آیا هم کلام و هم قدم شدن در حدّ شرعی برای آشنایی قبل از ازدواج اشکال دارد؟
در ابتدا باید اشاره نمود که منظور از هم کلام شدن و هم قدم شدن در حدّ شرعی چیست؟ اگر منظور شما، رابطه ی رسمی و با موافقت خانواده و به صورت عقد موقّت است - که در برخی از مناطق ایران مرسوم شده است - اشکالی ندارد. بلکه از جهات مختلف مفید می باشد و دختر و پسر می توانند برای شناخت و تفاهم بیش تر تلاش نموده، آماده ی زندگی مشترک گردند. اما اگر مراد، رابطه ای غیر از آن باشد، دیگر شرعی نبوده و مانند سایر دوستی ها و رابطه هاست؛ اگر دختر و پسری مراحل انتخاب را گذراندند و از جهات مختلف به نظرات مثبتی رسیدند و قصد ازدواج دارند، می توانند با هماهنگی خانواده ها، با هم صحبت و تبادل افکار کنند تا تصمیم نهایی را بگیرند و در این صورت، هم کلام شدن بدون اشکال است؛ البته فقط برای مدتی که لازم است، معمولا با یک یا دو جلسه. در این جا لازم است یادآوری کنیم که هدف بیش تر جوانان، به ویژه دختران در برقراری ارتباط با جنس مخالف، ازدواج بوده، در آرزوی یافتن همدلی صادق برای زندگی مشترکند؛ این دسته از جوانان باید بدانند که ازدواج باید با دیدی باز و شناختی کامل از روحیّات و اخلاق و سلیقه های یک دیگر صورت پذیرد تا دختر و پسر به اتّحاد و یکرنگی هر چه بیش تر رسیده، در فراز و نشیب زندگی، یار و یاور هم باشند و به کمک عشق و محبّت راستین، در کوران مشکلات مقاومت نمایند. اما چه شناختی برای ازدواج لازم است و چگونه می توان به خصوصیّات واقعی طرف مقابل پی برد و از زوایای مخفی اندیشه و روحیّات و اخلاق او سر در آورد؟ آیا به صرف اظهار محبّت به روش های گوناگون، می توان به همه ی این ها پی برد؟ آیا دختر و پسری که غرق در احساسات و غرایز بوده، همه چیز را با خوش بینی و حسن نیّت - که لازمه ی این سن و سال است - می بینند می توانند به شناخت لازم برسند؟ جدای از آن که غریزه ی جنسی و شهوات نیز بر دل و دیده ی آن ها حکومت می کند. دوستی ها و روابط قبل از ازدواج، شناخت لازم را برای زندگی تأمین نمی کند و دو طرف را از الزامات و تعهّدهایِ درونی نسبت به عشق و خانواده و مسئولیّت زندگی و مقدار ظرفیّت های روانی و اخلاقی آن ها باخبر نمی سازد؛ بلکه شناختی سطحی و کاملا عاطفی و احساسی است. در شناختِ لازم برای ازدواج، باید معیارها و ملاک های اساسی، چون: ایمان و دین داری، اصالت و شرافت خانوادگی، اخلاق نیک و حسن معاشرت، رعایت همسانی و کفو بودن در مسائل فرهنگی، خانوادگی و اقتصادی و... را در نظر گرفت، و با مطالعه بر روی خانواده ی طرف مقابل و اخلاق و ایمان سایر اعضا و آشنایی با بافت فرهنگی و تربیتی آنان و با صحبت های رسمی با طرف مقابل - البته به دور از تسلّط غریزه ی جنسی و احساسات - می توان به شناخت لازم دست یافت. در صورتی که خانواده براساس آشنایی سطحی و خیابانی بنا شود، در معرض خطر از هم گسستگی است و با مشکل کوچکی متزلزل می شود. در یکی از نشریات، حکایت هشدار دهنده ای درج شده که مردی بعد از پنج ماه زندگی مشترک، به دادگاه آمده بود تا همسرش را طلاق دهد و در بیان علت آن می گفت: از همسرم شناخت کافی نداشتم و امروز دیگر نمی توانم زندگی ام را با او ادامه دهم. او در چگونگی آشنایی و ازدواج خود می گوید: در یک تولیدی پوشاک کار می کنم. چند وقت قبل از ازدواج با او، بر حسب تصادف، شماره ی محل کار مرا می گیرد که برای اوّلین بار پاسخ گوی تماس او می شوم و دوباره این کار تکرار می شود و نهایتاً به ملاقات های حضوری در خیابان و ازدواج می انجامد؛ اما حالا دریافتم که این ازدواج پیامد خوبی ندارد.[1] دکتر (شیخی) در مصاحبه ای می گوید: عشق و علاقه هایی که اغلب در آشنایی های خیابانی و .... حاصل می شود، بیش تر در همان دوران پایدارند و هنگام تشکیل زندگی، این قبیل دوست داشتن ها به سردی می گراید و در نهایت، برخی به طلاق می انجامد.[2] پس بهتر است، از این گونه دوستی ها پرهیز نمود و به تعالیم تربیتی اسلام تمسّک جست و چشم و دل خود را پاک نگه داشت و به هنگام ازدواج، با مشاوره ی خانواده، با دختری با ایمان و عفیف و خانوده دار ازدواج نمود و خود را از آلودگی ها حفظ کرد. پی نوشتها: [1]. هفته نامه ی دیدگاه، پیش شماره ی 3، آبان 79، ص 5. [2]. پیشین منبع: جوانان و روابط، ابوالقاسم مقیمی، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380)
عنوان سوال:

آیا هم کلام و هم قدم شدن در حدّ شرعی برای آشنایی قبل از ازدواج اشکال دارد؟


پاسخ:

در ابتدا باید اشاره نمود که منظور از هم کلام شدن و هم قدم شدن در حدّ شرعی چیست؟ اگر منظور شما، رابطه ی رسمی و با موافقت خانواده و به صورت عقد موقّت است - که در برخی از مناطق ایران مرسوم شده است - اشکالی ندارد. بلکه از جهات مختلف مفید می باشد و دختر و پسر می توانند برای شناخت و تفاهم بیش تر تلاش نموده، آماده ی زندگی مشترک گردند. اما اگر مراد، رابطه ای غیر از آن باشد، دیگر شرعی نبوده و مانند سایر دوستی ها و رابطه هاست؛ اگر دختر و پسری مراحل انتخاب را گذراندند و از جهات مختلف به نظرات مثبتی رسیدند و قصد ازدواج دارند، می توانند با هماهنگی خانواده ها، با هم صحبت و تبادل افکار کنند تا تصمیم نهایی را بگیرند و در این صورت، هم کلام شدن بدون اشکال است؛ البته فقط برای مدتی که لازم است، معمولا با یک یا دو جلسه.
در این جا لازم است یادآوری کنیم که هدف بیش تر جوانان، به ویژه دختران در برقراری ارتباط با جنس مخالف، ازدواج بوده، در آرزوی یافتن همدلی صادق برای زندگی مشترکند؛ این دسته از جوانان باید بدانند که ازدواج باید با دیدی باز و شناختی کامل از روحیّات و اخلاق و سلیقه های یک دیگر صورت پذیرد تا دختر و پسر به اتّحاد و یکرنگی هر چه بیش تر رسیده، در فراز و نشیب زندگی، یار و یاور هم باشند و به کمک عشق و محبّت راستین، در کوران مشکلات مقاومت نمایند. اما چه شناختی برای ازدواج لازم است و چگونه می توان به خصوصیّات واقعی طرف مقابل پی برد و از زوایای مخفی اندیشه و روحیّات و اخلاق او سر در آورد؟ آیا به صرف اظهار محبّت به روش های گوناگون، می توان به همه ی این ها پی برد؟ آیا دختر و پسری که غرق در احساسات و غرایز بوده، همه چیز را با خوش بینی و حسن نیّت - که لازمه ی این سن و سال است - می بینند می توانند به شناخت لازم برسند؟ جدای از آن که غریزه ی جنسی و شهوات نیز بر دل و دیده ی آن ها حکومت می کند.
دوستی ها و روابط قبل از ازدواج، شناخت لازم را برای زندگی تأمین نمی کند و دو طرف را از الزامات و تعهّدهایِ درونی نسبت به عشق و خانواده و مسئولیّت زندگی و مقدار ظرفیّت های روانی و اخلاقی آن ها باخبر نمی سازد؛ بلکه شناختی سطحی و کاملا عاطفی و احساسی است.
در شناختِ لازم برای ازدواج، باید معیارها و ملاک های اساسی، چون: ایمان و دین داری، اصالت و شرافت خانوادگی، اخلاق نیک و حسن معاشرت، رعایت همسانی و کفو بودن در مسائل فرهنگی، خانوادگی و اقتصادی و... را در نظر گرفت، و با مطالعه بر روی خانواده ی طرف مقابل و اخلاق و ایمان سایر اعضا و آشنایی با بافت فرهنگی و تربیتی آنان و با صحبت های رسمی با طرف مقابل - البته به دور از تسلّط غریزه ی جنسی و احساسات - می توان به شناخت لازم دست یافت.
در صورتی که خانواده براساس آشنایی سطحی و خیابانی بنا شود، در معرض خطر از هم گسستگی است و با مشکل کوچکی متزلزل می شود. در یکی از نشریات، حکایت هشدار دهنده ای درج شده که مردی بعد از پنج ماه زندگی مشترک، به دادگاه آمده بود تا همسرش را طلاق دهد و در بیان علت آن می گفت:
از همسرم شناخت کافی نداشتم و امروز دیگر نمی توانم زندگی ام را با او ادامه دهم. او در چگونگی آشنایی و ازدواج خود می گوید: در یک تولیدی پوشاک کار می کنم. چند وقت قبل از ازدواج با او، بر حسب تصادف، شماره ی محل کار مرا می گیرد که برای اوّلین بار پاسخ گوی تماس او می شوم و دوباره این کار تکرار می شود و نهایتاً به ملاقات های حضوری در خیابان و ازدواج می انجامد؛ اما حالا دریافتم که این ازدواج پیامد خوبی ندارد.[1]
دکتر (شیخی) در مصاحبه ای می گوید:
عشق و علاقه هایی که اغلب در آشنایی های خیابانی و .... حاصل می شود، بیش تر در همان دوران پایدارند و هنگام تشکیل زندگی، این قبیل دوست داشتن ها به سردی می گراید و در نهایت، برخی به طلاق می انجامد.[2]
پس بهتر است، از این گونه دوستی ها پرهیز نمود و به تعالیم تربیتی اسلام تمسّک جست و چشم و دل خود را پاک نگه داشت و به هنگام ازدواج، با مشاوره ی خانواده، با دختری با ایمان و عفیف و خانوده دار ازدواج نمود و خود را از آلودگی ها حفظ کرد.
پی نوشتها:
[1]. هفته نامه ی دیدگاه، پیش شماره ی 3، آبان 79، ص 5.
[2]. پیشین
منبع: جوانان و روابط، ابوالقاسم مقیمی، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه (1380)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین