بیشتر دانشمندان و علمای اسلامی تنبیه رااز نظر اسلام جایز دانسته و برای آن شرایط و حدودی راتعیین می‌کنند. در مورد تنبیه در اسلام بحثهای مختصری‌از سوی برخی از دانشگاهیان صورت گرفته است که‌معمولا به ذکر نظرات و فتوای برخی از فقها اکتفا نموده وتفحص کمتری در روایت‌شده است. از سوی دیگرفقهای اسلامی نیز معمولا به بیان حکم فقهی مساله اکتفاکرده و به جنبه‌های تربیتی و اخلاقی مساله و کم و کیف‌تنبیه در روایات کمتر وارد شده‌اند. از آنجایی که روشن‌شدن این بحث، بویژه از نظر اسلام، در محافل تربیتی ازاهمیت‌خاصی برخوردار است‌برآنیم تا در روایاتی که دراین زمینه وارد شده است جستجوی بیشتری نموده و به‌سؤالات بالا از منظر اسلام پاسخ گوئیم. در پایان نیزاشاره‌ای به نظر برخی از روانشناسان و مربیان تربیتی‌خواهیم داشت تا نشان دهیم که نظر روانشناسان و مربیان‌تربیتی چه مقدار با نظر اسلام هماهنگ است. تنبیه در لغت‌به معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف‌گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است. (1) ودر اصطلاح به عملی گفته می‌شود که لازمه آن آگاه وهوشیار کردن باشد و دست کم به سه معنا بکار رفته است: 1. حذف پاسخ مثبت از ارگانیسم و یا اضافه کردن‌پاسخ منفی به آن. از نظر اسکینر تنبیه به این معنا بکار رفته‌است. وی می‌گوید: (تنبیه زمانی رخ می‌دهد که پاسخ‌مثبتی را از موقعیت‌حذف و یا چیزی منفی به آن‌بیافزاییم. به زبان متداول می‌توان گفت تنبیه دور ساختن‌چیزی از ارگانیسم است که خواستار آن است‌یا دادن‌چیزی است‌به او که طالب آن نیست. ) (2) جان ایانز و همکاران نیز می‌گویند: (تنبیه عبارت است‌از ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبت‌بلافاصله‌بعد از انجام یک رفتار.) (3) تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای عام می‌گوییم. 2. ارائه پاسخ منفی به ارگانیسم. دکتر سیف می‌گوید:(تنبیه عبارتست از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده(تقویت کننده منفی) بدنبال یک رفتار نا مطلوب برای‌کاهش دادن احتمال آن رفتار. برای مثال اگر بعد از انجام‌رفتاری نامطلوب از سوی کودک مثلا گفتن یک حرف‌زشت‌با ارائه یک محرک آزارنده مثل سیلی زدن به اوخواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در اوکاهش دهیم او را تنبیه کرده‌ایم.) (4) تنبیه به این معنا را تنبیه‌به معنای خاص می‌گوییم. 3. تنبیه بدنی یا کتک زدن. گاهی مراد از تنبیه، به‌همین معناست که ما آن را تنبیه به معنای اخص می‌گوییم. روشن است که بر طبق معنای اول - معنای عام -تنبیه، طیف وسیعی را در بر می‌گیرد که عبارتست ازتغافل، بی اعتنایی، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر،محروم سازی، جریمه، جبران، تغییر چهره، روی‌برگرداندن و تنبیه بدنی. اما بر طبق معنای دوم - معنای‌خاص - تنبیه دیگر شامل تغافل، بی اعتنایی محروم‌سازی و به عبارت دیگر حذف تقویت مثبت نمی‌شود. آنچه از میان این معانی سه گانه تنبیه مورد تردید وبحث واقع شده است قسم سوم یا تنبیه به معنای اخص‌است، گرچه برخی از مصادیق تنبیه به‌معنای دوم - خاص -نظیر تهدید، تحقیر، سرزنش و تمسخر نیز کما بیش موردرد و انکار واقع شده است. بنابراین، ما بیشترین کوشش‌خود را بر این مصروف می‌داریم که ببینیم روایات‌معصومین (علیهم السلام‌) درباره تنبیه بدنی کودک چه‌می‌گویند. انحصار بحث‌به تنبیه کودک نیز به دلیل اهمیت‌تربیتی آن در این دوران می‌باشد. تنبیه کودک در روایات قبل از ورود به بحث روایات تذکر این نکته اهمیت داردکه قطع نظر از روایات، تنبیه کودک جایز نیست چون‌خدای تعالی انسان را آزاد آفریده است و کسی را بردیگری تسلط نیست مگر آنکه او اجازه کند بعلاوه تنبیه وزدن دیگری ایذاء، اذیت و ظلم به اوست و این اعمال درشرع نهی شده است‌بطوری که برخی روایات آن راحرب با خدا و کفر می‌دانند. ابن ابی عمیر از معاویه نقل‌می‌کند که از امام صادق(علیه السلام) درباره قول خدای سبحان (ومن یرد فیه بالحاد) سؤال کردم امام فرمود: (هر ظلمی الحاد است و زدن خادمی که گناه نکرده‌است از این الحاد است.) (5) بنابراین اگر نتوانیم از روایات باب تنبیه جواز آن رااستفاده کنیم اصل عدم جواز بجای خود باقی است.همینطور در مواردی که شک در جواز داریم باید به اصل‌عدم جواز تمسک کرد. در مورد تنبیه کودک، روایات‌متعددی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین(علیه السلام) وارد شده‌است که از مجموع آنها می‌توان استفاده کرد که اصل تنبیه‌کودک به منظور تربیت و تادیب او جایز است. از این‌روست که تقریبا تمام فقهاء به جواز تنبیه کودک فتواداده‌اند. اما در کم و کیف آن و اینکه چه کسی چنین‌اجازه‌ای را دارد اختلاف کرده‌اند. در اینجا نظر برخی ازفقهاء را به اختصار ذکر می‌کنیم: آیت‌الله العظمی اراکی (ره): سؤال: هرگاه، پدر، فرزند خود را به قصد تادیب موردضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟ جواب: هرگاه تادیب طفل متوقف باشد بر ضرب‌جائز است ولی باید سرخ و کبود نشود... (6) آیت‌الله العظمی بروجردی: اگر بچه یکی از گناهان‌کبیره را انجام دهد، ولی یا معلم او می‌تواند به قدری که‌ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند. (7) آیت‌الله العظمی گلپایگانی: اگر بچه یکی از گناهان کبیره‌را انجام دهد ولی یا دیگری با اذن ولی او می‌تواند به‌قدری که ادب شود و دیه وارد نشود او را بزند. (8) آیت‌الله العظمی امام خمینی (ره): گفته شده است که درادب کودک زدن بیش از ده شلاق کراهت دارد. ولی‌ظاهر این است که ادب کودک باید با توجه به نظر ادب‌کننده و ولی کودک باشد گاهی مصلحت کودک اقتضامی‌کند که کمتر از ده شلاق به او زد و گاهی اقتضای بیشتراز ده شلاق می‌کند ولی در هر حال نباید از تعزیر فرد بالغ‌بیشتر شود بلکه احتیاط این است که از تعزیر فرد بالغ هم‌کمتر باشد و احوط از آن این است که به پنج و شش‌شلاق اکتفا شود. (9) در زمینه تنبیه سه دسته روایت از ائمه معصومین(ع)وارد شده است: دسته اول روایاتی است که اجازه تنبیه کودک را به‌حاکم می‌دهد تا در برابر گناهانی که کودک انجام می‌دهدمانند سرقت، زنا، لواط و... او را تنبیه و یا تعزیر کند. به‌دلیل اینکه این دسته از روایات در مورد حقوق کیفری‌است و تحقق آن به دست قاضی است و با بحث ما که‌تنبیه کودک در ارتباط با معلم و والدین است‌بیگانه است،از بحث درباره آنها صرف نظر می‌کنیم. دسته دوم روایاتی است که تنبیه کودک را در جهت‌تربیت و تادیب او برای پدر و معلم جایز می‌شمارند. دسته سوم روایاتی است که تنبیه کودک را بر ترک‌نماز جایز می‌شمارند. روایات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط می‌باشند،بنابراین به بررسی برخی از آنها در این جا می‌پردازیم. 1. اسحاق بن عمار می‌گوید به امام صادق(علیه السلام) گفتم‌گاهی‌من غلام خود را به خاطر خلافی که مرتکب می‌شودمی‌زنم، امام پرسید چقدر او را می‌زنی؟ گفتم چه بسا صدتا او را می‌زنم امام فرمود: صدتا! صد تا! و این را دو بارتکرار کرد سپس فرمود: حد زنا را می‌زنی؟ از خدا بترس‌به او گفتم جانم بقربانت پس چقدر جایز است‌بزنم؟ امام‌فرمود یکی، گفتم به خدا قسم اگر او بداند که بیش از یکی‌او را نمی‌زنم همه چیز را از بین می‌برد. امام فرمود: پس‌دو تا بزن، گفتم اگر چنین باشد هلاک خواهم شد، اسحاق‌می‌گوید باز هم با امام چانه زدم تا او به پنج تا راضی شد.سپس ناراحت‌شد و فرمود: ای اسحاق اگر حد جرم رامی‌دانی آن را اقامه کن و از حدود خدا تجاوز نکن. (10) 2. حماد بن عثمان می‌گوید از امام صادق(علیه السلام) در موردادب کودک و عبد پرسیدم امام فرمود: پیج‌یا شش ضرب‌و تا می‌توانی مدارا کن. (11) 3. امام صادق (علیه السلام) می‌گوید: کودکان مکتبی نوشته‌های‌خود را نزد امیرالمؤمنین آوردند تا بهترین آنها را انتخاب‌کند امام فرمود این کار قضاوت است و جور در آن مثل‌جور در قضاوت است. به معلمتان بگویید اگر بیشتر از سه‌ضربه برای تادیب به شما بزند قصاص خواهد شد. (12) 4. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است که ادب‌کودک سه ضربه است و افزون بر آن روز قیامت قصاص‌می‌شود. (13) 5. زراره می‌گوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم در موردزدن مملوک چه می‌گویید؟ امام فرمود هر کاری که‌خودش انجام داد چیزی بر او نیست اما اگر تو را عصیان‌کرد زدن او اشکالی ندارد. گفتم چند تا؟ امام فرمود: سه تایا چهارتا و یا پنج تا. (14) در این جا تذکر این نکته لازم است که در روایات‌حکم عبد و کودک دست کم از حیث تنبیه و تادیب یکی‌است در روایت دوم نیز از امام راجع به ادب کودک و عبدسؤال شد امام تفاوتی قائل نشدند و برای هر دو یک‌پاسخ فرمودند. 6. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: نماز را در هفت‌سالگی به کودک یاد دهید و در ده سالگی او را بر ترک‌نماز تنبیه کنید. (15) پی نوشتها: 1. لغت نامه دهخدا، ذیل ماده تنبیه 2. هرگنهان، بی.آر; مقدمه‌ای بر نظریه‌های یادگیری; ترجمه علی‌اکبر سیف; ص 138. 3. Lyons, john4 Treating Problem children; Andrew*Muekley And michael Swainston; P.122. 4. سیف، علی‌اکبر; روانشناسی‌پرورشی; چاپ‌پنجم(1370); ص‌246. 5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ پنجم (1363) ج 4،ص 227، روایت 2. 6. عطائی، علی; آراءالفقها و المراجع فی حکم تادیب الصبیان‌و ضربهم، ص 37. 7. همانجا. 8. همانجا. 9. همان، ص 29 10. وسائل الشیعة، ج 18، ص 339، روایت‌1. 11. همان، ص 581، روایت 1. 12. همان، ص 582، روایت 3. 13. عبدالغنی، عارف; نظم التعلیم عند المسلمین; چاپ اول(1414); ص 116 به نقل از آداب المعلمین، ص 91. 14. وسائل الشیعة; ج 18; ص 582، روایت‌3. 15. کنزالعمال; ج‌16، ص 440، رویات 45327.
بیشتر دانشمندان و علمای اسلامی تنبیه رااز نظر اسلام جایز دانسته و برای آن شرایط و حدودی راتعیین میکنند. در مورد تنبیه در اسلام بحثهای مختصریاز سوی برخی از دانشگاهیان صورت گرفته است کهمعمولا به ذکر نظرات و فتوای برخی از فقها اکتفا نموده وتفحص کمتری در روایتشده است. از سوی دیگرفقهای اسلامی نیز معمولا به بیان حکم فقهی مساله اکتفاکرده و به جنبههای تربیتی و اخلاقی مساله و کم و کیفتنبیه در روایات کمتر وارد شدهاند. از آنجایی که روشنشدن این بحث، بویژه از نظر اسلام، در محافل تربیتی ازاهمیتخاصی برخوردار استبرآنیم تا در روایاتی که دراین زمینه وارد شده است جستجوی بیشتری نموده و بهسؤالات بالا از منظر اسلام پاسخ گوئیم. در پایان نیزاشارهای به نظر برخی از روانشناسان و مربیان تربیتیخواهیم داشت تا نشان دهیم که نظر روانشناسان و مربیانتربیتی چه مقدار با نظر اسلام هماهنگ است.
تنبیه در لغتبه معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقفگردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است. (1) ودر اصطلاح به عملی گفته میشود که لازمه آن آگاه وهوشیار کردن باشد و دست کم به سه معنا بکار رفته است:
1. حذف پاسخ مثبت از ارگانیسم و یا اضافه کردنپاسخ منفی به آن. از نظر اسکینر تنبیه به این معنا بکار رفتهاست. وی میگوید: (تنبیه زمانی رخ میدهد که پاسخمثبتی را از موقعیتحذف و یا چیزی منفی به آنبیافزاییم. به زبان متداول میتوان گفت تنبیه دور ساختنچیزی از ارگانیسم است که خواستار آن استیا دادنچیزی استبه او که طالب آن نیست. ) (2)
جان ایانز و همکاران نیز میگویند: (تنبیه عبارت استاز ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبتبلافاصلهبعد از انجام یک رفتار.) (3)
تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای عام میگوییم.
2. ارائه پاسخ منفی به ارگانیسم. دکتر سیف میگوید:(تنبیه عبارتست از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده(تقویت کننده منفی) بدنبال یک رفتار نا مطلوب برایکاهش دادن احتمال آن رفتار. برای مثال اگر بعد از انجامرفتاری نامطلوب از سوی کودک مثلا گفتن یک حرفزشتبا ارائه یک محرک آزارنده مثل سیلی زدن به اوخواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در اوکاهش دهیم او را تنبیه کردهایم.) (4) تنبیه به این معنا را تنبیهبه معنای خاص میگوییم.
3. تنبیه بدنی یا کتک زدن. گاهی مراد از تنبیه، بههمین معناست که ما آن را تنبیه به معنای اخص میگوییم.
روشن است که بر طبق معنای اول - معنای عام -تنبیه، طیف وسیعی را در بر میگیرد که عبارتست ازتغافل، بی اعتنایی، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر،محروم سازی، جریمه، جبران، تغییر چهره، رویبرگرداندن و تنبیه بدنی. اما بر طبق معنای دوم - معنایخاص - تنبیه دیگر شامل تغافل، بی اعتنایی محرومسازی و به عبارت دیگر حذف تقویت مثبت نمیشود.
آنچه از میان این معانی سه گانه تنبیه مورد تردید وبحث واقع شده است قسم سوم یا تنبیه به معنای اخصاست، گرچه برخی از مصادیق تنبیه بهمعنای دوم - خاص -نظیر تهدید، تحقیر، سرزنش و تمسخر نیز کما بیش موردرد و انکار واقع شده است. بنابراین، ما بیشترین کوششخود را بر این مصروف میداریم که ببینیم روایاتمعصومین (علیهم السلام) درباره تنبیه بدنی کودک چهمیگویند. انحصار بحثبه تنبیه کودک نیز به دلیل اهمیتتربیتی آن در این دوران میباشد.
تنبیه کودک در روایات
قبل از ورود به بحث روایات تذکر این نکته اهمیت داردکه قطع نظر از روایات، تنبیه کودک جایز نیست چونخدای تعالی انسان را آزاد آفریده است و کسی را بردیگری تسلط نیست مگر آنکه او اجازه کند بعلاوه تنبیه وزدن دیگری ایذاء، اذیت و ظلم به اوست و این اعمال درشرع نهی شده استبطوری که برخی روایات آن راحرب با خدا و کفر میدانند. ابن ابی عمیر از معاویه نقلمیکند که از امام صادق(علیه السلام) درباره قول خدای سبحان (ومن یرد فیه بالحاد) سؤال کردم امام فرمود:
(هر ظلمی الحاد است و زدن خادمی که گناه نکردهاست از این الحاد است.) (5)
بنابراین اگر نتوانیم از روایات باب تنبیه جواز آن رااستفاده کنیم اصل عدم جواز بجای خود باقی است.همینطور در مواردی که شک در جواز داریم باید به اصلعدم جواز تمسک کرد. در مورد تنبیه کودک، روایاتمتعددی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین(علیه السلام) وارد شدهاست که از مجموع آنها میتوان استفاده کرد که اصل تنبیهکودک به منظور تربیت و تادیب او جایز است. از اینروست که تقریبا تمام فقهاء به جواز تنبیه کودک فتوادادهاند. اما در کم و کیف آن و اینکه چه کسی چنیناجازهای را دارد اختلاف کردهاند. در اینجا نظر برخی ازفقهاء را به اختصار ذکر میکنیم:
آیتالله العظمی اراکی (ره):
سؤال: هرگاه، پدر، فرزند خود را به قصد تادیب موردضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟
جواب: هرگاه تادیب طفل متوقف باشد بر ضربجائز است ولی باید سرخ و کبود نشود... (6)
آیتالله العظمی بروجردی: اگر بچه یکی از گناهانکبیره را انجام دهد، ولی یا معلم او میتواند به قدری کهادب شود و دیه واجب نشود او را بزند. (7)
آیتالله العظمی گلپایگانی: اگر بچه یکی از گناهان کبیرهرا انجام دهد ولی یا دیگری با اذن ولی او میتواند بهقدری که ادب شود و دیه وارد نشود او را بزند. (8)
آیتالله العظمی امام خمینی (ره): گفته شده است که درادب کودک زدن بیش از ده شلاق کراهت دارد. ولیظاهر این است که ادب کودک باید با توجه به نظر ادبکننده و ولی کودک باشد گاهی مصلحت کودک اقتضامیکند که کمتر از ده شلاق به او زد و گاهی اقتضای بیشتراز ده شلاق میکند ولی در هر حال نباید از تعزیر فرد بالغبیشتر شود بلکه احتیاط این است که از تعزیر فرد بالغ همکمتر باشد و احوط از آن این است که به پنج و شششلاق اکتفا شود. (9)
در زمینه تنبیه سه دسته روایت از ائمه معصومین(ع)وارد شده است:
دسته اول روایاتی است که اجازه تنبیه کودک را بهحاکم میدهد تا در برابر گناهانی که کودک انجام میدهدمانند سرقت، زنا، لواط و... او را تنبیه و یا تعزیر کند. بهدلیل اینکه این دسته از روایات در مورد حقوق کیفریاست و تحقق آن به دست قاضی است و با بحث ما کهتنبیه کودک در ارتباط با معلم و والدین استبیگانه است،از بحث درباره آنها صرف نظر میکنیم.
دسته دوم روایاتی است که تنبیه کودک را در جهتتربیت و تادیب او برای پدر و معلم جایز میشمارند.
دسته سوم روایاتی است که تنبیه کودک را بر ترکنماز جایز میشمارند.
روایات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط میباشند،بنابراین به بررسی برخی از آنها در این جا میپردازیم.
1. اسحاق بن عمار میگوید به امام صادق(علیه السلام) گفتمگاهیمن غلام خود را به خاطر خلافی که مرتکب میشودمیزنم، امام پرسید چقدر او را میزنی؟ گفتم چه بسا صدتا او را میزنم امام فرمود: صدتا! صد تا! و این را دو بارتکرار کرد سپس فرمود: حد زنا را میزنی؟ از خدا بترسبه او گفتم جانم بقربانت پس چقدر جایز استبزنم؟ امامفرمود یکی، گفتم به خدا قسم اگر او بداند که بیش از یکیاو را نمیزنم همه چیز را از بین میبرد. امام فرمود: پسدو تا بزن، گفتم اگر چنین باشد هلاک خواهم شد، اسحاقمیگوید باز هم با امام چانه زدم تا او به پنج تا راضی شد.سپس ناراحتشد و فرمود: ای اسحاق اگر حد جرم رامیدانی آن را اقامه کن و از حدود خدا تجاوز نکن. (10)
2. حماد بن عثمان میگوید از امام صادق(علیه السلام) در موردادب کودک و عبد پرسیدم امام فرمود: پیجیا شش ضربو تا میتوانی مدارا کن. (11)
3. امام صادق (علیه السلام) میگوید: کودکان مکتبی نوشتههایخود را نزد امیرالمؤمنین آوردند تا بهترین آنها را انتخابکند امام فرمود این کار قضاوت است و جور در آن مثلجور در قضاوت است. به معلمتان بگویید اگر بیشتر از سهضربه برای تادیب به شما بزند قصاص خواهد شد. (12)
4. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است که ادبکودک سه ضربه است و افزون بر آن روز قیامت قصاصمیشود. (13)
5. زراره میگوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم در موردزدن مملوک چه میگویید؟ امام فرمود هر کاری کهخودش انجام داد چیزی بر او نیست اما اگر تو را عصیانکرد زدن او اشکالی ندارد. گفتم چند تا؟ امام فرمود: سه تایا چهارتا و یا پنج تا. (14)
در این جا تذکر این نکته لازم است که در روایاتحکم عبد و کودک دست کم از حیث تنبیه و تادیب یکیاست در روایت دوم نیز از امام راجع به ادب کودک و عبدسؤال شد امام تفاوتی قائل نشدند و برای هر دو یکپاسخ فرمودند.
6. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: نماز را در هفتسالگی به کودک یاد دهید و در ده سالگی او را بر ترکنماز تنبیه کنید. (15)
پی نوشتها:
1. لغت نامه دهخدا، ذیل ماده تنبیه
2. هرگنهان، بی.آر; مقدمهای بر نظریههای یادگیری; ترجمه علیاکبر سیف; ص 138.
3. Lyons, john4 Treating Problem children; Andrew*Muekley And michael Swainston; P.122.
4. سیف، علیاکبر; روانشناسیپرورشی; چاپپنجم(1370); ص246.
5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ پنجم (1363) ج 4،ص 227، روایت 2.
6. عطائی، علی; آراءالفقها و المراجع فی حکم تادیب الصبیانو ضربهم، ص 37.
7. همانجا.
8. همانجا.
9. همان، ص 29
10. وسائل الشیعة، ج 18، ص 339، روایت1.
11. همان، ص 581، روایت 1.
12. همان، ص 582، روایت 3.
13. عبدالغنی، عارف; نظم التعلیم عند المسلمین; چاپ اول(1414); ص 116 به نقل از آداب المعلمین، ص 91.
14. وسائل الشیعة; ج 18; ص 582، روایت3.
15. کنزالعمال; ج16، ص 440، رویات 45327.
- [سایر] در رابطه با شیوه تنبیه تحریمی نه تنبیه بدنی توضیح دهید؟
- [سایر] تنبیه زنان ؟؟
- [سایر] نقش تربیتی خانواده چقدر است؟
- [سایر] آیا جهنم برای تنبیه است؟ اگر منظور این است تنبیه در آن عالم چه فائدهای برا بدکاران دارد؟
- [سایر] اثرات تربیتی، اجتماعی و بهداشتی روزه چیست؟
- [سایر] آینده رشته علوم تربیتی(تکنولوژی آموزشی) چیست؟
- [سایر] اثرات تربیتی، اجتماعی و بهداشتی روزه چیست؟
- [سایر] اثرات تربیتی، اجتماعی و بهداشتی روزه چیست؟
- [سایر] نقش تربیتی ازدواج را بیان کنید؟
- [سایر] آثار منفی تنبیه بدنی کدامند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مانعی ندارد که در نماز آیات رکعت اول را مطابق یکی از این دو روش به جا آورد و رکعت دوم را مطابق روش دیگر.
- [آیت الله نوری همدانی] در صورت وجود شرائط لازم ، نماز جمعه بر سَکنة شهراها و شهرکها و حاشیه نشینان آنها و روستائیان ، چادر نشینان و بیابان گردهائی که روش زندگی آنها چنین است واجب است .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر مسلمانی باید سعی کند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعالیم اخلاقی و فقهی اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد و هم بر آبروی جامعه اسلامی بیفزاید.
- [آیت الله مظاهری] پوشیدن لباس اعداء دین نظیر کراوات و پاپیون در صورتی که زیّ و روش خود قرار دهد حرام است ولی اگر با آن لباس نماز بخواند نمازش صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] مسلمانی را که محتضر است (یعنی در حال جان دادن است، مرد باشد یا زن، بزرگ باشد یا کوچک، احتیاطا باید به پشت بخوابانند به گونهای که کف پاهای او به طرف قبله باشد و اگر خواباندن او به این روش ممکن نباشد، بنابر احتیاط واجب تا اندازهای که ممکن باشد باید به این دستور عمل کنند و چنانچه خواباندن او به این روش به هیچ قسم ممکن نباشد، احتیاطا او را رو به قبله بنشانند و یا به پهلوی راست یا به پهلوی چپ رو به قبله بخوابانند.
- [آیت الله اردبیلی] نیکویی رفتار، منش و حسن سلوک مسلمانان خصوصا عالمان، فرهیختگان و سرشناسان از بهترین وسایل امر به معروف و نهی از منکر است و بر همه واجب است با روش و منش پسندیده خود عملاً جامعه اسلامی را به انجام معروف و ترک منکر رهنمون بسازند.
- [آیت الله بهجت] وضو گرفتن در نهرهای بزرگ، اگرچه انسان نداند که صاحب آنها راضی است یا نه، اشکال ندارد، ولی اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهی کند، در صورتی که سیره و روش مسلمین استفاده از آن آبها باشد وضو صحیح، وگرنه باطل است.
- [آیت الله مظاهری] اگر مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه بپوشد در صورتی که زیّ و روش خود قرار دهد حرام است، بنابراین پوشیدن آن به طور موقّت نظیر تعزیهها و یا پوشیدن زن لباس مرد را برای دفع سرما مانعی ندارد و در هر صورت اگر با آن لباس نماز بخواند نماز صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که به چند طرف نماز میخواند، اگر بخواهد نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشاء را بخواند، میتواند نماز اوّل را به تمام جهات بخواند و بعد نماز دوم را شروع کند و یا آن که هر دو نماز را به یک جهت بخواند و سپس هر دو را در جهات دیگر تکرار کند، اگرچه روش اول بهتر است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . شرایط امر به معروف و نهی از منکر پنج چیز است: اول آن که آمر و ناهی، معروف و منکر را بشناسد، و یقین داشته باشد به وجوب معروف و حرمت منکر، و ایمن باشد از اشتباه خودش. دوم آن که احتمال بدهد که امر و نهی او تأثیر داشته باشد. پس اگر احتمال عقلایی ندهد که امر و نهی او اثر دارد، وجوب آن ساقط میشود. سوم آن که کسی که واجب را ترک نموده و یا فعل حرام را به جا آورده، اصرار به آن داشته باشد. پس اگر بداند که مرتدع شده و بعد مرتکب نمیشود، ساقط میشود. چهارم آن که واجببودن معروف و حرامبودن منکر در حق فاعل، منجَّز و ثابت باشد، و در ترک واجب و فعل حرام عذری نداشته باشد. پس اگر فاعل، معتقد باشد به مباحبودن فعل حرامی، و یا به جواز ترک واجبی، در این صورت، امر به معروف و نهی از منکر، ساقط میشود؛ و همینطور است در هر موردی که تارک واجب و فاعل حرام عذر داشته باشد. بلی، از راه تنبیه غافل و ارشاد جاهل، تنبیه و ارشاد، لازم است. پنجم آن که در امر و نهی او مفسده و ضرری نباشد. پس با احتمال عقلایی به ضرر و مفسده، ساقط میشود.