبیله و هرشکلی دیگر آن مبارزه کرد تا مسلمانان جهان را از هر نژاد و قوم و قبیله، زیر پرچم واحدی جمع آوری کند.
- امتیاز نبودن علل اعتباری
قرآن کریم درباره عوامل اعتباری مانند مال و منال و مقام می‌فرماید این امور اعتباری را برای آزمایش به افراد می‌دهیم و هرگز مایه تفاخر و برتری افراد نخواهد بود.
پس هر فرد یا امّتی که بخواهد با این امور اعتباری، خود را برتر از دیگران ببیند و از برتری جویی لذّت ببرد، بداند که لذّت کاذبی است مانند لذتی که معتاد از موادّ مخدّر دارد و وقتی لذّت و برجستگی او کاذب شد، رنج وکوچکی وی صادق است چون ممکن نیست که دو طرف نقیض، صادق یا کاذب باشد. او به خیال لذّت بردن، درحقیقت، درد را زیر پوشش لذّت تحمّل می‌کند.
بنابراین کسی که می‌داند امور طبیعی و اعتباری، دلیل افتخار و امتیاز نیست، ولی به دنبال آن می‌رود، راه شیطان را می‌پیماید و شیطنت، با عقل سازگار نیست.
- تعیین مرجع برای برداشت های علمی
قرآن کریم دربارة برداشت های علمی‌وفقهی می‌فرماید گرچه‌اینها می‌توانند زمینة اختلاف را فراهم کند، لیکن اگر به کتاب و سنّت مراجعه کنید، این اختلافات حل می‌شود (فإن تنازعتم فی شئٍ فردّوه إلی الله والرّسول)(5) (به شرط آن که رجوع به محضر قرآن و سنّت، با پیش داوری و تحمیل فهم نادرست و منحرف خود به آن ها نباشد بلکه خود و اختلافات را به قرآن و سنّت عرضه کنند تا مشکلشان حلّ شود.
اگر با مراجعه به کتاب وسنّت، اختلاف نظرهای علمی‌و فقهی حلّ نشد، نباید زمینه تفرقه را فراهم کند چون این اختلاف نظرها آن قدر مقدّس و محمود است که اوّلًا مایه کشف وپدیدار شدن نظریه صحیح و حقیقی است چنان که امیر المؤمنین (ع) فرمود: (إِضربوا بعَض الرأَس بِبعَض یَتولّد مِنه الصَواب)(6) ثانیا بزرگان فقهی، در بحث اجتهاد و تقلید، به‌این مطلب رسیده‌اند که اختلاف نظرها مانع اقتدای یکی از آنان به دیگری در نماز نمی‌باشد گر چه اختلافشان در حدّ اجتهاد و فتوا باشد، مگر موردی که جزم و علم وجدانی به بطلان نماز او داشته باشد که‌این مورد بسیار نادر است چون فتواها نوعاً استظهار از ادلّه است
که یقین آور نیست. افزون بر آن، ممکن نیست کسی که با قلب پاک و اراده اصلاح به محکمه قرآن و سنّت برود و اختلاف او حل نشود.
2 موعظه حسنه
قرآن کریم، ریشه همه اختلافات عملی را هوای نفسانی و دوستی ها و دشمنی های نابه جا و شیطانی می‌داند. از این رو، همراه ریشه یابی، تلاش فراوان دارد که انسان ها را از نظر اخلاقی به کمال نفس برساند تا از چاه شهوت و غضب بیرون آمده، به اوج وکمال حکمت و معرفت نایل آیند. خدای سبحان، درباره اوصاف بهشتیان می‌فرماید ما هرگونه کینه و دشمنی را از دل‌های آنان زدودیم (ونزعنا ما فی صدور هم من غلٍّ)(7)
مؤمنان صدر اسلام (مهاجر و أنصار) نیز همین صفت وارسته و مقام بلند را در دعاهایشان از خدا مسألت می‌کردند (یقولون ربّنا اغفر لنا ولإخواننا الذین سبقونا بالإیمان ولا تجعل فی قلوبنا غلًا للّذین امنوا(8) خدایا ما و برادران ایمانی مان را بیامرز و در دل های ما هیچ گونه کینه و عداوتی نسبت به آنان قرار مده).
یعنی دیگران با مردن و دیدن برزخ و تحمّل مشکلات آن و پاک شدن به بهشت می‌روند وبه‌این صفت وارسته می‌رسند که بینشان اختلافی و کینه‌ای نیست لیکن مردان الاهی، این نعمت برزگ بهشتیان را در دنیا از خداوند طلب می‌کنند چون زیبا ترین و لذّت بخش ترین زندگی در پرتو وحدت و اتحاد، امکان پذیر است.
بنابراین، اگر جامعه، حکیم و عاقل باشند، همیشه در بهشت به سر می‌برند چنان که پیامبر اکرم (ص) حکمت را به بهشت تفسیر نمودند: (أنا مدینة الحکمة وهی الجنّة وأنت یاعلی (ع) بابها(9) من شهر حکمتم که بهشت است و تو ای علی، درآن شهر هستی).
3 جلوگیری از مغالطه و اشتباه
قرآن کریم همراه دستور به وحدت و اتحاد، هرگونه دستاویزی را از دست بهانه جویان می‌گیرد چون شیطان از هر راهی که بتواند جلوی اجرای احکام دین را می‌گیرد گاهی درمسائل علمی و نظری مغالطه می‌کند وگاهی در مسائل عملی، انسان را به هوا و هوس می‌اندازد در تحلیل مسائل علمی، القای شبهه در ذهن می‌کند و از این راه، ایجاد تفرقه می‌کند و در مسائل عملی با وسوسه و تحریک هواهای نفسانی، زمینه اختلاف را فراهم می‌کند. از این رو، خدای سبحان در این آیه فرمود (ولا تتّبعوا خطوات الشیطان إنّه لکم عدوٌّ مبین(10) از گام های شیطان پیروی نکنید چون او دشمن آشکار شماست).
قرآن کریم، پس از تبیین ادلّه ضرورت اتحاد و بطلان اختلاف، می‌فرماید نباید دعوت به سلم و اتحاد همگانی، بهانه و زمینه‌ای برای بی‌تفاوتی، به مداهنه کاری و تسامح و تساهل نابجا و ترک امر به معروف و نهی از منکر باشد چون امر به معروف و نهی از منکر جایگاه خود را دارد. معروف، همان چیزی است که عقل وقرآن و روایات آن را به رسمیت می‌شناسد. و منکر، امری است که برخلاف عقل و قرآن باشد.
امر به معروف و نهی از منکر و تلاش در جهت قلع ریشه های فساد و گناه، از بهترین زمینه های ایجاد وحدت و ألفت در جامعه اسلامی‌است، زیرا فطرت انسان هماهنگ با معروف و مخالف با منکر است وتعامل بر طبق منکر، جز تفرقه به همراه ندارد.
از این رو خداوند از یک سو در این آیه می‌فرماید (یا أیها الذین امنوا ادخلوا فی السِّلم کافّة(11) ای کسانی که‌ایمان آورده‌اید همگی به اطاعت خدا در آیید وگام های شیطان را دنبال مکنید که او برای شما دشمنی آشکار است).
و از سوی دیگر می‌فرماید باید امّت و گروهی از شما، همیشه مردم را به سوی خیر ونیکی دعوت کند وامر به معروف و نهی از منکر نمایند (ولتکن منکم أمّة یدعون إلی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر وأولئک هم المفلحون)(12) (کنتم خیر امّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر شما بهترین امّتی هستید که برای مردم پایدار شده‌اید به کار پسندیده فرمان می‌دهید از کار ناپسند باز می‌دارید)(13)
بنابراین، اتحاد و برادری به معنای دست بر داشتن از امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه اگر با داشتن (حجّت بالغة)، موعظه کردید و دین و معارف را به طرف مقابل رساندید و آن شخص، باز هم تعدّی و تجاوز کرد، باید او را امر به معروف و نهی از منکر کنید تا آن جاکه شخص با إذن ولیّ مسلمین، می‌تواند به وسیله ضرب و قتل که آخرین مرحلة نهی از منکر است جلوی فساد او را
بگیرد واگر پنهانی مرتکب آن شده، به وسیله حدّ و تعذیر، جلوی او را سدّ کند.
پی‌نوشت‌
(1) حجرات/ 13.
(2)) تفسیر قرطبی، 8،/ 309)
(3)) تفسیر قرطبی، 8،/ 309)
(4)) تفسیر قرطبی، 8/ 309)
(5) نساء/ 59
(6)) غررالحکم آمدی، 2،/ 266)
(7) اعراف/ 43
(8) حشر/ 10
(9)) بحار، 40،/ 200)
(10) بقره/ 208
(11) بقره/ 208
(12) آل عمران/ 104
(13)) آل عمران/ 110).
آیت‌الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج‌البلاغه





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین