پیدایش کلیسای شیطان گروهی از مردم در روستایی واقع در منطقة Friuli (فریولی) در ایتالیای قرن 16 و 17 میلادی که خود را Benenduntil یا (روندگان خوب) می نامیدند، پیدا شده و مدعی بودند که هر چند وقت یکبار، شبها از بدن خود خارج شده و در مکانی در جنگل با جادوگران بر سر محصولات کشاورزی می جنگند، و اگر در این جنگ پیروز شوند، محصول آن سال خوب و اگر مغلوب می شدند، آن سال قحطی می شد. اینها طبق باورهای خود، شیطان را می پرستیدند و در مراسمی که به Sabbat و یا Sabbath معروف بود، همان شنبه یا یکشنبه یهودیان و مسیحیان به مراسم خاصی می پرداختند ابتدا به رقص و پایکوبی پرداخته و بعد به صلیب و مقدسات دیگر مسیحیان بی احترامی کرده و انواع و اقسام کارهای پلید را انجام می دادند.[1] گروه دیگری از طرفداران این فرقه که امروزه در اروپا زیاد هستند. معتقدند که آنها نیز خداپرست هستند ولی از طریق شیطان خدا را می پرستند. آنها اعتقاد دارند که شیطان در مقابل آدم سجده نکرد، و گفت من فقط در مقابل معبود خود سجده می کنم و به همین علت از درگاه خدا، رانده شد. آنها شیطان را به خاطر این کارش پرستش و ستایش کرده و معتقدند از این طریق به خدا نزدیک می شوند.[2] به جهت اینکه رهبران این فرقه مسیحی بوده و این فرقه را در مقابله با کلیسا و علمای مسیحی، ایجاد کرده بودند، فرقه خود را (کلیسای شیطان) نامیدند. پاره ای از اعتقادات و نیایش فرقة شیطان: مراسم نیایش این گروه و اعتقادات آنها در مناطق مختلف با همدیگر تفاوت جزئی داشته و با هم فرق می کنند. ولی مشترکات نیایش و اعتقادات آنها که بین همة مناطق مشترک است بدین شرح می باشد: 1. رهبران این گروه ادعا دارند که شیطان را فراخوانده و با او به گفتگو می پردازند و شیطان همة خواسته های آنان را برآورده می کند. 2. اعضای این گروه به گورستان رفته و اجساد مردگان را از قبرها بیرون آورده و صلیب شکسته و ستارة شش پر[3] را در بدن اجساد فرو کرده و سپس برای تقرب به شیطان دور آنها می گردند. 3. یکی از آئین های کلیسای شیطان، قربانی کردن برای شیطان است. قربانی آنها عبارت است از ذبح گربة ماده یا سگ... اینها بعد از کشتن حیوان، خون آن را به صورت ها و دست های خود می مالند و در یک دایره می چرخند تا شیطان از آنها راضی شود. اگر حیوان برای ذبح پیدا نکنند، دست خود را بریده و خون آن را به دست و صورت خود می مالند. 4. بعد از اتمام قربانی جهت اهانت به قرآن، نسخه ای از قرآن را پاره پاره می کنند و... . 5. نواختن موسیقی مشهور به ارگ و استعمال مواد مخدر و حشیش از دیگر برنامه های این گروه می باشد. 6. علامت این گروه یا فرقه، عبارت است از دایره ای که درون آن ستاره های وارونه، صلیب شکسته و ستارة داوود قرار دارد. 7. در اعتقاد این فرقه دختران جوان نقش مهمی دارند. چون یکی از اصول اعتقادی این گروه بر اساس لذت جنسی، استوار است. و در نظر آنها دختران جوان مظهر لذت جنسی هستند و تنها فایدة وجودی آنها، تجاوز و آمیزش قهر آمیز با آنهاست. آنها عقیده دارند که لحظة تجاوز جنسی به دختران جوان، بهترین لحظه مجسم شدن شیطان در درون پیکر انسان است. و مسائل دیگر که قلم از ذکر آنها شرم دارد.[4] ولی آنچه می توان به طور خلاصه نسبت به فرقة شیطان و کلیسای شیطان ذکر کرد، این است که اساس اعتقاد آنها، ارتکاب پلیدی ها و بدترین و زشت ترین جرائم و اعمال است که در باور آنها، انجام این اعمال موجب تقربشان به شیطان می شود. البته ذکر این نکته لازم است که این فرقه، با فرقة یزیدیه تفاوت داشته و با آن یکی نیست. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. سایت www.howzeh.net مقالة مجلات فصلنامه مکتب اسلام، شمارة4. 2. سایت حوزه مجلة اخبار ادیان سال اول شمارة 3، مرداد 82، ص 38 تا 40. [1] .http://www.persianblogger.com [2] . www.charch...of...satan.persianblog.com [3] . ستارة شش پر، سمبول صهیونیست ها و نشانة تشکیل دولت موعود یهودی است. [4] . اقتباس از سایت www.hawzah.net مکتب اسلام، ش 4، عنوان مقاله، کلیسای شیطان. ( اندیشه قم )
پیدایش کلیسای شیطان گروهی از مردم در روستایی واقع در منطقة Friuli (فریولی) در ایتالیای قرن 16 و 17 میلادی که خود را Benenduntil یا (روندگان خوب) می نامیدند، پیدا شده و مدعی بودند که هر چند وقت یکبار، شبها از بدن خود خارج شده و در مکانی در جنگل با جادوگران بر سر محصولات کشاورزی می جنگند، و اگر در این جنگ پیروز شوند، محصول آن سال خوب و اگر مغلوب می شدند، آن سال قحطی می شد. اینها طبق باورهای خود، شیطان را می پرستیدند و در مراسمی که به Sabbat و یا Sabbath معروف بود، همان شنبه یا یکشنبه یهودیان و مسیحیان به مراسم خاصی می پرداختند ابتدا به رقص و پایکوبی پرداخته و بعد به صلیب و مقدسات دیگر مسیحیان بی احترامی کرده و انواع و اقسام کارهای پلید را انجام می دادند.[1]
گروه دیگری از طرفداران این فرقه که امروزه در اروپا زیاد هستند. معتقدند که آنها نیز خداپرست هستند ولی از طریق شیطان خدا را می پرستند. آنها اعتقاد دارند که شیطان در مقابل آدم سجده نکرد، و گفت من فقط در مقابل معبود خود سجده می کنم و به همین علت از درگاه خدا، رانده شد. آنها شیطان را به خاطر این کارش پرستش و ستایش کرده و معتقدند از این طریق به خدا نزدیک می شوند.[2]
به جهت اینکه رهبران این فرقه مسیحی بوده و این فرقه را در مقابله با کلیسا و علمای مسیحی، ایجاد کرده بودند، فرقه خود را (کلیسای شیطان) نامیدند.
پاره ای از اعتقادات و نیایش فرقة شیطان:
مراسم نیایش این گروه و اعتقادات آنها در مناطق مختلف با همدیگر تفاوت جزئی داشته و با هم فرق می کنند. ولی مشترکات نیایش و اعتقادات آنها که بین همة مناطق مشترک است بدین شرح می باشد:
1. رهبران این گروه ادعا دارند که شیطان را فراخوانده و با او به گفتگو می پردازند و شیطان همة خواسته های آنان را برآورده می کند.
2. اعضای این گروه به گورستان رفته و اجساد مردگان را از قبرها بیرون آورده و صلیب شکسته و ستارة شش پر[3] را در بدن اجساد فرو کرده و سپس برای تقرب به شیطان دور آنها می گردند.
3. یکی از آئین های کلیسای شیطان، قربانی کردن برای شیطان است. قربانی آنها عبارت است از ذبح گربة ماده یا سگ... اینها بعد از کشتن حیوان، خون آن را به صورت ها و دست های خود می مالند و در یک دایره می چرخند تا شیطان از آنها راضی شود. اگر حیوان برای ذبح پیدا نکنند، دست خود را بریده و خون آن را به دست و صورت خود می مالند.
4. بعد از اتمام قربانی جهت اهانت به قرآن، نسخه ای از قرآن را پاره پاره می کنند و... .
5. نواختن موسیقی مشهور به ارگ و استعمال مواد مخدر و حشیش از دیگر برنامه های این گروه می باشد.
6. علامت این گروه یا فرقه، عبارت است از دایره ای که درون آن ستاره های وارونه، صلیب شکسته و ستارة داوود قرار دارد.
7. در اعتقاد این فرقه دختران جوان نقش مهمی دارند. چون یکی از اصول اعتقادی این گروه بر اساس لذت جنسی، استوار است. و در نظر آنها دختران جوان مظهر لذت جنسی هستند و تنها فایدة وجودی آنها، تجاوز و آمیزش قهر آمیز با آنهاست. آنها عقیده دارند که لحظة تجاوز جنسی به دختران جوان، بهترین لحظه مجسم شدن شیطان در درون پیکر انسان است. و مسائل دیگر که قلم از ذکر آنها شرم دارد.[4] ولی آنچه می توان به طور خلاصه نسبت به فرقة شیطان و کلیسای شیطان ذکر کرد، این است که اساس اعتقاد آنها، ارتکاب پلیدی ها و بدترین و زشت ترین جرائم و اعمال است که در باور آنها، انجام این اعمال موجب تقربشان به شیطان می شود.
البته ذکر این نکته لازم است که این فرقه، با فرقة یزیدیه تفاوت داشته و با آن یکی نیست.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سایت www.howzeh.net مقالة مجلات فصلنامه مکتب اسلام، شمارة4.
2. سایت حوزه مجلة اخبار ادیان سال اول شمارة 3، مرداد 82، ص 38 تا 40.
[1] .http://www.persianblogger.com
[2] . www.charch...of...satan.persianblog.com
[3] . ستارة شش پر، سمبول صهیونیست ها و نشانة تشکیل دولت موعود یهودی است.
[4] . اقتباس از سایت www.hawzah.net مکتب اسلام، ش 4، عنوان مقاله، کلیسای شیطان.
( اندیشه قم )
- [سایر] آیا عبادت شیطان در کلیسای شیطان، همانند عبادت خداوند در کلیسای مسیحی است؟
- [سایر] اختلافات کلیسای ارتدکس با کاتولیک چیست؟
- [سایر] فرقه کیسانیه چگونه فرقه ایست توضیح دهید؟
- [سایر] فرقه تصوف چگونه فرقه ای است؟ آیا فرقه ای است هدایت یافته یا گمراه؟
- [سایر] فرقة زیدیه دارای چه فرقه هائی می باشد؟
- [سایر] فرقه درویشی، چه فرقه ای است؟ چه عقایدی دارند؟
- [سایر] فرقه های مسیحیت چگونه ایجاد شد؟ مهمترین فرقه ها کدامند؟
- [سایر] آیا نام شیطان از اول آفرینش وی شیطان بوده، یا از زمان رانده شدنش از درگاه حق شیطان نام گرفت؟
- [سایر] میخواستم بطور مختصر فرقه های مختلف شیعه را بدانم و همچنین اثبات فرقه برحق(شیعه جعفری) در میان این فرقه ها?
- [سایر] آیا بهائیت فرقه بوده و از فرقه های اسلامی محسوب می شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل و کفن و نماز و دفن میت مسلمان واجب کفائی است یعنی، اگر بعضی انجام دهند، از دیگران ساقط می شود چنانچه هیچ کس انجام ندهد، همه معصیت کرده اند و در این مسأله تفاوتی میان فرقه های مختلف مسلمانان نیست.
- [آیت الله مظاهری] برای وسواسی حرام است در چیزهایی که وسوسه او مربوط به آنهاست دقّت نماید، بلکه لازم است بدون فکر و بدون تجسّس و بدون تفحّص عمل کند، و بهعبارت دیگر چنانکه گفته شد با بیاعتنایی کامل برخورد با چیزها کند تا به گفته امام صادق(سلاماللهعلیه) شیطان دست از او بردارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقه هائی بوده باشد که در مسأله (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین؛ یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه؛ در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد می شود و احکامی که در مسائل آینده ذکر می شود بر او مترتب است.
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند
- [آیت الله اردبیلی] کسی که در طهارت و نجاست دچار وسواس است، لازم نیست به برطرف شدن نجاست اطمینان پیدا کند، بلکه باید بدون توجه به وسوسههای نفسانی خود به متعارف مردم نگاه کرده و ببیند آنها در چه مواردی اطمینان به طهارت و نجاست پیدا میکنند و همانند آنان عمل نماید. همچنین اگر در مسائل وضو، غسل و سایر عبادات نیز وسواس داشته باشد، باید به همین ترتیب عمل نماید. اگر چنین شخصی به وسوسههای نفسانی خود اعتنا نماید، شیطان در او طمع کرده و به تدریج در اعتقادات و امور روزمره او نیز شک و تردید ایجاد مینماید.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ، متابعت از شیطان درون (هوای نفس) و از شیطان برون (وسوسههای ابلیس و افراد ناباب) است، و این متابعت دارای اقسامی است که برخی از آن، گناه نیست: الف) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه شده باشد؛ نظیر کسی که گناه عادت او شده است و قرآن شریف این قسم را شرک میداند (شرک عملی نه اعتقادی) چنانکه میفرماید: (أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ الهَهُ هَواه)[1] (آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را به عنوان خدای خود گرفته است؟) یا میفرماید: (أَلَمْ أَعْهَدْ الَیْکُمْ یا بَنی ادَمَ انْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطان)[2] (ای فرزندان آدم آیا از شما پیمان نگرفتم که شیطان را نپرستید؟) ب) متابعت از آنها نه به طور عادت و ملکه؛ نظیر کسی که گاهی مثلاً دروغ میگوید و یا آلودگی چشم دارد و یا غیبت میکند و مانند اینها، و این قسم همان گناهانی است که بعضی از آنها در مسائل گذشته و آینده آمده است. ج) متابعت از آنها به طور عادت و ملکه نه در گناه بلکه در خواستههای آنها که گناه نیست، و علمای علم اخلاق به آن (مشتهیات نفس) میگویند و پرهیز از آن را به طور جدی خواستارند، نظیر سرگرم شدن به لذّات نفس از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج و تجمّلات و بازیها و مانند اینها، و این قسم گرچه گناه نیست، ولی خطر آن خیلی بالا است، علاوه بر اینکه سد و مانع محکمی در برابر تکامل است، و محال است که انسان با توغّل در مشتهیات بتواند استکمال پیدا کند. د) متابعت از آنها نه به طور عادت و نه در گناه؛ نظیر ارضای غرایز به طور متوسّط و از راه حلال، و این قسم نه تنها گناه نیست، بلکه قرآن شریف سفارش مؤکّدی برای آن نموده است. صفحه 428 (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ)[3] (ای پیامبر بگو چه کسی زیورهایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و نیز روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟) ولی باید مواظب باشد دل بستگی و عادت به آن پیدا نشود.
- [آیت الله مظاهری] از محرّمات در اسلام دشمنی و کینهتوزی و اظهار عداوت و بغض و قهر با مسلمانان است و قرآن شریف یکی از علل حرمت خمر و قمار را عداوت و بغض میداند (انَّما یُریدُ الشَّیْطانُ انْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِر)[1] (همانا شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار، میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند.) و آن اقسامی دارد: الف) دشمنی با افراد وابسته به دین نظیر علما و متدیّنین به خاطر دینشان و گناه این قسم در حدّ کفر است، بلکه اگر توجّه به لوازم آن داشته باشد کفر است. ب) دشمنی با آنان به خاطر اغراض شخصیّه و این قسم نیز گناهش بزرگ است. ج) دشمنی با خویشان نظیر پدر و مادر و اولاد و برادر و خواهر و امثال اینها که این قسم علاوه بر حرمت دشمنی و قهر، حرمت قطع رحم را نیز دارد و قطع رحم به اندازهای گناهش بزرگ است که در قرآن سه مرتبه بر او لعن شده است. د) دشمنی با افراد دیگر از غیر خویشاوندان و وابستگان و این قسم نیز حرام بلکه از گناهان کبیره است.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهانی که قرآن شریف آن را پلید و نظیر شرابخواری میداند، قمار است: (انَّما الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ ... رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوه)[1] (همانا شراب و قمار، پلیدی و از عمل شیطان است پس از آن بپرهیزید.) لذا علاوه بر حرمت، موجب تباهی روح و ضعف اعصاب و افسردگی دل نیز میشود، و بدتر از همه اینها موجب تباهی دین و دنیای انسان است، و چنانکه در احکام قمار نیز گفته شد، قمار بر پنج قسم است: اوّل: بازی کردن با آلات مُعِدِّه، یعنی آلاتی که برای قمار کردن ساخته شده است، همراه با قصد برد و باخت. دوّم: بازی کردن با آلات معدّه، بدون قصد برد و باخت. سوّم: بازی کردن با آلات غیر معدّه، یعنی چیزی که از آلات قمار نیست، همراه با قصد برد و باخت. چهارم: بازی کردن با آلات غیر معدّه، بدون قصد برد و باخت. پنجم: مسابقاتی که در این زمان متداول است نظیر تیراندازی، قایقرانی، طریقه حمله به دشمن یا فرار از او، گرچه با قصد برد و باخت باشد. قسم اوّل و دوّم و سوّم حرام است و قسم چهارم گرچه حرام نیست، ولی بسیاری از مفاسد آن اقسام سهگانه را دارد و یک مسلمان واقعی عمر خود را صرف اینگونه کارها نمیکند و قسم پنجم، اشکالی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام مراء و جلال است و در روایتی از رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است که کراراً جبرئیل از طرف حقّ تعالی نهی از مراء و جدال مینمود و آن اقسامی دارد: الف) پافشاری در اثبات باطل و یا در نابودی حق، و گناه این قسم در حدّ کفر است و در قرآن اطلاق جبّار بر آن شده است: (وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنید)[1] (و هر زورگوی لجوجی، نا امید شد.) ب) لجاجت و مشاجره در اینکه غلبه بر دیگری پیدا کند و به عبارت دیگر فخرفروشی و کشتیگرفتن در گفتگوها، و این صورت نیز از گناهان بزرگ است و مفسده فراوانی در بر دارد، بلکه منشأ گناهان دیگری است و غالب جدالها در بین مردم از این قبیل است. ج) جدال و مشاجره در اثبات نمودن حقّ یا از بین بردن باطل و یا ارشاد جاهل، نظیر مباحثهها و گفتارها و برخوردهای علمی که اهل علم با یکدیگر دارند، و این قسم گرچه حرام نیست، ولی باید توجّه داشت که در این گفتگوها شیطان و نفس امّاره و هوی در کمین است و چه بسیار (بهطور آگاهانه یا ناآگاهانه) منجر به جدالهای حرام میشود، البته باید توجّه داشت که در همین نوع هم از الفاظ غیر مؤدّب پرهیز نمود و این قسم از جدال و مشاجره به اندازه احتیاج بلکه به اندازه ضرورت باشد. [1]. ابراهیم، 15.
- [آیت الله اردبیلی] واجبات حجّ تمتّع سیزده چیز است: اول: احرام حجّ تمتّع؛ که مانند احرام عمره است، جز این که در احرام حج باید از مکه معظّمه به نیّت حجّ تمتّع مُحرم شود. دوم: وقوف در عرفات؛ یعنی مُحرم به احرام حجّ از ظهر روز عرفه نهم ذیحجّه به قصد قربت در عرفات باشد و در آنجا نیّت وقوف کند و بنابر احتیاط، از اوّل ظهر به عرفات برود و تا مغرب شرعی در آنجا بماند. سوم: وقوف در مشعر؛ به این ترتیب که حاجی پس از انجام وقوف در عرفات هنگام مغرب شب عید به طرف (مشعرالحرام) کوچ کند و مستحب است به گونهای کوچ کند که نماز مغرب و عشاء را در مشعر بخواند. وقوف در مشعر باید به قصد قربت انجام شود و وقت آن از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است و بنابر احتیاط شب دهم را نیز تا طلوع فجر به قصد قربت باید در مشعر به سر برد. چهارم، پنجم و ششم: واجبات منی در روز عید قربان، که عبارتند از: الف رَمی جمره عقبه؛ یعنی زدن هفت سنگریزه به جمره عقبه به پیروی از حضرت ابراهیم علیهالسلام که در این مکان شیطان را رمی کرده است. ب قربانی و مخیّر است شتر یا گاو و یا گوسفند را قربانی کند. ج تراشیدن سر و یا تقصیر (کوتاه کردن مو یا ناخن) به تفصیلی که در کتاب مناسک حج آمده است. هفتم، هشتم، نهم، دهم و یازدهم: اعمال مکّه مکرّمه، که به ترتیب عبارتند از: (طواف)، (نماز طواف)، (سعی بین صفا و مروه)، (طواف نساء) و (نماز طواف نساء). دوازدهم و سیزدهم: اعمال منی در روزهای یازدهم، دوازدهم و برای بعضی سیزدهم ذیحجّه، که عبارتند از: الف بیتوته در منی؛ یعنی شب در آنجا ماندن. ب رَمی جمرات سه گانه (اُولی، وُسطی و عقبه) و در هر روز باید به هر یک از جمرات سه گانه هفت ریگ بزند.