در ابتدا لازم است به بررسی صائبان از نظر قرآن ، مفسران ، متکلمان و فقها اشاره داشته و سپس نکات لازم توضیح دهیم. صائبان در قرآن این اسم سه بار در قرآن کریم ذکر شده: 1. در آیه 62 از سوره بقره چنین آمده است: (ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصائبین من امن بالله و الیوم الاخر وعمل صالحاً فیهم اجرهم عندربهم و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون): کسانی که ایمان آوردهاند، کسانی که به آیین یهود گرویدند و ترسایان و صایبان هر کس که به خدا و روز رستاخیز ایمان داشته باشد و کار نیکی انجام دهد، پاداش آنها نزد پروردگارشان است و بر آنها ترس و اندوهی نیست. در این آیه صائبین بعد از یهود و نصاری ذکر شده است، هر کدام از پیروان ادیان الهی که در عصر و زمان خود بر طبق وظایف فرمان دین عمل کردهاند و رستگارند. 2. در آیه 69 سوره مائده: (ان الذین امنوا و الذین هادوا و الصائبون و النصاری من امن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحاً فلا خوف علیهم و لایحزنون)؛ آنها که ایمان آوردهاند و یهود و صائبان و ترسایان، هر گاه به خداوند یگانه و روز جزا ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند نه ترسی بر آنها هست و نه غمگین خواهد شد. در هر دو آیه صائبان از اهل کتاب و دین و در ردیف یهود و نصاری معرفی شدهاند، لحن هر دو آیه بیانگر این است که آیین صایبان همانند آیین یهود و نصاری یک آیین توحیدی و آسمانی است و مشمول صفت مؤمن و استحقاق پاداش معنوی و رهائی از بیم و اندوه قرار گرفتهاند. 3. در آیه 17 از سوره حج نام صائبین در ضمن اسامی ادیان دیگر با افزودن نام مجوس چنین ذکر شده است: (ان الّذین امنوا و الذین هادوا و الصائبین و النصاری و المجوس و الذین اشرکوا ان الله یفصل منهم یوم القیامه ان الله علی کل شیء شهید)؛ کسانی که ایمان آوردهاند و کسانی که یهود شدهاند و صائبان و ترسایان و مجوس و کسانی که برای خدا شریک قرار دادهاند، خداوند روز قیامت میان آنان داوری میکند. در این آیات میبینیم که از صائبیها در ردیف (اهل کتاب) نام برده شده و از آنها نیز همچون یهود و نصاری دعوت به عمل آمده تا معتقدات و اعمال ناخالص خود را با پذیرش اسلام و تعالیم آسمانی آن، مهذب و استوار سازند. بنابراین یهود و نصاری و صائبان سه دینی بودهاند که مشمول خطاب و عنوان اهل کتاب میشدهاند. نتیجه: این که پس میتوان گفت از نظر قرآن صائبین مانند یهود و نصاری اهل کتاب و دین بوده و دینشان یک دین الهی و آسمانی است و آنها هم همانند پیروان سایر ادیان آسمانی، پیامبر و شریعتی داشتهاند و پس از پیامبرشان به تدریج دچار انحرافاتی مانند تقدیش و پرستش ستارگان شدهاند و نظیر همان انحرافاتی که در دین یهود و نصاری هم وجود دارد. به این معنی دین صائبین در اصل مانند دین یهود و نصاری دین توحید بوده و اعتقاد به مبدأ و معاد از ارکان دین آنها نیز میباشد. صایبان از دیدگاه مفسران از آیات فوق اجمالاً استفاده شد که صایبان پیرو بعضی از ادیان آسمانی بودهاند، اما در این که آنان پیروان چه دینی بودهاند، بین مفسران اتفاق نظر وجود ندارد و اقوال گوناگونی است و در تفسیر کلمه صائبین در قرآن دچار اختلاط و تضاد و تناقضگویی شدهاند که به مرور زمان بر وسعت و غلظت این تناقضات افزوده شده است. که به ذکر بخشی از آن چه مفسران راجع به تفسیر کلمه صائبین گفتهاند میپردازیم. 1. فخر رازی بعد از یک مقدمه چنین مینویسد:[1] ... مفسران را در تعریف روش دینی صایبان گفتههایی است. نخستین قول، از مجاهد و حسن است که گفتهاند ایشان طایفه از مجوس و یهودند که گوشت ذبیحه ایشان خورده نمیشود و زنان ایشان به زنی گرفته نمیشوند. دوم قتاده گفته است ایشان قومی هستند که فرشتگان را میپرستند و به سوی خورشید نماز میگزارند، در هر روز پنج نماز... سوم آن قولها که نزدیکترین آنها باشد این است که قومی ستاره پرست میباشند و ایشان را دو گفتار است، یکی آن که آفریننده جهان، خدای تعالی است که دستور بزرگداشت این ستارگان را داده... وگفتار دیگر آن است که خدای سبحان آسمانها و ستارگان را آفریده، پس این ستارگان، هر چه را در این جهان روی دهد از بدی و خوبی و خوشی و ناخوشی تدبر میکنند و آنها را میآفریند، پس بزرگداشتن آنها بر بشر واجب است... [2] 2. علامه طباطبایی درجلد اول ترجمه تفسیر المیزان[3] پس از نقل سخن بیرونی درباره تاریخ صایبان و ذکر برخی از عقاید آنان یادآور شده است آن چه را که بیرونی درباره تاریخ صائبان و ذکر برخی از عقاید آنان یادآور شده است، آن چه را که بیرونی به برخی نسبت داده که مذهب صائبی آیینی آمیخته از مجوس و یهودی و رگههایی از آئین حرانی است با ظاهر آیه سازگارتر است، زیرا ظاهر آیه این است که آن هم مذاهبی در عداد مذاهب سایر اهل کتاب است. در تفسیر نور الثقلین به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم چنین آمده است: الصائبون قوم لا مجوس...[4] صائبون گروهی هستند که نه مجوسی و نه یهودی و نه نصرانی و نه مسلمانند و آنها ستارهپرست هستند. 4. قرطبی پس از نقل اقوال میگوید: اما آنچه از مذهب آنها به دست آمد،چنان که بعضی از علمای ما ذکر کرده است، آنها موحد هستند، منتهی به تأثیر ستارگان هم معتقدند و لذا هنگامی که القاء ربا الله از حکم آنها پرسید، ابوسعید اصطخری به کفر آنها فتوا داد. 5. بیضاوی میگوید: صائبان قومی میان نصاری و مجوس هستند، و بعضیها گفتهاند: اصل دین آنها دین حضرت نوح است و گفته شده که آنها ملایکه و ستارگان را میپرستیدند.[5] این بود برخی از اقوال مفسران و مراجعین میتوانند با مراجعه به تفاسیر دیگر به آراء دیگری نیز دست یابند. صایبان از دیدگاه فقیهان در میان فقها سخن در این است که آیا صایبان اهل کتاب هستند و احکام و احکام ذمیان درباره آنها جاری است یا نه، آیا به عنوان یک اقلیت مذهبی میتوانند در پناه حکومت اسلامی زندگی کنند و مانند یهود و نصاری و مجوس جزیه بپردازند یا نه؟ مسأله در میان فقهای شیعه و سنی مورد اختلاف است. فقهای شیعه اغلب فقهای شیعه به خصوص قدمای آنها صایبان را از جمله اهل کتاب ندانسته و تنها یهود و نصاری ومجوس را اهل کتاب میدانند و در مقابل اینها بعضی از فقها، هم باهل کتاب بودن صایبان قایلاند و احکام ذمه را درباره آنها هم جاری میدانند، ولی این گرو در اقلیت هستند و به سخنان برخی از فقها در این جا اشاره میشود: شیخ مفید مینویسد:[6] فقهای اهل سنت در کفر صایبان و همنوعان آنها به غیر از سه گروه یهود و نصاری و مجوس اختلاف دارند، مالک بن انس و اوزاعی گفتهاند هر دین بعد از دین اسلام غیر از یهود و نصاری مجوسی هستند و پیروان آنها در حکم مجوسی هستند. از عمر بن عبدالعزیز روایت شده که گفت: صائبان مجوسی هستند، شافعی و جمع اهل عراق گفتهاند صایبی در حکم مجوساند و بعضی از اهل عراق گفتهاند صایبان در حکم نصاری هستند... شیخ مفید پس از اشاره به اختلاف فقهای اهل سنت در یک بررسی علاوه به بیان بر حکم صایبان مانند یک متکلم عقاید و باورهای آنان را نیز از نظر کلامی مورد دقت قرار داده و عقایدی را به آنها نسبت داده که آن عقاید ظاهراً اختصاص به آنها دارد و در ادیان دیگر چنین عقایدی یافت نمیشود. بنابراین به نظر شیخ مفید آیین صایبان هیچ شباهتی با مذاهب دیگر حتی مجوس هم ندارد. 2. شیخ طوسی در النهایه[7] و المبسوط[8] تصریح دارد به این که جز یهود و نصاری و مجوس از سایر ادیان مانند بت پرستان از صایبان و غیر آنها جزیه گرفته نمیشود. صاحب جواهر[9] پس از دقت وکنجکاوی زیادی از قول مشهور هم نمیتواند تجاوز کند، سرانجام حکم میکند که جز یهودی و نصاری و مجوس اهل کتاب وجود ندارد. در مقابل این گروه از فقهای شیعه کسانی هستند که صایبان را اهل کتاب میدانند و به اخذ جزیه از آنها فتوا میدهند و از قدما میتوان ابن جنید را نام برد و از معاصرین هم مرحوم آیت الله خویی است که فرموده: ظاهر این است که صایبان از اهل کتاب هستند.[10] و همین اختلاف نظر در بین فقهای اهل سنت نیز وجود دارد که از ذکر آن به علت طولانی شدن این نوشته خودداری میکنم. جمع بندی نظریات و پاسخ به قسمت دوم شبهه (که علت اختلاف نظر چیست؟) با توجه به متون فقهی و مطالعه آرای فقهای فریقین معلوم میشود که اکثریت فقهای اهل سنت معتقدند که صائبان اهل کتاب هستند و از آنها جزیه پذیرفته است و عده کمی از آنان با این نظر مخالفت کردهاند که از جمله آنها ابوسعید استطحری است. برعکس اکثریت فقهای شیعه، صایبان را اهل کتاب و اهل ذمه نمیدانند و در میان آنها اقلیتی هم هستند که به اهل کتاب بودن صایبان نظر دادهاند. با مراجعه به لغت روشن میشود که لغت شناسان در وجه تسمیه و ریشه کلمه صابی، دچار تشتت آراء هستند و وجوه متناقضی را ذکر کردهاند، متأسفانه مفسران و متکلمان و در باب ملل و نحل نیز درباره صایبان چندان کاوش نکرده و هر کس به تناسب مفهوم لغوی آن تعریف ادامه داده و لذا کلمات علما و اندیشمندان در این باره سخت مضطرب و پریشان است و به خاطر همین اضطراب و سردرگمی در معرفی صائبان، کلام فقها نیز دست کمی از مفسران و متکلمان ندارد و همین ناشناختگی وضعیت آنان و مجهول بودن حقیقت آیین و باورهایشان باعث تردید در حکم فقهی ایشان شده است. [1] . فخر رازی، ذیل آیه 62 سوره بقره، التفسیر الکبیر للامام الفخر رازی، الجزء الثالث، الطبعه الثالثه، دار الاحیاء بیروت، ص 105. [2] . داود الهامی، تحقیقی درباره صایبان، ص 14، ناشر انتشارات مکتب اسلام، 1379. [3] . ترجمه المیزان، ج 1، ص 261، استاد علامه طباطبایی، ترجمه مکارم شیرازی، چ 2، نشر بنیاد علمی. [4] . تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 71، للمحدث الجلیل الشیخ عبدعلی بن جمعه، مطبعه الحکمه، بقم. [5] . حاشیه محی الدین شیخ زاده، علی تفسیر القاضی البیضاوی، ج 1، ص 314، المکتبه الاسلامیه، محمد ازدمیر دیار بکر ترکیا، بیتا. [6] . المقنعه، ج 1، ص 271، الشیخ المفید، تحقیق و نشر موسسه نشر اسلامی، الطبعه الثانیه التاریخ 1410 ق. [7] . النهایه، ص 293، ابی جعفر محمد بن الحسن بن علی طوسی، الطبعه الاولی 1390 ق، الناشر دار الکتب العربی بیروت، لبنان. [8] . المبسوط، ج 2، ص 36، تألیف شیخ الطایفه محمد بن الحسن بن علی الطوسی، ناشر المکتبه الرضویه. [9] . جواهر الکلام، ج 21، ص 230 و 231، الشیخ محمد حسن نجفی، ناشر دار الکتب الاسلامیه،چ 4، تاریخ انتشار 1368، چاپخانه حیدری. [10] . مجله تخصصی کلام، ش 26. www.andisheqom.com
شبهه: دین صابئی به عنوان یکی از ادیان الهی پذیرفته شده است پس چرا در این باره اختلاف نظر وجود دارد؟
در ابتدا لازم است به بررسی صائبان از نظر قرآن ، مفسران ، متکلمان و فقها اشاره داشته و سپس نکات لازم توضیح دهیم.
صائبان در قرآن
این اسم سه بار در قرآن کریم ذکر شده: 1. در آیه 62 از سوره بقره چنین آمده است: (ان الذین آمنوا و الذین هادوا و النصاری و الصائبین من امن بالله و الیوم الاخر وعمل صالحاً فیهم اجرهم عندربهم و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون): کسانی که ایمان آوردهاند، کسانی که به آیین یهود گرویدند و ترسایان و صایبان هر کس که به خدا و روز رستاخیز ایمان داشته باشد و کار نیکی انجام دهد، پاداش آنها نزد پروردگارشان است و بر آنها ترس و اندوهی نیست.
در این آیه صائبین بعد از یهود و نصاری ذکر شده است، هر کدام از پیروان ادیان الهی که در عصر و زمان خود بر طبق وظایف فرمان دین عمل کردهاند و رستگارند.
2. در آیه 69 سوره مائده: (ان الذین امنوا و الذین هادوا و الصائبون و النصاری من امن بالله و الیوم الاخر و عمل صالحاً فلا خوف علیهم و لایحزنون)؛ آنها که ایمان آوردهاند و یهود و صائبان و ترسایان، هر گاه به خداوند یگانه و روز جزا ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند نه ترسی بر آنها هست و نه غمگین خواهد شد.
در هر دو آیه صائبان از اهل کتاب و دین و در ردیف یهود و نصاری معرفی شدهاند، لحن هر دو آیه بیانگر این است که آیین صایبان همانند آیین یهود و نصاری یک آیین توحیدی و آسمانی است و مشمول صفت مؤمن و استحقاق پاداش معنوی و رهائی از بیم و اندوه قرار گرفتهاند.
3. در آیه 17 از سوره حج نام صائبین در ضمن اسامی ادیان دیگر با افزودن نام مجوس چنین ذکر شده است: (ان الّذین امنوا و الذین هادوا و الصائبین و النصاری و المجوس و الذین اشرکوا ان الله یفصل منهم یوم القیامه ان الله علی کل شیء شهید)؛ کسانی که ایمان آوردهاند و کسانی که یهود شدهاند و صائبان و ترسایان و مجوس و کسانی که برای خدا شریک قرار دادهاند، خداوند روز قیامت میان آنان داوری میکند.
در این آیات میبینیم که از صائبیها در ردیف (اهل کتاب) نام برده شده و از آنها نیز همچون یهود و نصاری دعوت به عمل آمده تا معتقدات و اعمال ناخالص خود را با پذیرش اسلام و تعالیم آسمانی آن، مهذب و استوار سازند. بنابراین یهود و نصاری و صائبان سه دینی بودهاند که مشمول خطاب و عنوان اهل کتاب میشدهاند.
نتیجه: این که پس میتوان گفت از نظر قرآن صائبین مانند یهود و نصاری اهل کتاب و دین بوده و دینشان یک دین الهی و آسمانی است و آنها هم همانند پیروان سایر ادیان آسمانی، پیامبر و شریعتی داشتهاند و پس از پیامبرشان به تدریج دچار انحرافاتی مانند تقدیش و پرستش ستارگان شدهاند و نظیر همان انحرافاتی که در دین یهود و نصاری هم وجود دارد. به این معنی دین صائبین در اصل مانند دین یهود و نصاری دین توحید بوده و اعتقاد به مبدأ و معاد از ارکان دین آنها نیز میباشد.
صایبان از دیدگاه مفسران
از آیات فوق اجمالاً استفاده شد که صایبان پیرو بعضی از ادیان آسمانی بودهاند، اما در این که آنان پیروان چه دینی بودهاند، بین مفسران اتفاق نظر وجود ندارد و اقوال گوناگونی است و در تفسیر کلمه صائبین در قرآن دچار اختلاط و تضاد و تناقضگویی شدهاند که به مرور زمان بر وسعت و غلظت این تناقضات افزوده شده است. که به ذکر بخشی از آن چه مفسران راجع به تفسیر کلمه صائبین گفتهاند میپردازیم.
1. فخر رازی بعد از یک مقدمه چنین مینویسد:[1] ... مفسران را در تعریف روش دینی صایبان گفتههایی است. نخستین قول، از مجاهد و حسن است که گفتهاند ایشان طایفه از مجوس و یهودند که گوشت ذبیحه ایشان خورده نمیشود و زنان ایشان به زنی گرفته نمیشوند. دوم قتاده گفته است ایشان قومی هستند که فرشتگان را میپرستند و به سوی خورشید نماز میگزارند، در هر روز پنج نماز... سوم آن قولها که نزدیکترین آنها باشد این است که قومی ستاره پرست میباشند و ایشان را دو گفتار است، یکی آن که آفریننده جهان، خدای تعالی است که دستور بزرگداشت این ستارگان را داده... وگفتار دیگر آن است که خدای سبحان آسمانها و ستارگان را آفریده، پس این ستارگان، هر چه را در این جهان روی دهد از بدی و خوبی و خوشی و ناخوشی تدبر میکنند و آنها را میآفریند، پس بزرگداشتن آنها بر بشر واجب است... [2]
2. علامه طباطبایی درجلد اول ترجمه تفسیر المیزان[3] پس از نقل سخن بیرونی درباره تاریخ صایبان و ذکر برخی از عقاید آنان یادآور شده است آن چه را که بیرونی درباره تاریخ صائبان و ذکر برخی از عقاید آنان یادآور شده است، آن چه را که بیرونی به برخی نسبت داده که مذهب صائبی آیینی آمیخته از مجوس و یهودی و رگههایی از آئین حرانی است با ظاهر آیه سازگارتر است، زیرا ظاهر آیه این است که آن هم مذاهبی در عداد مذاهب سایر اهل کتاب است.
در تفسیر نور الثقلین به نقل از تفسیر علی بن ابراهیم چنین آمده است: الصائبون قوم لا مجوس...[4]
صائبون گروهی هستند که نه مجوسی و نه یهودی و نه نصرانی و نه مسلمانند و آنها ستارهپرست هستند.
4. قرطبی پس از نقل اقوال میگوید: اما آنچه از مذهب آنها به دست آمد،چنان که بعضی از علمای ما ذکر کرده است، آنها موحد هستند، منتهی به تأثیر ستارگان هم معتقدند و لذا هنگامی که القاء ربا الله از حکم آنها پرسید، ابوسعید اصطخری به کفر آنها فتوا داد.
5. بیضاوی میگوید: صائبان قومی میان نصاری و مجوس هستند، و بعضیها گفتهاند: اصل دین آنها دین حضرت نوح است و گفته شده که آنها ملایکه و ستارگان را میپرستیدند.[5]
این بود برخی از اقوال مفسران و مراجعین میتوانند با مراجعه به تفاسیر دیگر به آراء دیگری نیز دست یابند.
صایبان از دیدگاه فقیهان
در میان فقها سخن در این است که آیا صایبان اهل کتاب هستند و احکام و احکام ذمیان درباره آنها جاری است یا نه، آیا به عنوان یک اقلیت مذهبی میتوانند در پناه حکومت اسلامی زندگی کنند و مانند یهود و نصاری و مجوس جزیه بپردازند یا نه؟ مسأله در میان فقهای شیعه و سنی مورد اختلاف است.
فقهای شیعه اغلب فقهای شیعه به خصوص قدمای آنها صایبان را از جمله اهل کتاب ندانسته و تنها یهود و نصاری ومجوس را اهل کتاب میدانند و در مقابل اینها بعضی از فقها، هم باهل کتاب بودن صایبان قایلاند و احکام ذمه را درباره آنها هم جاری میدانند، ولی این گرو در اقلیت هستند و به سخنان برخی از فقها در این جا اشاره میشود:
شیخ مفید مینویسد:[6] فقهای اهل سنت در کفر صایبان و همنوعان آنها به غیر از سه گروه یهود و نصاری و مجوس اختلاف دارند، مالک بن انس و اوزاعی گفتهاند هر دین بعد از دین اسلام غیر از یهود و نصاری مجوسی هستند و پیروان آنها در حکم مجوسی هستند. از عمر بن عبدالعزیز روایت شده که گفت: صائبان مجوسی هستند، شافعی و جمع اهل عراق گفتهاند صایبی در حکم مجوساند و بعضی از اهل عراق گفتهاند صایبان در حکم نصاری هستند... شیخ مفید پس از اشاره به اختلاف فقهای اهل سنت در یک بررسی علاوه به بیان بر حکم صایبان مانند یک متکلم عقاید و باورهای آنان را نیز از نظر کلامی مورد دقت قرار داده و عقایدی را به آنها نسبت داده که آن عقاید ظاهراً اختصاص به آنها دارد و در ادیان دیگر چنین عقایدی یافت نمیشود. بنابراین به نظر شیخ مفید آیین صایبان هیچ شباهتی با مذاهب دیگر حتی مجوس هم ندارد.
2. شیخ طوسی در النهایه[7] و المبسوط[8] تصریح دارد به این که جز یهود و نصاری و مجوس از سایر ادیان مانند بت پرستان از صایبان و غیر آنها جزیه گرفته نمیشود.
صاحب جواهر[9] پس از دقت وکنجکاوی زیادی از قول مشهور هم نمیتواند تجاوز کند، سرانجام حکم میکند که جز یهودی و نصاری و مجوس اهل کتاب وجود ندارد.
در مقابل این گروه از فقهای شیعه کسانی هستند که صایبان را اهل کتاب میدانند و به اخذ جزیه از آنها فتوا میدهند و از قدما میتوان ابن جنید را نام برد و از معاصرین هم مرحوم آیت الله خویی است که فرموده: ظاهر این است که صایبان از اهل کتاب هستند.[10] و همین اختلاف نظر در بین فقهای اهل سنت نیز وجود دارد که از ذکر آن به علت طولانی شدن این نوشته خودداری میکنم.
جمع بندی نظریات و پاسخ به قسمت دوم شبهه (که علت اختلاف نظر چیست؟)
با توجه به متون فقهی و مطالعه آرای فقهای فریقین معلوم میشود که اکثریت فقهای اهل سنت معتقدند که صائبان اهل کتاب هستند و از آنها جزیه پذیرفته است و عده کمی از آنان با این نظر مخالفت کردهاند که از جمله آنها ابوسعید استطحری است.
برعکس اکثریت فقهای شیعه، صایبان را اهل کتاب و اهل ذمه نمیدانند و در میان آنها اقلیتی هم هستند که به اهل کتاب بودن صایبان نظر دادهاند.
با مراجعه به لغت روشن میشود که لغت شناسان در وجه تسمیه و ریشه کلمه صابی، دچار تشتت آراء هستند و وجوه متناقضی را ذکر کردهاند، متأسفانه مفسران و متکلمان و در باب ملل و نحل نیز درباره صایبان چندان کاوش نکرده و هر کس به تناسب مفهوم لغوی آن تعریف ادامه داده و لذا کلمات علما و اندیشمندان در این باره سخت مضطرب و پریشان است و به خاطر همین اضطراب و سردرگمی در معرفی صائبان، کلام فقها نیز دست کمی از مفسران و متکلمان ندارد و همین ناشناختگی وضعیت آنان و مجهول بودن حقیقت آیین و باورهایشان باعث تردید در حکم فقهی ایشان شده است.
[1] . فخر رازی، ذیل آیه 62 سوره بقره، التفسیر الکبیر للامام الفخر رازی، الجزء الثالث، الطبعه الثالثه، دار الاحیاء بیروت، ص 105.
[2] . داود الهامی، تحقیقی درباره صایبان، ص 14، ناشر انتشارات مکتب اسلام، 1379.
[3] . ترجمه المیزان، ج 1، ص 261، استاد علامه طباطبایی، ترجمه مکارم شیرازی، چ 2، نشر بنیاد علمی.
[4] . تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 71، للمحدث الجلیل الشیخ عبدعلی بن جمعه، مطبعه الحکمه، بقم.
[5] . حاشیه محی الدین شیخ زاده، علی تفسیر القاضی البیضاوی، ج 1، ص 314، المکتبه الاسلامیه، محمد ازدمیر دیار بکر ترکیا، بیتا.
[6] . المقنعه، ج 1، ص 271، الشیخ المفید، تحقیق و نشر موسسه نشر اسلامی، الطبعه الثانیه التاریخ 1410 ق.
[7] . النهایه، ص 293، ابی جعفر محمد بن الحسن بن علی طوسی، الطبعه الاولی 1390 ق، الناشر دار الکتب العربی بیروت، لبنان.
[8] . المبسوط، ج 2، ص 36، تألیف شیخ الطایفه محمد بن الحسن بن علی الطوسی، ناشر المکتبه الرضویه.
[9] . جواهر الکلام، ج 21، ص 230 و 231، الشیخ محمد حسن نجفی، ناشر دار الکتب الاسلامیه،چ 4، تاریخ انتشار 1368، چاپخانه حیدری.
[10] . مجله تخصصی کلام، ش 26.
www.andisheqom.com
- [سایر] شبهه: دین صابئی به عنوان یکی از ادیان الهی پذیرفته شده است پس چرا در این باره اختلاف نظر وجود دارد؟
- [سایر] دین زردشتی به عنوان دین الهی پذیرفته شده است پس چرا در این باره اختلاف نظر وجود دارد؟
- [سایر] اختلاف در ادیان الهی به چه شکلی می باشد؟
- [سایر] شبهه: پیروان ادیان الهی در بسیاری از برهههای تاریخ، مغلوب و مقهور انسانهای نابکار عصر خود بودهاند.
- [سایر] چه نقدهای کلی بر دین صابئی وارد است؟
- [سایر] هر یک از صاحبان ادیان، منجی را از دین خود میداند. راه حل این اختلاف چیست؟
- [آیت الله سیستانی] میخواهم نظر اسلام و سایر ادیان الهی را راجع به خودکشی بدانم ؟
- [سایر] نظر ادیان الهی درباره پوشش زن چیست؟ آیا آنان نیز حجاب را بر زن لازم میدانند؟
- [سایر] چه تفاوتی بین ادیان الهی وجود دارد؟
- [سایر] اکهارت توله پیرو کدام دین است؟ از نظر فکری از کدام مکاتب یا اشخاص تاثیر پذیرفته است؟
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی یکی از واجبات الهی را با توجّه به واجب بودن آن ترک کند یا یکی از محرّمات الهی را مرتکب شود حاکم شرع به هر اندازه که صلاح بداند دستور میدهد برای ادب کردن، او را تازیانه بزنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی نمی تواند برای یاد دادن واجبات نماز، مزد بگیرد (بنابراحتیاط واجب) اما برای مستحبات مانعی ندارد، مگر این که از شعائر دین باشد یا حفظ احکام الهی منوط به تعلیم آن گردد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مسائلی که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از (اعلم) تقلید کند.
- [آیت الله سبحانی] اگر کسی بگوید من وصی یا ولی میّتم، یا ولی میّت به من اجازه داده که غسل و کفن و دفن میّت را انجام دهم، چنانچه دیگری نمی گوید من ولی یا وصی میّتم یا ولی میّت به من اجازه داده است، انجام کارهای میّت با اوست و در صورت اختلاف، هرگاه دو عادل بر گفته یکی شهادت داد، قول او پذیرفته می شود.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه زوج و زوجه اختلاف در پرداخت، یا نوع، یا مقدار آن و مانند اینها داشته باشند، باید به حاکم شرع مراجعه شود. مسئله 2000 - شیربها که در میان بعضی از مردم معمول است دین است که باید پرداخته شود.
- [آیت الله مظاهری] از اقسام ظلم، ظلم به نفس است که قرآن شریف مکرراً به آن تذکّر داده است: (وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ)[1] (و هر کس از حدود الهی تجاوز کند، پس به تحقیق بر خویشتن ظلم کرده است.) و مراد از آن، مخالفت پروردگار عالم است در ترک واجبات و یا ارتکاب محرّمات که شقاوت را برای خود تهیه میکند، بلکه در ترک مستحبّات که خود را محروم از فیوضات الهی میکند. [1]. طلاق، 1.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد، گرچه خود امام ملتفت نباشد، نمیتواند به او اقتدا کند ولی اگر اختلاف فتوا با یکدیگر داشته باشند گرچه از نظر او نماز امام باطل باشد میتواند اقتدا کند.
- [آیت الله سیستانی] اگر بعد از معامله عیب مال را بفهمد ، چنانچه بخواهد باید فوراً معامله را بهم بزند ، و اگر بیش از مقدار معمول با در نظر گرفتن اختلاف موارد تأخیر بیندازد دیگر نمیتواند معامله را بهم بزند .
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی چند وصی یا چند وصی و ناظر برای خود معیّن کند باید با نظر یکدیگر به وصیّت او عمل نمایند و اگر اختلاف در میان آنها افتاد باید به حاکم شرع مراجعه نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] واجبات مالی الهی، مانند حجّی که بر میّت واجب است و بدهکاری و حقوقی که مثل خمس و زکات و مظالم، ادا کردن آنها واجب میباشد و همچنین بدهیها و حقوق مردم را، باید از اصل مال میّت بدهند، اگرچه میّت برای آنها وصیّت نکرده باشد.