1 اقامة برهان قرآن کریم دربارة تشریح اختلافات می‌فرماید علل اختلاف و این که گروهی خود را برتر از دیگران دانسته، سایرین را طرد می‌کنند به امور طبیعی یا به امور اعتباری یا به برداشت های علمی و فقهی برمی‌گردد. این ها گرچه مایه اختلاف هستند، ولی هیچ کدام ایجاد امتیاز و برتری نمی‌کنند. امتیاز نبودن تفاوت های طبیعی. قرآن کریم درباره عوامل طبیعی اختلاف، مانند قومیّت ها و نژادهای گوناگون و لهجه ها و زبان های مختلف، می‌فرماید این ها شناسنامه طبیعی شناخت افراد است و هرگز مایه افتخار نیست چون تقوا مایه امتیاز و برتری افراد است و تقوا زمینه وحدت را ایجاد می‌کند (یا أیها الناس إنّا خلقناکم من ذکرً و انثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عندالله أتقیکم إنّ الله علیم خبیر)(1) در عصر جاهلیت، بسیاری از اختلاف ها ونزاع ها ناشی از تفاخر به نژاد و قبیله بود. از این رو، قرآن کریم و شخص رسول اکرم (ص) اهتمام زیادی به زدودن این سبب اختلاف داشتند. پیامبر اکرم (ص) در مکه در خطبه‌ای به مردم فرمود ای مردم خداوند ازشما ننگ جاهلیت و تفاخر به پدران و نیکان را زدود. پس، مردم دو گروه بیش نیستند انسان نیکوکار و با تقوا و ارزش مند نزد خدا و انسان بدکار و شقاوت مند در پیشگاه حق. همه مردم، فرزند آدمند و خداوند آدم را از خاک آفرید آن گاه آن حضرت، آیة شریفه پیش گفته را قراءت فرمود.(2) آن حضرت (ص) در همین زمینه می‌فرماید: ای مردم بدانید خدای شما یکی است و پدرتان یکی نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب و نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به تقوا. آیا من دستور الاهی را ابلاغ کردم؟ همه گفتند: آری. فرمود این سخن را حاضران به غایبان برسانند.(3) هنچنین در حدیث دیگر چنین فرمود خداوند به وضع خانوادگی، نسب، اجسام و اموال شما نگاه نمی‌کند ولی نگاه به دل های شما می‌کند کسی که قلب صالحی دارد، خدابه او لطف و محبت می‌کند. شما همگی فرزندان آدمید و محبوب ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست(4) بنابراین اسلام با عصبیت جاهلی اعم از نژاد و رنگ و قبیله و هرشکلی دیگر آن مبارزه کرد تا مسلمانان جهان را از هر نژاد و قوم و قبیله، زیر پرچم واحدی جمع آوری کند. - امتیاز نبودن علل اعتباری قرآن کریم درباره عوامل اعتباری مانند مال و منال و مقام می‌فرماید این امور اعتباری را برای آزمایش به افراد می‌دهیم و هرگز مایه تفاخر و برتری افراد نخواهد بود. پس هر فرد یا امّتی که بخواهد با این امور اعتباری، خود را برتر از دیگران ببیند و از برتری جویی لذّت ببرد، بداند که لذّت کاذبی است مانند لذتی که معتاد از موادّ مخدّر دارد و وقتی لذّت و برجستگی او کاذب شد، رنج وکوچکی وی صادق است چون ممکن نیست که دو طرف نقیض، صادق یا کاذب باشد. او به خیال لذّت بردن، درحقیقت، درد را زیر پوشش لذّت تحمّل می‌کند. بنابراین کسی که می‌داند امور طبیعی و اعتباری، دلیل افتخار و امتیاز نیست، ولی به دنبال آن می‌رود، راه شیطان را می‌پیماید و شیطنت، با عقل سازگار نیست. - تعیین مرجع برای برداشت های علمی قرآن کریم دربارة برداشت های علمی‌وفقهی می‌فرماید گرچه‌اینها می‌توانند زمینة اختلاف را فراهم کند، لیکن اگر به کتاب و سنّت مراجعه کنید، این اختلافات حل می‌شود (فإن تنازعتم فی شئٍ فردّوه إلی الله والرّسول)(5) (به شرط آن که رجوع به محضر قرآن و سنّت، با پیش داوری و تحمیل فهم نادرست و منحرف خود به آن ها نباشد بلکه خود و اختلافات را به قرآن و سنّت عرضه کنند تا مشکلشان حلّ شود. اگر با مراجعه به کتاب وسنّت، اختلاف نظرهای علمی‌و فقهی حلّ نشد، نباید زمینه تفرقه را فراهم کند چون این اختلاف نظرها آن قدر مقدّس و محمود است که اوّلًا مایه کشف وپدیدار شدن نظریه صحیح و حقیقی است چنان که امیر المؤمنین (ع) فرمود: (إِضربوا بعَض الرأَس بِبعَض یَتولّد مِنه الصَواب)(6) ثانیا بزرگان فقهی، در بحث اجتهاد و تقلید، به‌این مطلب رسیده‌اند که اختلاف نظرها مانع اقتدای یکی از آنان به دیگری در نماز نمی‌باشد گر چه اختلافشان در حدّ اجتهاد و فتوا باشد، مگر موردی که جزم و علم وجدانی به بطلان نماز او داشته باشد که‌این مورد بسیار نادر است چون فتواها نوعاً استظهار از ادلّه است که یقین آور نیست. افزون بر آن، ممکن نیست کسی که با قلب پاک و اراده اصلاح به محکمه قرآن و سنّت برود و اختلاف او حل نشود. 2 موعظه حسنه قرآن کریم، ریشه همه اختلافات عملی را هوای نفسانی و دوستی ها و دشمنی های نابه جا و شیطانی می‌داند. از این رو، همراه ریشه یابی، تلاش فراوان دارد که انسان ها را از نظر اخلاقی به کمال نفس برساند تا از چاه شهوت و غضب بیرون آمده، به اوج وکمال حکمت و معرفت نایل آیند. خدای سبحان، درباره اوصاف بهشتیان می‌فرماید ما هرگونه کینه و دشمنی را از دل‌های آنان زدودیم (ونزعنا ما فی صدور هم من غلٍّ)(7) مؤمنان صدر اسلام (مهاجر و أنصار) نیز همین صفت وارسته و مقام بلند را در دعاهایشان از خدا مسألت می‌کردند (یقولون ربّنا اغفر لنا ولإخواننا الذین سبقونا بالإیمان ولا تجعل فی قلوبنا غلًا للّذین امنوا(8) خدایا ما و برادران ایمانی مان را بیامرز و در دل های ما هیچ گونه کینه و عداوتی نسبت به آنان قرار مده). یعنی دیگران با مردن و دیدن برزخ و تحمّل مشکلات آن و پاک شدن به بهشت می‌روند وبه‌این صفت وارسته می‌رسند که بینشان اختلافی و کینه‌ای نیست لیکن مردان الاهی، این نعمت برزگ بهشتیان را در دنیا از خداوند طلب می‌کنند چون زیبا ترین و لذّت بخش ترین زندگی در پرتو وحدت و اتحاد، امکان پذیر است. بنابراین، اگر جامعه، حکیم و عاقل باشند، همیشه در بهشت به سر می‌برند چنان که پیامبر اکرم (ص) حکمت را به بهشت تفسیر نمودند: (أنا مدینة الحکمة وهی الجنّة وأنت یاعلی (ع) بابها(9) من شهر حکمتم که بهشت است و تو ای علی، درآن شهر هستی). 3 جلوگیری از مغالطه و اشتباه قرآن کریم همراه دستور به وحدت و اتحاد، هرگونه دستاویزی را از دست بهانه جویان می‌گیرد چون شیطان از هر راهی که بتواند جلوی اجرای احکام دین را می‌گیرد گاهی درمسائل علمی و نظری مغالطه می‌کند وگاهی در مسائل عملی، انسان را به هوا و هوس می‌اندازد در تحلیل مسائل علمی، القای شبهه در ذهن می‌کند و از این راه، ایجاد تفرقه می‌کند و در مسائل عملی با وسوسه و تحریک هواهای نفسانی، زمینه اختلاف را فراهم می‌کند. از این رو، خدای سبحان در این آیه فرمود (ولا تتّبعوا خطوات الشیطان إنّه لکم عدوٌّ مبین(10) از گام های شیطان پیروی نکنید چون او دشمن آشکار شماست). قرآن کریم، پس از تبیین ادلّه ضرورت اتحاد و بطلان اختلاف، می‌فرماید نباید دعوت به سلم و اتحاد همگانی، بهانه و زمینه‌ای برای بی‌تفاوتی، به مداهنه کاری و تسامح و تساهل نابجا و ترک امر به معروف و نهی از منکر باشد چون امر به معروف و نهی از منکر جایگاه خود را دارد. معروف، همان چیزی است که عقل وقرآن و روایات آن را به رسمیت می‌شناسد. و منکر، امری است که برخلاف عقل و قرآن باشد. امر به معروف و نهی از منکر و تلاش در جهت قلع ریشه های فساد و گناه، از بهترین زمینه های ایجاد وحدت و ألفت در جامعه اسلامی‌است، زیرا فطرت انسان هماهنگ با معروف و مخالف با منکر است وتعامل بر طبق منکر، جز تفرقه به همراه ندارد. از این رو خداوند از یک سو در این آیه می‌فرماید (یا أیها الذین امنوا ادخلوا فی السِّلم کافّة(11) ای کسانی که‌ایمان آورده‌اید همگی به اطاعت خدا در آیید وگام های شیطان را دنبال مکنید که او برای شما دشمنی آشکار است). و از سوی دیگر می‌فرماید باید امّت و گروهی از شما، همیشه مردم را به سوی خیر ونیکی دعوت کند وامر به معروف و نهی از منکر نمایند (ولتکن منکم أمّة یدعون إلی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر وأولئک هم المفلحون)(12) (کنتم خیر امّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر شما بهترین امّتی هستید که برای مردم پایدار شده‌اید به کار پسندیده فرمان می‌دهید از کار ناپسند باز می‌دارید)(13) بنابراین، اتحاد و برادری به معنای دست بر داشتن از امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه اگر با داشتن (حجّت بالغة)، موعظه کردید و دین و معارف را به طرف مقابل رساندید و آن شخص، باز هم تعدّی و تجاوز کرد، باید او را امر به معروف و نهی از منکر کنید تا آن جاکه شخص با إذن ولیّ مسلمین، می‌تواند به وسیله ضرب و قتل که آخرین مرحلة نهی از منکر است جلوی فساد او را بگیرد واگر پنهانی مرتکب آن شده، به وسیله حدّ و تعذیر، جلوی او را سدّ کند. پی‌نوشت‌ (1) حجرات/ 13. (2)) تفسیر قرطبی، 8،/ 309) (3)) تفسیر قرطبی، 8،/ 309) (4)) تفسیر قرطبی، 8/ 309) (5) نساء/ 59 (6)) غررالحکم آمدی، 2،/ 266) (7) اعراف/ 43 (8) حشر/ 10 (9)) بحار، 40،/ 200) (10) بقره/ 208 (11) بقره/ 208 (12) آل عمران/ 104 (13)) آل عمران/ 110). آیت‌الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج‌البلاغه
1 اقامة برهان
قرآن کریم دربارة تشریح اختلافات میفرماید علل اختلاف و این که گروهی خود را برتر از دیگران دانسته، سایرین را طرد میکنند به امور طبیعی یا به امور اعتباری یا به برداشت های علمی و فقهی برمیگردد. این ها گرچه مایه اختلاف هستند، ولی هیچ کدام ایجاد امتیاز و برتری نمیکنند.
امتیاز نبودن تفاوت های طبیعی.
قرآن کریم درباره عوامل طبیعی اختلاف، مانند قومیّت ها و نژادهای گوناگون و لهجه ها و زبان های مختلف، میفرماید این ها شناسنامه طبیعی شناخت افراد است و هرگز مایه افتخار نیست چون تقوا مایه امتیاز و برتری افراد است و تقوا زمینه وحدت را ایجاد میکند (یا أیها الناس إنّا خلقناکم من ذکرً و انثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عندالله أتقیکم إنّ الله علیم خبیر)(1)
در عصر جاهلیت، بسیاری از اختلاف ها ونزاع ها ناشی از تفاخر به نژاد و قبیله بود. از این رو، قرآن کریم و شخص رسول اکرم (ص) اهتمام زیادی به زدودن این سبب اختلاف داشتند.
پیامبر اکرم (ص) در مکه در خطبهای به مردم فرمود ای مردم خداوند ازشما ننگ جاهلیت و تفاخر به پدران و نیکان را زدود. پس، مردم دو گروه بیش نیستند انسان نیکوکار و با تقوا و ارزش مند نزد خدا و انسان بدکار و شقاوت مند در پیشگاه حق. همه مردم، فرزند آدمند و خداوند آدم را از خاک آفرید آن گاه آن حضرت، آیة شریفه پیش گفته را قراءت فرمود.(2)
آن حضرت (ص) در همین زمینه میفرماید: ای مردم بدانید خدای شما یکی است و پدرتان یکی نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب و نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به تقوا.
آیا من دستور الاهی را ابلاغ کردم؟ همه گفتند: آری. فرمود این سخن را حاضران به غایبان برسانند.(3)
هنچنین در حدیث دیگر چنین فرمود خداوند به وضع خانوادگی، نسب، اجسام و اموال شما نگاه نمیکند ولی نگاه به دل های شما میکند کسی که قلب صالحی دارد، خدابه او لطف و محبت میکند. شما همگی فرزندان آدمید و محبوب ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست(4)
بنابراین اسلام با عصبیت جاهلی اعم از نژاد و رنگ و قبیله و هرشکلی دیگر آن مبارزه کرد تا مسلمانان جهان را از هر نژاد و قوم و قبیله، زیر پرچم واحدی جمع آوری کند.
- امتیاز نبودن علل اعتباری
قرآن کریم درباره عوامل اعتباری مانند مال و منال و مقام میفرماید این امور اعتباری را برای آزمایش به افراد میدهیم و هرگز مایه تفاخر و برتری افراد نخواهد بود.
پس هر فرد یا امّتی که بخواهد با این امور اعتباری، خود را برتر از دیگران ببیند و از برتری جویی لذّت ببرد، بداند که لذّت کاذبی است مانند لذتی که معتاد از موادّ مخدّر دارد و وقتی لذّت و برجستگی او کاذب شد، رنج وکوچکی وی صادق است چون ممکن نیست که دو طرف نقیض، صادق یا کاذب باشد. او به خیال لذّت بردن، درحقیقت، درد را زیر پوشش لذّت تحمّل میکند.
بنابراین کسی که میداند امور طبیعی و اعتباری، دلیل افتخار و امتیاز نیست، ولی به دنبال آن میرود، راه شیطان را میپیماید و شیطنت، با عقل سازگار نیست.
- تعیین مرجع برای برداشت های علمی
قرآن کریم دربارة برداشت های علمیوفقهی میفرماید گرچهاینها میتوانند زمینة اختلاف را فراهم کند، لیکن اگر به کتاب و سنّت مراجعه کنید، این اختلافات حل میشود (فإن تنازعتم فی شئٍ فردّوه إلی الله والرّسول)(5) (به شرط آن که رجوع به محضر قرآن و سنّت، با پیش داوری و تحمیل فهم نادرست و منحرف خود به آن ها نباشد بلکه خود و اختلافات را به قرآن و سنّت عرضه کنند تا مشکلشان حلّ شود.
اگر با مراجعه به کتاب وسنّت، اختلاف نظرهای علمیو فقهی حلّ نشد، نباید زمینه تفرقه را فراهم کند چون این اختلاف نظرها آن قدر مقدّس و محمود است که اوّلًا مایه کشف وپدیدار شدن نظریه صحیح و حقیقی است چنان که امیر المؤمنین (ع) فرمود: (إِضربوا بعَض الرأَس بِبعَض یَتولّد مِنه الصَواب)(6) ثانیا بزرگان فقهی، در بحث اجتهاد و تقلید، بهاین مطلب رسیدهاند که اختلاف نظرها مانع اقتدای یکی از آنان به دیگری در نماز نمیباشد گر چه اختلافشان در حدّ اجتهاد و فتوا باشد، مگر موردی که جزم و علم وجدانی به بطلان نماز او داشته باشد کهاین مورد بسیار نادر است چون فتواها نوعاً استظهار از ادلّه است
که یقین آور نیست. افزون بر آن، ممکن نیست کسی که با قلب پاک و اراده اصلاح به محکمه قرآن و سنّت برود و اختلاف او حل نشود.
2 موعظه حسنه
قرآن کریم، ریشه همه اختلافات عملی را هوای نفسانی و دوستی ها و دشمنی های نابه جا و شیطانی میداند. از این رو، همراه ریشه یابی، تلاش فراوان دارد که انسان ها را از نظر اخلاقی به کمال نفس برساند تا از چاه شهوت و غضب بیرون آمده، به اوج وکمال حکمت و معرفت نایل آیند. خدای سبحان، درباره اوصاف بهشتیان میفرماید ما هرگونه کینه و دشمنی را از دلهای آنان زدودیم (ونزعنا ما فی صدور هم من غلٍّ)(7)
مؤمنان صدر اسلام (مهاجر و أنصار) نیز همین صفت وارسته و مقام بلند را در دعاهایشان از خدا مسألت میکردند (یقولون ربّنا اغفر لنا ولإخواننا الذین سبقونا بالإیمان ولا تجعل فی قلوبنا غلًا للّذین امنوا(8) خدایا ما و برادران ایمانی مان را بیامرز و در دل های ما هیچ گونه کینه و عداوتی نسبت به آنان قرار مده).
یعنی دیگران با مردن و دیدن برزخ و تحمّل مشکلات آن و پاک شدن به بهشت میروند وبهاین صفت وارسته میرسند که بینشان اختلافی و کینهای نیست لیکن مردان الاهی، این نعمت برزگ بهشتیان را در دنیا از خداوند طلب میکنند چون زیبا ترین و لذّت بخش ترین زندگی در پرتو وحدت و اتحاد، امکان پذیر است.
بنابراین، اگر جامعه، حکیم و عاقل باشند، همیشه در بهشت به سر میبرند چنان که پیامبر اکرم (ص) حکمت را به بهشت تفسیر نمودند: (أنا مدینة الحکمة وهی الجنّة وأنت یاعلی (ع) بابها(9) من شهر حکمتم که بهشت است و تو ای علی، درآن شهر هستی).
3 جلوگیری از مغالطه و اشتباه
قرآن کریم همراه دستور به وحدت و اتحاد، هرگونه دستاویزی را از دست بهانه جویان میگیرد چون شیطان از هر راهی که بتواند جلوی اجرای احکام دین را میگیرد گاهی درمسائل علمی و نظری مغالطه میکند وگاهی در مسائل عملی، انسان را به هوا و هوس میاندازد در تحلیل مسائل علمی، القای شبهه در ذهن میکند و از این راه، ایجاد تفرقه میکند و در مسائل عملی با وسوسه و تحریک هواهای نفسانی، زمینه اختلاف را فراهم میکند. از این رو، خدای سبحان در این آیه فرمود (ولا تتّبعوا خطوات الشیطان إنّه لکم عدوٌّ مبین(10) از گام های شیطان پیروی نکنید چون او دشمن آشکار شماست).
قرآن کریم، پس از تبیین ادلّه ضرورت اتحاد و بطلان اختلاف، میفرماید نباید دعوت به سلم و اتحاد همگانی، بهانه و زمینهای برای بیتفاوتی، به مداهنه کاری و تسامح و تساهل نابجا و ترک امر به معروف و نهی از منکر باشد چون امر به معروف و نهی از منکر جایگاه خود را دارد. معروف، همان چیزی است که عقل وقرآن و روایات آن را به رسمیت میشناسد. و منکر، امری است که برخلاف عقل و قرآن باشد.
امر به معروف و نهی از منکر و تلاش در جهت قلع ریشه های فساد و گناه، از بهترین زمینه های ایجاد وحدت و ألفت در جامعه اسلامیاست، زیرا فطرت انسان هماهنگ با معروف و مخالف با منکر است وتعامل بر طبق منکر، جز تفرقه به همراه ندارد.
از این رو خداوند از یک سو در این آیه میفرماید (یا أیها الذین امنوا ادخلوا فی السِّلم کافّة(11) ای کسانی کهایمان آوردهاید همگی به اطاعت خدا در آیید وگام های شیطان را دنبال مکنید که او برای شما دشمنی آشکار است).
و از سوی دیگر میفرماید باید امّت و گروهی از شما، همیشه مردم را به سوی خیر ونیکی دعوت کند وامر به معروف و نهی از منکر نمایند (ولتکن منکم أمّة یدعون إلی الخیر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر وأولئک هم المفلحون)(12) (کنتم خیر امّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف وتنهون عن المنکر شما بهترین امّتی هستید که برای مردم پایدار شدهاید به کار پسندیده فرمان میدهید از کار ناپسند باز میدارید)(13)
بنابراین، اتحاد و برادری به معنای دست بر داشتن از امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه اگر با داشتن (حجّت بالغة)، موعظه کردید و دین و معارف را به طرف مقابل رساندید و آن شخص، باز هم تعدّی و تجاوز کرد، باید او را امر به معروف و نهی از منکر کنید تا آن جاکه شخص با إذن ولیّ مسلمین، میتواند به وسیله ضرب و قتل که آخرین مرحلة نهی از منکر است جلوی فساد او را
بگیرد واگر پنهانی مرتکب آن شده، به وسیله حدّ و تعذیر، جلوی او را سدّ کند.
پینوشت
(1) حجرات/ 13.
(2)) تفسیر قرطبی، 8،/ 309)
(3)) تفسیر قرطبی، 8،/ 309)
(4)) تفسیر قرطبی، 8/ 309)
(5) نساء/ 59
(6)) غررالحکم آمدی، 2،/ 266)
(7) اعراف/ 43
(8) حشر/ 10
(9)) بحار، 40،/ 200)
(10) بقره/ 208
(11) بقره/ 208
(12) آل عمران/ 104
(13)) آل عمران/ 110).
آیتالله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهجالبلاغه
- [سایر] پی آمدهای تفرقه و اختلاف نامقدس چیست؟
- [سایر] قرآن, چگونه به مسأله اختلاف مقدس و نامقدس پرداخته است؟
- [سایر] از نگاه قرآن علت تفرقه و اختلاف در دین چیست؟
- [سایر] راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی چیست؟
- [سایر] راههای مبارزه با هواهای نفسانی چیست؟
- [سایر] چه راههای جدیدی برای مبارزه با شیطان وجود دارد ؟
- [سایر] آیا اگر به جای امام خدا پیامبران جدید می فرستاد، تفرقه و اختلاف از بین نمی رفت؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید. تفسیر آیه 159 سوره انعام با فرض اینکه منظور از تفرقه، تفرقه در دین اسلام باشد، چیست؟!
- [سایر] سلام علیکم لطفا راههای تقویت اراده و اعتماد به نفس از نظر قرآن را بنویسید . با تشکر
- [سایر] علت اختلاف نظر در مورد تعداد حروف و آیات قرآن چیست؟ آیا با عدم تحریف قرآن منافات ندارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مسائلی که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از (اعلم) تقلید کند.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد، گرچه خود امام ملتفت نباشد، نمیتواند به او اقتدا کند ولی اگر اختلاف فتوا با یکدیگر داشته باشند گرچه از نظر او نماز امام باطل باشد میتواند اقتدا کند.
- [آیت الله سیستانی] اگر بعد از معامله عیب مال را بفهمد ، چنانچه بخواهد باید فوراً معامله را بهم بزند ، و اگر بیش از مقدار معمول با در نظر گرفتن اختلاف موارد تأخیر بیندازد دیگر نمیتواند معامله را بهم بزند .
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی چند وصی یا چند وصی و ناظر برای خود معیّن کند باید با نظر یکدیگر به وصیّت او عمل نمایند و اگر اختلاف در میان آنها افتاد باید به حاکم شرع مراجعه نمایند.
- [آیت الله بهجت] فقها حیات را شرط می دانند؛ یعنی می گویند برای ابتدای تقلید باید از مجتهد زنده تقلید کرد . اما اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت ، در این که آیا می تواند بر تقلید او باقی بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید، اختلاف است ؛ پس اگر کسی دراین مسأله مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل می کند ؛ و گرنه طبق نظر مجتهد زنده اَعلَم عمل می نماید.
- [آیت الله مظاهری] در صورتی که شناخت اعلم مشکل باشد، یا آنکه اهل تشخیص در شناخت اعلم اختلاف داشته باشند اعلم بودن شرط نیست، و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند، از هر کدام که بخواهد میتواند تقلید کند، بلکه میتواند در بعضی مسائل از کسی و در بعضی دیگر از دیگری تقلید نماید.
- [آیت الله مظاهری] یکی از مهلکات که مفاسدی بر آن مترتّب میشود و غالباً گناهانی را در بر دارد، وسواس است، و چون وسوسه برای وسواسی یک رذیله است، از نظر ما حرام و مبارزه با آن از اوجب واجبات است، و فرقی نیست که در طهارت و نجاست باشد یا در عبادات، در اعتقادات باشد یا در اعمال، در حقّ اللَّه باشد یا در حقّالنّاس، در کارهای عبادی باشد یا در کارهای اجتماعی. و خلاصه کلام اینکه حالت افراطگری و وسواسی در هرچه باشد، حرام و باید با آن مبارزه شود تا ریشهکن شود، و علامت آن این است که زیاد شک کند و یا زود یقین کند و از متعارف مردم در شک و یقین بیرون باشد، و همین مقدار که از حالت متوسّط که در میان مردم در کارها متعارف است بیرون رفت و حالت افراط یا تفریط در کارها پیدا کرد، وسواسی است و باید دست از آن حالت بردارد و بر طبق آن حالت عمل نکند.
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] آب کر: مقدار آبیست که اگر در ظرفی که درازا، پهنا و گودی آن هر یک سه وجب و نیم است بریزند آن را پر کند و وزن آن بیاشکال 1200 رطل عراقیست ولی در تبدیل مقدار آن به اوزان کنونی در بین دانشمندان اختلاف نظر دیده میشود، بنا بر نظر مشهور، مقدار کر 37791217 (تقریبا 377 / 42) کیلوگرم میباشد، ولی ظاهراً مقدار کر بیشتر از این مقدار است، برخی از بزرگان مقدار آن را تقریبا 462 / 77 کیلوگرم و برخی دیگر 478 / 5 کیلوگرم دانستهاند. بنابراین اگر مقدار وزن آب 480 کیلوگرم باشد، طبق نظر تمامی دانشمندان آب کر است، حجم این مقدار آب در آب مقطّر در دمای چهار درجه، 0 / 48 متر مکعب و در دمای صد درجه، حدود 0 / 5 متر مکعب و در سایر دماها بین این دو مقدار میباشد و در آب غیر مقطّر از مقدارهای ذکر شده کمتر است. (1)
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر کسی چند وصی برای خود معین کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهایی به وصیت عمل کنند. لازم نیست در انجام وصیت از یکدیگر اجازه بگیرند و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد که همه با هم به وصیت عمل کنند، یا نگفته باشد، باید با نظر یکدیگر به وصیت عمل نمایند، و اگر حاضر نشوند که با یکدیگر به وصیت عمل کنند، و در تشخیص مصلحت اختلاف داشته باشند در صورتی که تأخیر و مهلت دادن باعث شود که عمل به وصیت معطّل بماند، مجتهد جامع الشرائط آنها را مجبور می کند که تسلیم نظر کسی شوند که طبق نظر وی صلاح را تشخیص می دهد و اگر اطاعت نکنند، به جای آنان دیگران را معین می نماید و اگر یکی از آنان قبول نکرد یک نفر دیگر را به جای او تعیین می نماید.