چرا انگلیسی ها خواستار براندازی حکومت قاجار بودند؟
انگلیسی ها از رژیم قاجار دل خوشی نداشتند؛ زیرا سیاست دولت قاجار همواره بر ایجاد تزاحم بین منافع انگلیس و روس مبتنی بود. هر گاه انگلیس امتیاز خاصی را تعقیب می کرد، دولت مردان ایران با مطرح کردن مخالفت روس از تک تازی انگلیس در ایران جلوگیری می کردند. این روند برای حفظ منافع ملّت ایران سود چندانی نداشت؛ چرا که روس و انگلیس هر دو در پی چپاول سرمایه های ایران بودند، ولی موجب خشم انگلیس ها می شد، چون مانع زیاده طلبی و تمامیت خواهی آنان بود و از این رو در پی آن بودند تا از احساسات ضد استبدادی و خستگی مردم از ظلم و ستم قاجاریه استفاده کنند و بر مرکب انقلاب سوار شده، رهبری آن را از دست نیروهای مذهبی خارج سازند و به دست عناصر خودباخته و غرب زده بسپارند و از این رهگذر، دولتی سکولار و غیردینی و دست نشانده روی کار آورند. در همین راستا، سال ها قبل از انقلاب مشروطه، استعمار انگلیس از طریق ایادی خود در ایران زمینه هایی را برای ایجاد یک دگرگونی فرهنگی بر مبنای آزادی های غربی و حرکت در بیرون مرزهای دین فراهم نمود. انگلیسی ها از زمان ناصرالدین شاه و شاید قبل از این تاریخ، به وسیله ی لژهای ماسونی و تربیت یافتگان فرنگ، فعالیت های زیرزمینی و بعضاً علنی را برای ایجاد یک انقلاب سکولار در ایران فراهم آوردند. با قتل ناصرالدین شاه، ماسون ها تفکر انقلاب مشروطیت را در جامعه ترویج کردند، و این اندیشه کم کم توسط انجمن های مخفی در میان توده ی مردم تبلیغ شد. شاید بتوان گفت نخستین بار دست های مرموز انگلیس از همین طریق وارد روند انقلاب مشروطه شد، ولی همواره پشت پرده های نفاق و پنهانی عمل می کرد تا این که در کشاکش انقلاب، ناگاه به صورت علنی وارد میدان شد و به رایزنی و میانجی گری میان ملّت و دربار پرداخت. چهره ی انگلیس نزد ملت ایران به علت ظلم و ستمی که در جریان قراردادهای استعماری رویتر، رژی و غیره بر ایران تحمیل کرده بودند، کاملا منفور و زشت بود؛ از این رو در آغاز انقلاب مشروطیت، حضور انگلیس در صحنه ی ظاهریِ نهضت مشهود نبود، ولی دست پنهان او هم چنان در کار بود. مَثل انگلیس در انقلاب مشروطه مَثل روباه مکاری بود که در کمین شکار خود نشسته است و ناگاه از لانه ی خود بیرون می جهد و به سوی شکار حملهور می شود. انگلیس در آغاز نهضت، خود را تماشاگر ماجرا جلوه می داد؛ زیرا اگر به میدان می آمد و از انقلاب حمایت می کرد، مردم نسبت به اصالت دینی انقلاب مشکوک می شدند؛ ولی وقتی درگیری ملّت با دربار بالا گرفت و احتمال حمله ی دربار به سوی مردم بی دفاع شدّت یافت، به گونه ای که به یک پناهنگاه احساس نیاز می شد، ناگاه سفارت برای پذیرش و پناه دادن به مردم اعلان آمادگی کرد و از همین فرصت استفاده نمود و مسیر انقلاب را از عدالت خواهی به مشروطه خواهی غرب گرا منحرف ساخت. منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ی غربی، جواد سلیمانی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).
عنوان سوال:

چرا انگلیسی ها خواستار براندازی حکومت قاجار بودند؟


پاسخ:

انگلیسی ها از رژیم قاجار دل خوشی نداشتند؛ زیرا سیاست دولت قاجار همواره بر ایجاد تزاحم بین منافع انگلیس و روس مبتنی بود. هر گاه انگلیس امتیاز خاصی را تعقیب می کرد، دولت مردان ایران با مطرح کردن مخالفت روس از تک تازی انگلیس در ایران جلوگیری می کردند. این روند برای حفظ منافع ملّت ایران سود چندانی نداشت؛ چرا که روس و انگلیس هر دو در پی چپاول سرمایه های ایران بودند، ولی موجب خشم انگلیس ها می شد، چون مانع زیاده طلبی و تمامیت خواهی آنان بود و از این رو در پی آن بودند تا از احساسات ضد استبدادی و خستگی مردم از ظلم و ستم قاجاریه استفاده کنند و بر مرکب انقلاب سوار شده، رهبری آن را از دست نیروهای مذهبی خارج سازند و به دست عناصر خودباخته و غرب زده بسپارند و از این رهگذر، دولتی سکولار و غیردینی و دست نشانده روی کار آورند. در همین راستا، سال ها قبل از انقلاب مشروطه، استعمار انگلیس از طریق ایادی خود در ایران زمینه هایی را برای ایجاد یک دگرگونی فرهنگی بر مبنای آزادی های غربی و حرکت در بیرون مرزهای دین فراهم نمود. انگلیسی ها از زمان ناصرالدین شاه و شاید قبل از این تاریخ، به وسیله ی لژهای ماسونی و تربیت یافتگان فرنگ، فعالیت های زیرزمینی و بعضاً علنی را برای ایجاد یک انقلاب سکولار در ایران فراهم آوردند. با قتل ناصرالدین شاه، ماسون ها تفکر انقلاب مشروطیت را در جامعه ترویج کردند، و این اندیشه کم کم توسط انجمن های مخفی در میان توده ی مردم تبلیغ شد. شاید بتوان گفت نخستین بار دست های مرموز انگلیس از همین طریق وارد روند انقلاب مشروطه شد، ولی همواره پشت پرده های نفاق و پنهانی عمل می کرد تا این که در کشاکش انقلاب، ناگاه به صورت علنی وارد میدان شد و به رایزنی و میانجی گری میان ملّت و دربار پرداخت. چهره ی انگلیس نزد ملت ایران به علت ظلم و ستمی که در جریان قراردادهای استعماری رویتر، رژی و غیره بر ایران تحمیل کرده بودند، کاملا منفور و زشت بود؛ از این رو در آغاز انقلاب مشروطیت، حضور انگلیس در صحنه ی ظاهریِ نهضت مشهود نبود، ولی دست پنهان او هم چنان در کار بود. مَثل انگلیس در انقلاب مشروطه مَثل روباه مکاری بود که در کمین شکار خود نشسته است و ناگاه از لانه ی خود بیرون می جهد و به سوی شکار حملهور می شود. انگلیس در آغاز نهضت، خود را تماشاگر ماجرا جلوه می داد؛ زیرا اگر به میدان می آمد و از انقلاب حمایت می کرد، مردم نسبت به اصالت دینی انقلاب مشکوک می شدند؛ ولی وقتی درگیری ملّت با دربار بالا گرفت و احتمال حمله ی دربار به سوی مردم بی دفاع شدّت یافت، به گونه ای که به یک پناهنگاه احساس نیاز می شد، ناگاه سفارت برای پذیرش و پناه دادن به مردم اعلان آمادگی کرد و از همین فرصت استفاده نمود و مسیر انقلاب را از عدالت خواهی به مشروطه خواهی غرب گرا منحرف ساخت.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ی غربی، جواد سلیمانی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین