یک دلیل دل چسب و ساده در اثبات وجود روح یا بُعد ملکوتی انسان بیان کنید.
برای اثبات روح و بعد ملکوتی انسان دلایل گوناگونی مطرح شده است؛1 هر انسانی وقتی به درون خود توجه می کند؛ با علم حضوری می یابد که ویژگی های مادّه و جسم مانند انقسام پذیری، دگرگونی، مکان مندی، وزن داشتن و... قابل انطباق بر روح و توانمندی های روحی او نیست. موجودات مادّی و جسمانی به این دلیل که دارای کمّیّت و مقدارند، قابل تقسیم و تجزیه می باشند؛ به عنوان مثال یک پاره سنگ بیست سانتی یا یک قطعه چوب یک متری چون دارای مقدار است، تقسیم پذیر است و می توان آنها را به دو پاره سنگ ده سانتی یا دو قطعه چوب نیم متری تقسیم نمود. امّا هر یک از ما هنگامی که در خود تأمّل می کند این حقیقت را با علم حضوری در خود می یابد که نفس از امور مادّی نیست و آنچه را با واژه (من) از او یاد می کند، موجودی بسیط و تقسیم ناپذیر است؛ به عنوان مثال نمی توان (من) را به دو نیمه تقسیم کرد و از آن (دو نیمه من) پدید آورد. این تقسیم ناپذیری نشان آن است که (من) جسم و ماده نیست. پدیده های روحی نیز مثل علم و فکر و اراده، عشق و نفرت را نیز نمی توان مانند پدیده های مادّی تجزیه و تقسیم نمود. همچنین موجودات مادّی به جهت این که دارای ابعاد سه گانه طول و عرض و عمق هستند، بی نیاز از مکان نیستند و مقداری از فضا را اشغال می کنند، ولی روح و پدیده های روحی به کلّی فاقد ابعاد مذکور هستند، از این رو پدیده های روحی مانند: غم، شادی، تفکّر، اراده و آگاهی، دارای متراژ و وزن نیستند، بلکه دارای شاخصه های فرامادّی و مجرّدند و از کارکردهای روح به شمار می آیند. ناگفته نماند، حواسّ پنجگانه و سلول های مغزی و عصبی نقش واسطه و انتقال را برای دریافت های روح برعهده دارند. به طوری که اگر با سلامتی و خوبی فعالیت خود را انجام دهند دریافت های روح و آگاهی، غم و شادی روح به درستی فعلیت می یابد. شایان ذکر این که دستاوردهای نوین در دانش (فرا روان شناسی)2 به آگاهی های شگفت انگیزی از روان انسان دست یافته که جز با اعتقاد به بعد روحانی و ملکوتی در انسان قابل تبیین و توجیه نیست؛ اموری مانند: تله پاتی، هیپنوتیزم، ذهن خوانی، اِخبار از غیب، کارهای شگفت انگیز و خارق العاده ای که برخی از اصحاب ریاضت انجام می دهند، همگی دلیل بر وجود روح و بُعد فرامادّی در انسان است. همچنین خواب هایی که پرده از روی اسراری برداشته و حقایق مربوط به آینده و یا حقایق پنهانی مربوط به حال را کشف می نماید و از آن به (رؤیاهای صادق) تعبیر می شود، نشانگر جنبه روحانی و ملکوتی انسان است. این گونه از رؤیاهای صادق برای بسیاری از افراد در طول زندگی اتّفاق افتاده است. خود حقیقت خواب بهترین گواه بر تجرّد روح است؛ به عنوان مثال فردی که در خواب می بیند به مسجد می رود، سپس از خواب بیدار می شود، اینجا سه چیز را احساس می کند؛ یکی همین بدن مادّی که به خواب رفته، دوّم بدنی که در عالم رؤیا دیده که به مسجد رفته است و سوّم آن ناظر بیرونی که دیده بدن رویایی به مسجد می رود و توانسته تشخیص بدهد این بدن رؤیایی غیر از بدن مادّی دنیوی است. این امور همگی حاکی از وجود بُعد فرامادّی در انسان می نماید. پی نوشت: 1. ر.ک: حسن حسن زاده آملی، گنجینه گوهر روان، قم: نشر طوبی. 2. Meta Psychology. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

یک دلیل دل چسب و ساده در اثبات وجود روح یا بُعد ملکوتی انسان بیان کنید.


پاسخ:

برای اثبات روح و بعد ملکوتی انسان دلایل گوناگونی مطرح شده است؛1 هر انسانی وقتی به درون خود توجه می کند؛ با علم حضوری می یابد که ویژگی های مادّه و جسم مانند انقسام پذیری، دگرگونی، مکان مندی، وزن داشتن و... قابل انطباق بر روح و توانمندی های روحی او نیست.
موجودات مادّی و جسمانی به این دلیل که دارای کمّیّت و مقدارند، قابل تقسیم و تجزیه می باشند؛ به عنوان مثال یک پاره سنگ بیست سانتی یا یک قطعه چوب یک متری چون دارای مقدار است، تقسیم پذیر است و می توان آنها را به دو پاره سنگ ده سانتی یا دو قطعه چوب نیم متری تقسیم نمود. امّا هر یک از ما هنگامی که در خود تأمّل می کند این حقیقت را با علم حضوری در خود می یابد که نفس از امور مادّی نیست و آنچه را با واژه (من) از او یاد می کند، موجودی بسیط و تقسیم ناپذیر است؛ به عنوان مثال نمی توان (من) را به دو نیمه تقسیم کرد و از آن (دو نیمه من) پدید آورد. این تقسیم ناپذیری نشان آن است که (من) جسم و ماده نیست.
پدیده های روحی نیز مثل علم و فکر و اراده، عشق و نفرت را نیز نمی توان مانند پدیده های مادّی تجزیه و تقسیم نمود.
همچنین موجودات مادّی به جهت این که دارای ابعاد سه گانه طول و عرض و عمق هستند، بی نیاز از مکان نیستند و مقداری از فضا را اشغال می کنند، ولی روح و پدیده های روحی به کلّی فاقد ابعاد مذکور هستند، از این رو پدیده های روحی مانند: غم، شادی، تفکّر، اراده و آگاهی، دارای متراژ و وزن نیستند، بلکه دارای شاخصه های فرامادّی و مجرّدند و از کارکردهای روح به شمار می آیند. ناگفته نماند، حواسّ پنجگانه و سلول های مغزی و عصبی نقش واسطه و انتقال را برای دریافت های روح برعهده دارند. به طوری که اگر با سلامتی و خوبی فعالیت خود را انجام دهند دریافت های روح و آگاهی، غم و شادی روح به درستی فعلیت می یابد.
شایان ذکر این که دستاوردهای نوین در دانش (فرا روان شناسی)2 به آگاهی های شگفت انگیزی از روان انسان دست یافته که جز با اعتقاد به بعد روحانی و ملکوتی در انسان قابل تبیین و توجیه نیست؛ اموری مانند: تله پاتی، هیپنوتیزم، ذهن خوانی، اِخبار از غیب، کارهای شگفت انگیز و خارق العاده ای که برخی از اصحاب ریاضت انجام می دهند، همگی دلیل بر وجود روح و بُعد فرامادّی در انسان است.
همچنین خواب هایی که پرده از روی اسراری برداشته و حقایق مربوط به آینده و یا حقایق پنهانی مربوط به حال را کشف می نماید و از آن به (رؤیاهای صادق) تعبیر می شود، نشانگر جنبه روحانی و ملکوتی انسان است. این گونه از رؤیاهای صادق برای بسیاری از افراد در طول زندگی اتّفاق افتاده است.
خود حقیقت خواب بهترین گواه بر تجرّد روح است؛ به عنوان مثال فردی که در خواب می بیند به مسجد می رود، سپس از خواب بیدار می شود، اینجا سه چیز را احساس می کند؛ یکی همین بدن مادّی که به خواب رفته، دوّم بدنی که در عالم رؤیا دیده که به مسجد رفته است و سوّم آن ناظر بیرونی که دیده بدن رویایی به مسجد می رود و توانسته تشخیص بدهد این بدن رؤیایی غیر از بدن مادّی دنیوی است. این امور همگی حاکی از وجود بُعد فرامادّی در انسان می نماید.
پی نوشت:
1. ر.ک: حسن حسن زاده آملی، گنجینه گوهر روان، قم: نشر طوبی.
2. Meta Psychology.
منبع: www.porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین