آیا تنبیه یک روش تربیتی است؟
بیشتر دانشمندان و علمای اسلامی تنبیه رااز نظر اسلام جایز دانسته و برای آن شرایط و حدودی راتعیین می‌کنند. در مورد تنبیه در اسلام بحثهای مختصری‌از سوی برخی از دانشگاهیان صورت گرفته است که‌معمولا به ذکر نظرات و فتوای برخی از فقها اکتفا نموده وتفحص کمتری در روایت‌شده است. از سوی دیگرفقهای اسلامی نیز معمولا به بیان حکم فقهی مساله اکتفاکرده و به جنبه‌های تربیتی و اخلاقی مساله و کم و کیف‌تنبیه در روایات کمتر وارد شده‌اند. از آنجایی که روشن‌شدن این بحث، بویژه از نظر اسلام، در محافل تربیتی ازاهمیت‌خاصی برخوردار است‌برآنیم تا در روایاتی که دراین زمینه وارد شده است جستجوی بیشتری نموده و به‌سؤالات بالا از منظر اسلام پاسخ گوئیم. در پایان نیزاشاره‌ای به نظر برخی از روانشناسان و مربیان تربیتی‌خواهیم داشت تا نشان دهیم که نظر روانشناسان و مربیان‌تربیتی چه مقدار با نظر اسلام هماهنگ است. تنبیه در لغت‌به معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف‌گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است. (1) ودر اصطلاح به عملی گفته می‌شود که لازمه آن آگاه وهوشیار کردن باشد و دست کم به سه معنا بکار رفته است: 1. حذف پاسخ مثبت از ارگانیسم و یا اضافه کردن‌پاسخ منفی به آن. از نظر اسکینر تنبیه به این معنا بکار رفته‌است. وی می‌گوید: (تنبیه زمانی رخ می‌دهد که پاسخ‌مثبتی را از موقعیت‌حذف و یا چیزی منفی به آن‌بیافزاییم. به زبان متداول می‌توان گفت تنبیه دور ساختن‌چیزی از ارگانیسم است که خواستار آن است‌یا دادن‌چیزی است‌به او که طالب آن نیست. ) (2) جان ایانز و همکاران نیز می‌گویند: (تنبیه عبارت است‌از ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبت‌بلافاصله‌بعد از انجام یک رفتار.) (3) تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای عام می‌گوییم. 2. ارائه پاسخ منفی به ارگانیسم. دکتر سیف می‌گوید:(تنبیه عبارتست از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده(تقویت کننده منفی) بدنبال یک رفتار نا مطلوب برای‌کاهش دادن احتمال آن رفتار. برای مثال اگر بعد از انجام‌رفتاری نامطلوب از سوی کودک مثلا گفتن یک حرف‌زشت‌با ارائه یک محرک آزارنده مثل سیلی زدن به اوخواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در اوکاهش دهیم او را تنبیه کرده‌ایم.) (4) تنبیه به این معنا را تنبیه‌به معنای خاص می‌گوییم. 3. تنبیه بدنی یا کتک زدن. گاهی مراد از تنبیه، به‌همین معناست که ما آن را تنبیه به معنای اخص می‌گوییم. روشن است که بر طبق معنای اول - معنای عام -تنبیه، طیف وسیعی را در بر می‌گیرد که عبارتست ازتغافل، بی اعتنایی، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر،محروم سازی، جریمه، جبران، تغییر چهره، روی‌برگرداندن و تنبیه بدنی. اما بر طبق معنای دوم - معنای‌خاص - تنبیه دیگر شامل تغافل، بی اعتنایی محروم‌سازی و به عبارت دیگر حذف تقویت مثبت نمی‌شود. آنچه از میان این معانی سه گانه تنبیه مورد تردید وبحث واقع شده است قسم سوم یا تنبیه به معنای اخص‌است، گرچه برخی از مصادیق تنبیه به‌معنای دوم - خاص -نظیر تهدید، تحقیر، سرزنش و تمسخر نیز کما بیش موردرد و انکار واقع شده است. بنابراین، ما بیشترین کوشش‌خود را بر این مصروف می‌داریم که ببینیم روایات‌معصومین (علیهم السلام‌) درباره تنبیه بدنی کودک چه‌می‌گویند. انحصار بحث‌به تنبیه کودک نیز به دلیل اهمیت‌تربیتی آن در این دوران می‌باشد. تنبیه کودک در روایات قبل از ورود به بحث روایات تذکر این نکته اهمیت داردکه قطع نظر از روایات، تنبیه کودک جایز نیست چون‌خدای تعالی انسان را آزاد آفریده است و کسی را بردیگری تسلط نیست مگر آنکه او اجازه کند بعلاوه تنبیه وزدن دیگری ایذاء، اذیت و ظلم به اوست و این اعمال درشرع نهی شده است‌بطوری که برخی روایات آن راحرب با خدا و کفر می‌دانند. ابن ابی عمیر از معاویه نقل‌می‌کند که از امام صادق(علیه السلام) درباره قول خدای سبحان (ومن یرد فیه بالحاد) سؤال کردم امام فرمود: (هر ظلمی الحاد است و زدن خادمی که گناه نکرده‌است از این الحاد است.) (5) بنابراین اگر نتوانیم از روایات باب تنبیه جواز آن رااستفاده کنیم اصل عدم جواز بجای خود باقی است.همینطور در مواردی که شک در جواز داریم باید به اصل‌عدم جواز تمسک کرد. در مورد تنبیه کودک، روایات‌متعددی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین(علیه السلام) وارد شده‌است که از مجموع آنها می‌توان استفاده کرد که اصل تنبیه‌کودک به منظور تربیت و تادیب او جایز است. از این‌روست که تقریبا تمام فقهاء به جواز تنبیه کودک فتواداده‌اند. اما در کم و کیف آن و اینکه چه کسی چنین‌اجازه‌ای را دارد اختلاف کرده‌اند. در اینجا نظر برخی ازفقهاء را به اختصار ذکر می‌کنیم: آیت‌الله العظمی اراکی (ره): سؤال: هرگاه، پدر، فرزند خود را به قصد تادیب موردضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟ جواب: هرگاه تادیب طفل متوقف باشد بر ضرب‌جائز است ولی باید سرخ و کبود نشود... (6) آیت‌الله العظمی بروجردی: اگر بچه یکی از گناهان‌کبیره را انجام دهد، ولی یا معلم او می‌تواند به قدری که‌ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند. (7) آیت‌الله العظمی گلپایگانی: اگر بچه یکی از گناهان کبیره‌را انجام دهد ولی یا دیگری با اذن ولی او می‌تواند به‌قدری که ادب شود و دیه وارد نشود او را بزند. (8) آیت‌الله العظمی امام خمینی (ره): گفته شده است که درادب کودک زدن بیش از ده شلاق کراهت دارد. ولی‌ظاهر این است که ادب کودک باید با توجه به نظر ادب‌کننده و ولی کودک باشد گاهی مصلحت کودک اقتضامی‌کند که کمتر از ده شلاق به او زد و گاهی اقتضای بیشتراز ده شلاق می‌کند ولی در هر حال نباید از تعزیر فرد بالغ‌بیشتر شود بلکه احتیاط این است که از تعزیر فرد بالغ هم‌کمتر باشد و احوط از آن این است که به پنج و شش‌شلاق اکتفا شود. (9) در زمینه تنبیه سه دسته روایت از ائمه معصومین(ع)وارد شده است: دسته اول روایاتی است که اجازه تنبیه کودک را به‌حاکم می‌دهد تا در برابر گناهانی که کودک انجام می‌دهدمانند سرقت، زنا، لواط و... او را تنبیه و یا تعزیر کند. به‌دلیل اینکه این دسته از روایات در مورد حقوق کیفری‌است و تحقق آن به دست قاضی است و با بحث ما که‌تنبیه کودک در ارتباط با معلم و والدین است‌بیگانه است،از بحث درباره آنها صرف نظر می‌کنیم. دسته دوم روایاتی است که تنبیه کودک را در جهت‌تربیت و تادیب او برای پدر و معلم جایز می‌شمارند. دسته سوم روایاتی است که تنبیه کودک را بر ترک‌نماز جایز می‌شمارند. روایات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط می‌باشند،بنابراین به بررسی برخی از آنها در این جا می‌پردازیم. 1. اسحاق بن عمار می‌گوید به امام صادق(علیه السلام) گفتم‌گاهی‌من غلام خود را به خاطر خلافی که مرتکب می‌شودمی‌زنم، امام پرسید چقدر او را می‌زنی؟ گفتم چه بسا صدتا او را می‌زنم امام فرمود: صدتا! صد تا! و این را دو بارتکرار کرد سپس فرمود: حد زنا را می‌زنی؟ از خدا بترس‌به او گفتم جانم بقربانت پس چقدر جایز است‌بزنم؟ امام‌فرمود یکی، گفتم به خدا قسم اگر او بداند که بیش از یکی‌او را نمی‌زنم همه چیز را از بین می‌برد. امام فرمود: پس‌دو تا بزن، گفتم اگر چنین باشد هلاک خواهم شد، اسحاق‌می‌گوید باز هم با امام چانه زدم تا او به پنج تا راضی شد.سپس ناراحت‌شد و فرمود: ای اسحاق اگر حد جرم رامی‌دانی آن را اقامه کن و از حدود خدا تجاوز نکن. (10) 2. حماد بن عثمان می‌گوید از امام صادق(علیه السلام) در موردادب کودک و عبد پرسیدم امام فرمود: پیج‌یا شش ضرب‌و تا می‌توانی مدارا کن. (11) 3. امام صادق (علیه السلام) می‌گوید: کودکان مکتبی نوشته‌های‌خود را نزد امیرالمؤمنین آوردند تا بهترین آنها را انتخاب‌کند امام فرمود این کار قضاوت است و جور در آن مثل‌جور در قضاوت است. به معلمتان بگویید اگر بیشتر از سه‌ضربه برای تادیب به شما بزند قصاص خواهد شد. (12) 4. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است که ادب‌کودک سه ضربه است و افزون بر آن روز قیامت قصاص‌می‌شود. (13) 5. زراره می‌گوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم در موردزدن مملوک چه می‌گویید؟ امام فرمود هر کاری که‌خودش انجام داد چیزی بر او نیست اما اگر تو را عصیان‌کرد زدن او اشکالی ندارد. گفتم چند تا؟ امام فرمود: سه تایا چهارتا و یا پنج تا. (14) در این جا تذکر این نکته لازم است که در روایات‌حکم عبد و کودک دست کم از حیث تنبیه و تادیب یکی‌است در روایت دوم نیز از امام راجع به ادب کودک و عبدسؤال شد امام تفاوتی قائل نشدند و برای هر دو یک‌پاسخ فرمودند. 6. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: نماز را در هفت‌سالگی به کودک یاد دهید و در ده سالگی او را بر ترک‌نماز تنبیه کنید. (15) پی نوشتها: 1. لغت نامه دهخدا، ذیل ماده تنبیه 2. هرگنهان، بی.آر; مقدمه‌ای بر نظریه‌های یادگیری; ترجمه علی‌اکبر سیف; ص 138. 3. Lyons, john4 Treating Problem children; Andrew*Muekley And michael Swainston; P.122. 4. سیف، علی‌اکبر; روانشناسی‌پرورشی; چاپ‌پنجم(1370); ص‌246. 5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ پنجم (1363) ج 4،ص 227، روایت 2. 6. عطائی، علی; آراءالفقها و المراجع فی حکم تادیب الصبیان‌و ضربهم، ص 37. 7. همانجا. 8. همانجا. 9. همان، ص 29 10. وسائل الشیعة، ج 18، ص 339، روایت‌1. 11. همان، ص 581، روایت 1. 12. همان، ص 582، روایت 3. 13. عبدالغنی، عارف; نظم التعلیم عند المسلمین; چاپ اول(1414); ص 116 به نقل از آداب المعلمین، ص 91. 14. وسائل الشیعة; ج 18; ص 582، روایت‌3. 15. کنزالعمال; ج‌16، ص 440، رویات 45327.
عنوان سوال:

آیا تنبیه یک روش تربیتی است؟


پاسخ:

بیشتر دانشمندان و علمای اسلامی تنبیه رااز نظر اسلام جایز دانسته و برای آن شرایط و حدودی راتعیین می‌کنند. در مورد تنبیه در اسلام بحثهای مختصری‌از سوی برخی از دانشگاهیان صورت گرفته است که‌معمولا به ذکر نظرات و فتوای برخی از فقها اکتفا نموده وتفحص کمتری در روایت‌شده است. از سوی دیگرفقهای اسلامی نیز معمولا به بیان حکم فقهی مساله اکتفاکرده و به جنبه‌های تربیتی و اخلاقی مساله و کم و کیف‌تنبیه در روایات کمتر وارد شده‌اند. از آنجایی که روشن‌شدن این بحث، بویژه از نظر اسلام، در محافل تربیتی ازاهمیت‌خاصی برخوردار است‌برآنیم تا در روایاتی که دراین زمینه وارد شده است جستجوی بیشتری نموده و به‌سؤالات بالا از منظر اسلام پاسخ گوئیم. در پایان نیزاشاره‌ای به نظر برخی از روانشناسان و مربیان تربیتی‌خواهیم داشت تا نشان دهیم که نظر روانشناسان و مربیان‌تربیتی چه مقدار با نظر اسلام هماهنگ است.
تنبیه در لغت‌به معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف‌گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است. (1) ودر اصطلاح به عملی گفته می‌شود که لازمه آن آگاه وهوشیار کردن باشد و دست کم به سه معنا بکار رفته است:
1. حذف پاسخ مثبت از ارگانیسم و یا اضافه کردن‌پاسخ منفی به آن. از نظر اسکینر تنبیه به این معنا بکار رفته‌است. وی می‌گوید: (تنبیه زمانی رخ می‌دهد که پاسخ‌مثبتی را از موقعیت‌حذف و یا چیزی منفی به آن‌بیافزاییم. به زبان متداول می‌توان گفت تنبیه دور ساختن‌چیزی از ارگانیسم است که خواستار آن است‌یا دادن‌چیزی است‌به او که طالب آن نیست. ) (2)
جان ایانز و همکاران نیز می‌گویند: (تنبیه عبارت است‌از ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبت‌بلافاصله‌بعد از انجام یک رفتار.) (3)
تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای عام می‌گوییم.
2. ارائه پاسخ منفی به ارگانیسم. دکتر سیف می‌گوید:(تنبیه عبارتست از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده(تقویت کننده منفی) بدنبال یک رفتار نا مطلوب برای‌کاهش دادن احتمال آن رفتار. برای مثال اگر بعد از انجام‌رفتاری نامطلوب از سوی کودک مثلا گفتن یک حرف‌زشت‌با ارائه یک محرک آزارنده مثل سیلی زدن به اوخواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در اوکاهش دهیم او را تنبیه کرده‌ایم.) (4) تنبیه به این معنا را تنبیه‌به معنای خاص می‌گوییم.
3. تنبیه بدنی یا کتک زدن. گاهی مراد از تنبیه، به‌همین معناست که ما آن را تنبیه به معنای اخص می‌گوییم.
روشن است که بر طبق معنای اول - معنای عام -تنبیه، طیف وسیعی را در بر می‌گیرد که عبارتست ازتغافل، بی اعتنایی، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر،محروم سازی، جریمه، جبران، تغییر چهره، روی‌برگرداندن و تنبیه بدنی. اما بر طبق معنای دوم - معنای‌خاص - تنبیه دیگر شامل تغافل، بی اعتنایی محروم‌سازی و به عبارت دیگر حذف تقویت مثبت نمی‌شود.
آنچه از میان این معانی سه گانه تنبیه مورد تردید وبحث واقع شده است قسم سوم یا تنبیه به معنای اخص‌است، گرچه برخی از مصادیق تنبیه به‌معنای دوم - خاص -نظیر تهدید، تحقیر، سرزنش و تمسخر نیز کما بیش موردرد و انکار واقع شده است. بنابراین، ما بیشترین کوشش‌خود را بر این مصروف می‌داریم که ببینیم روایات‌معصومین (علیهم السلام‌) درباره تنبیه بدنی کودک چه‌می‌گویند. انحصار بحث‌به تنبیه کودک نیز به دلیل اهمیت‌تربیتی آن در این دوران می‌باشد.
تنبیه کودک در روایات
قبل از ورود به بحث روایات تذکر این نکته اهمیت داردکه قطع نظر از روایات، تنبیه کودک جایز نیست چون‌خدای تعالی انسان را آزاد آفریده است و کسی را بردیگری تسلط نیست مگر آنکه او اجازه کند بعلاوه تنبیه وزدن دیگری ایذاء، اذیت و ظلم به اوست و این اعمال درشرع نهی شده است‌بطوری که برخی روایات آن راحرب با خدا و کفر می‌دانند. ابن ابی عمیر از معاویه نقل‌می‌کند که از امام صادق(علیه السلام) درباره قول خدای سبحان (ومن یرد فیه بالحاد) سؤال کردم امام فرمود:
(هر ظلمی الحاد است و زدن خادمی که گناه نکرده‌است از این الحاد است.) (5)
بنابراین اگر نتوانیم از روایات باب تنبیه جواز آن رااستفاده کنیم اصل عدم جواز بجای خود باقی است.همینطور در مواردی که شک در جواز داریم باید به اصل‌عدم جواز تمسک کرد. در مورد تنبیه کودک، روایات‌متعددی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین(علیه السلام) وارد شده‌است که از مجموع آنها می‌توان استفاده کرد که اصل تنبیه‌کودک به منظور تربیت و تادیب او جایز است. از این‌روست که تقریبا تمام فقهاء به جواز تنبیه کودک فتواداده‌اند. اما در کم و کیف آن و اینکه چه کسی چنین‌اجازه‌ای را دارد اختلاف کرده‌اند. در اینجا نظر برخی ازفقهاء را به اختصار ذکر می‌کنیم:
آیت‌الله العظمی اراکی (ره):
سؤال: هرگاه، پدر، فرزند خود را به قصد تادیب موردضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟
جواب: هرگاه تادیب طفل متوقف باشد بر ضرب‌جائز است ولی باید سرخ و کبود نشود... (6)
آیت‌الله العظمی بروجردی: اگر بچه یکی از گناهان‌کبیره را انجام دهد، ولی یا معلم او می‌تواند به قدری که‌ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند. (7)
آیت‌الله العظمی گلپایگانی: اگر بچه یکی از گناهان کبیره‌را انجام دهد ولی یا دیگری با اذن ولی او می‌تواند به‌قدری که ادب شود و دیه وارد نشود او را بزند. (8)
آیت‌الله العظمی امام خمینی (ره): گفته شده است که درادب کودک زدن بیش از ده شلاق کراهت دارد. ولی‌ظاهر این است که ادب کودک باید با توجه به نظر ادب‌کننده و ولی کودک باشد گاهی مصلحت کودک اقتضامی‌کند که کمتر از ده شلاق به او زد و گاهی اقتضای بیشتراز ده شلاق می‌کند ولی در هر حال نباید از تعزیر فرد بالغ‌بیشتر شود بلکه احتیاط این است که از تعزیر فرد بالغ هم‌کمتر باشد و احوط از آن این است که به پنج و شش‌شلاق اکتفا شود. (9)
در زمینه تنبیه سه دسته روایت از ائمه معصومین(ع)وارد شده است:
دسته اول روایاتی است که اجازه تنبیه کودک را به‌حاکم می‌دهد تا در برابر گناهانی که کودک انجام می‌دهدمانند سرقت، زنا، لواط و... او را تنبیه و یا تعزیر کند. به‌دلیل اینکه این دسته از روایات در مورد حقوق کیفری‌است و تحقق آن به دست قاضی است و با بحث ما که‌تنبیه کودک در ارتباط با معلم و والدین است‌بیگانه است،از بحث درباره آنها صرف نظر می‌کنیم.
دسته دوم روایاتی است که تنبیه کودک را در جهت‌تربیت و تادیب او برای پدر و معلم جایز می‌شمارند.
دسته سوم روایاتی است که تنبیه کودک را بر ترک‌نماز جایز می‌شمارند.
روایات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط می‌باشند،بنابراین به بررسی برخی از آنها در این جا می‌پردازیم.
1. اسحاق بن عمار می‌گوید به امام صادق(علیه السلام) گفتم‌گاهی‌من غلام خود را به خاطر خلافی که مرتکب می‌شودمی‌زنم، امام پرسید چقدر او را می‌زنی؟ گفتم چه بسا صدتا او را می‌زنم امام فرمود: صدتا! صد تا! و این را دو بارتکرار کرد سپس فرمود: حد زنا را می‌زنی؟ از خدا بترس‌به او گفتم جانم بقربانت پس چقدر جایز است‌بزنم؟ امام‌فرمود یکی، گفتم به خدا قسم اگر او بداند که بیش از یکی‌او را نمی‌زنم همه چیز را از بین می‌برد. امام فرمود: پس‌دو تا بزن، گفتم اگر چنین باشد هلاک خواهم شد، اسحاق‌می‌گوید باز هم با امام چانه زدم تا او به پنج تا راضی شد.سپس ناراحت‌شد و فرمود: ای اسحاق اگر حد جرم رامی‌دانی آن را اقامه کن و از حدود خدا تجاوز نکن. (10)
2. حماد بن عثمان می‌گوید از امام صادق(علیه السلام) در موردادب کودک و عبد پرسیدم امام فرمود: پیج‌یا شش ضرب‌و تا می‌توانی مدارا کن. (11)
3. امام صادق (علیه السلام) می‌گوید: کودکان مکتبی نوشته‌های‌خود را نزد امیرالمؤمنین آوردند تا بهترین آنها را انتخاب‌کند امام فرمود این کار قضاوت است و جور در آن مثل‌جور در قضاوت است. به معلمتان بگویید اگر بیشتر از سه‌ضربه برای تادیب به شما بزند قصاص خواهد شد. (12)
4. از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز نقل شده است که ادب‌کودک سه ضربه است و افزون بر آن روز قیامت قصاص‌می‌شود. (13)
5. زراره می‌گوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم در موردزدن مملوک چه می‌گویید؟ امام فرمود هر کاری که‌خودش انجام داد چیزی بر او نیست اما اگر تو را عصیان‌کرد زدن او اشکالی ندارد. گفتم چند تا؟ امام فرمود: سه تایا چهارتا و یا پنج تا. (14)
در این جا تذکر این نکته لازم است که در روایات‌حکم عبد و کودک دست کم از حیث تنبیه و تادیب یکی‌است در روایت دوم نیز از امام راجع به ادب کودک و عبدسؤال شد امام تفاوتی قائل نشدند و برای هر دو یک‌پاسخ فرمودند.
6. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: نماز را در هفت‌سالگی به کودک یاد دهید و در ده سالگی او را بر ترک‌نماز تنبیه کنید. (15)
پی نوشتها:
1. لغت نامه دهخدا، ذیل ماده تنبیه
2. هرگنهان، بی.آر; مقدمه‌ای بر نظریه‌های یادگیری; ترجمه علی‌اکبر سیف; ص 138.
3. Lyons, john4 Treating Problem children; Andrew*Muekley And michael Swainston; P.122.
4. سیف، علی‌اکبر; روانشناسی‌پرورشی; چاپ‌پنجم(1370); ص‌246.
5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ پنجم (1363) ج 4،ص 227، روایت 2.
6. عطائی، علی; آراءالفقها و المراجع فی حکم تادیب الصبیان‌و ضربهم، ص 37.
7. همانجا.
8. همانجا.
9. همان، ص 29
10. وسائل الشیعة، ج 18، ص 339، روایت‌1.
11. همان، ص 581، روایت 1.
12. همان، ص 582، روایت 3.
13. عبدالغنی، عارف; نظم التعلیم عند المسلمین; چاپ اول(1414); ص 116 به نقل از آداب المعلمین، ص 91.
14. وسائل الشیعة; ج 18; ص 582، روایت‌3.
15. کنزالعمال; ج‌16، ص 440، رویات 45327.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین