چطور می شود فردی که ناامید است متقاعد کرد که اگر از خدا اطاعت کند تبعات ناامیدی او از بین می رود ؟
دوستی می گفت : من در کتابی خواندم که خدا هر کس را که می خواهد به مقامات عالیه برساند به او داغ اولاد می دهد . من کتاب را بستم و گفتم که خدایا من نمی خواهم به مقامات عالیه برسم و داغ فرزند هم نمی خواهم . داستان ما در زندگی داستان کودک و دبستان است. کودک از مدرسه بدش می آید . کودکی به عارفی گفته بود که من دعا کردم که معلم مان بمیرد . عارف گفته بود که اشتباه کردی ، چون پدرت تو را پیش معلم دیگری می برد . کودک گفته بود که دعا می کنم پدرم هم بمیرد . طفل از مهمترین پایگاه رشد خودش که دبستان است فراری است و بدش می آید .آیا پدر به حرف او گوش می دهد و او را به مدرسه نمی فرستد ؟ این کار خلاف حکمت است . پدر باید علی رغم میل طفل وسایل رشد و تکامل او را آماده بکند . ما از بلاها آزرده و خسته هستم ولی خدا می داند که خیر ما در این است و خدا علی رغم میل ما این بلاها را به ما می دهد تا ما تکامل پیدا کنیم . حالا راه کار آن چیست ؟ دین امید ساز است . پیامبر فرمود : بالاترین کارها انتظار گشایش است . همه این را به فرج امام زمان (عج) تعبیر می کنند . انتظار فرج امام زمان یکی از مصداق های آن است . این آموزش امید است . افضل اعمال این است که ما امیدوار باشیم . ما باید تا آخر دنیا امید داشته باشیم . یکی از معنای دیگر روایت آن است که در زندگی مان دچار ناامید نشویم. هر جا ما گیر افتادیم انتظار فرج داشته باشیم . اسلام دین امیدآفرین ، دین زندگی و دین نشاط است . مسئله ی اجهاز است . امروزه در دنیا اجازه می دهند کسی که تا ده دقیقه ی دیگر حتما می میرد ، با اسلحه او را بکشند تا زجر نکشد . تنها دینی که اجازه ی این کار را نمی دهد دین اسلام است . اسلام اجهاز را جایز نمی داند . اسلام می گوید که ممکن است که در این ده دقیقه خدا جان جدید او به دهد . اگر پزشکان هم بگویند که فرد داراد می میرد شما نباید ناامید باشید . شفا دست خداست و ممکن است که این فرد تا ده دقیقه ی دیگر شفا پیدا کند . مومن باید بشناسد که راههای نجات ، همه راههای رفته شده و شناخته شده نیست . یعنی ما راههای نجاتی داریم که شناخته شده نیست . وقتی ما این راهها را تجربه کردیم و شناختیم ، فصل امید به راههای ناشناخته آغاز می شود . امیرالمومنین می فرماید : چه بسا خیراتی به شما می رسد که شما اصلا به آن فکر نمی کردید . مثلا ما باید بدانیم برای درمان سرطان ، راههایی که شناخته شده همین راههایی نیست که به شما می گویند و راههای ناشناخته هم وجود دارد . برای ازدواج و ثروتمند شدن راههای ناشناخته وجود دارد . داریم کسی که تقوا پیشه کرده باشد خدا از راههایی که او فکرش را نمی کرده به او روزی می دهد. دیگر اینکه بدانیم اراده ی حاکم بر هستی اراده ی خدا است و این اراده می تواند بر تمام قوانین هستی پیروز بشود . وقتی ما چنین امید و باوری داشته باشیم دیگر جای ناامیدی نیست حتی در سخت ترین لحظات زندگی . قسمتی از سیب سرخ خیلی قرمز و دلرباست و قسمتی از آن زردگونه است . قسمتی که در آفتاب بوده قرمزتر است و قسمتی که در سایه بوده زردگونه است . یعنی آفتاب به سیب رنگ داده است و سایه نشینی آنرا بی رنگ کرده است . داریم که بهترین اعمال سخت ترین اعمال است .
عنوان سوال:

چطور می شود فردی که ناامید است متقاعد کرد که اگر از خدا اطاعت کند تبعات ناامیدی او از بین می رود ؟


پاسخ:

دوستی می گفت : من در کتابی خواندم که خدا هر کس را که می خواهد به مقامات عالیه برساند به او داغ اولاد می دهد . من کتاب را بستم و گفتم که خدایا من نمی خواهم به مقامات عالیه برسم و داغ فرزند هم نمی خواهم . داستان ما در زندگی داستان کودک و دبستان است. کودک از مدرسه بدش می آید . کودکی به عارفی گفته بود که من دعا کردم که معلم مان بمیرد . عارف گفته بود که اشتباه کردی ، چون پدرت تو را پیش معلم دیگری می برد . کودک گفته بود که دعا می کنم پدرم هم بمیرد . طفل از مهمترین پایگاه رشد خودش که دبستان است فراری است و بدش می آید .آیا پدر به حرف او گوش می دهد و او را به مدرسه نمی فرستد ؟ این کار خلاف حکمت است . پدر باید علی رغم میل طفل وسایل رشد و تکامل او را آماده بکند . ما از بلاها آزرده و خسته هستم ولی خدا می داند که خیر ما در این است و خدا علی رغم میل ما این بلاها را به ما می دهد تا ما تکامل پیدا کنیم . حالا راه کار آن چیست ؟ دین امید ساز است . پیامبر فرمود : بالاترین کارها انتظار گشایش است . همه این را به فرج امام زمان (عج) تعبیر می کنند . انتظار فرج امام زمان یکی از مصداق های آن است . این آموزش امید است . افضل اعمال این است که ما امیدوار باشیم . ما باید تا آخر دنیا امید داشته باشیم . یکی از معنای دیگر روایت آن است که در زندگی مان دچار ناامید نشویم. هر جا ما گیر افتادیم انتظار فرج داشته باشیم . اسلام دین امیدآفرین ، دین زندگی و دین نشاط است .
مسئله ی اجهاز است . امروزه در دنیا اجازه می دهند کسی که تا ده دقیقه ی دیگر حتما می میرد ، با اسلحه او را بکشند تا زجر نکشد . تنها دینی که اجازه ی این کار را نمی دهد دین اسلام است . اسلام اجهاز را جایز نمی داند . اسلام می گوید که ممکن است که در این ده دقیقه خدا جان جدید او به دهد . اگر پزشکان هم بگویند که فرد داراد می میرد شما نباید ناامید باشید . شفا دست خداست و ممکن است که این فرد تا ده دقیقه ی دیگر شفا پیدا کند .
مومن باید بشناسد که راههای نجات ، همه راههای رفته شده و شناخته شده نیست . یعنی ما راههای نجاتی داریم که شناخته شده نیست . وقتی ما این راهها را تجربه کردیم و شناختیم ، فصل امید به راههای ناشناخته آغاز می شود . امیرالمومنین می فرماید : چه بسا خیراتی به شما می رسد که شما اصلا به آن فکر نمی کردید . مثلا ما باید بدانیم برای درمان سرطان ، راههایی که شناخته شده همین راههایی نیست که به شما می گویند و راههای ناشناخته هم وجود دارد . برای ازدواج و ثروتمند شدن راههای ناشناخته وجود دارد . داریم کسی که تقوا پیشه کرده باشد خدا از راههایی که او فکرش را نمی کرده به او روزی می دهد. دیگر اینکه بدانیم اراده ی حاکم بر هستی اراده ی خدا است و این اراده می تواند بر تمام قوانین هستی پیروز بشود . وقتی ما چنین امید و باوری داشته باشیم دیگر جای ناامیدی نیست حتی در سخت ترین لحظات زندگی .
قسمتی از سیب سرخ خیلی قرمز و دلرباست و قسمتی از آن زردگونه است . قسمتی که در آفتاب بوده قرمزتر است و قسمتی که در سایه بوده زردگونه است . یعنی آفتاب به سیب رنگ داده است و سایه نشینی آنرا بی رنگ کرده است . داریم که بهترین اعمال سخت ترین اعمال است .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین