دین چگونه و با چه شرایطی مسئولیت را در انسان پدید می آورد؟
تلازم میان دین و مسئولیت را و اینکه دین برای [پرورش روحیه مسئولیت در] انسان است[، نمی توان انکار کرد.] فلسفه بعثت پیامبران [نیز] این است که بشر را متوجه مسئولیت هایش بکند. دین نیامده است که به بشر تأمین بدهد و از او رفع مسئولیت [کند]، بلکه برعکس، آمده است تا مقام مسئولیت او را به خودش ارائه دهد. دینِ منهای مسئولیت، دینِ منهای دین است. هر چیزی آفتی دارد و آفت بزرگ دین این است که به نام آن، تعلیماتی رسوخ کند که نتیجه اش رفع مسئولیت است؛ مثل آنچه مسیحیان درباره فادی بودن مسیح گفتند که فدا شد، برای اینکه جرم امت را به گردن بگیرد و از آنها نفی مسئولیت کند. یا آنچه عوام می گویند نماز همه را مولی خواند. مسئولیت، فرع بر چند چیز است: آگاهی، آزادی، توانایی [شرایط عامه تکلیف]. ناآگاه [به شرط آنکه ناآگاهی اش تقصیر نباشد] و همچنین [برده] و مجبور[، مسئول نیست]. همچنین ناتوان نیز مسئول نیست. [البته] ما دو نوع ناتوانی داریم: ناتوانی به قصور و ناتوانی به تقصیر. ناتوانی به تقصیر، سلب مسئولیت نمی کند. برخی قدرت ها در اصطلاح اصولیون، قدرت های تقویت شده است؛ مثل کسی که در بیابان آب دارد[، ولی] می ریزد تا تکلیفش ساقط شود. می گویند برخی قدرت ها شرط وجوب و شرط تکلیف است، ولی برخی قدرت ها شرط وجود است و لازم است ایجاد شود. منبع: یادداشت های استاد مطهری، ج 3، ص 132.
عنوان سوال:

دین چگونه و با چه شرایطی مسئولیت را در انسان پدید می آورد؟


پاسخ:

تلازم میان دین و مسئولیت را و اینکه دین برای [پرورش روحیه مسئولیت در] انسان است[، نمی توان انکار کرد.] فلسفه بعثت پیامبران [نیز] این است که بشر را متوجه مسئولیت هایش بکند. دین نیامده است که به بشر تأمین بدهد و از او رفع مسئولیت [کند]، بلکه برعکس، آمده است تا مقام مسئولیت او را به خودش ارائه دهد. دینِ منهای مسئولیت، دینِ منهای دین است. هر چیزی آفتی دارد و آفت بزرگ دین این است که به نام آن، تعلیماتی رسوخ کند که نتیجه اش رفع مسئولیت است؛ مثل آنچه مسیحیان درباره فادی بودن مسیح گفتند که فدا شد، برای اینکه جرم امت را به گردن بگیرد و از آنها نفی مسئولیت کند. یا آنچه عوام می گویند نماز همه را مولی خواند.
مسئولیت، فرع بر چند چیز است: آگاهی، آزادی، توانایی [شرایط عامه تکلیف]. ناآگاه [به شرط آنکه ناآگاهی اش تقصیر نباشد] و همچنین [برده] و مجبور[، مسئول نیست]. همچنین ناتوان نیز مسئول نیست. [البته] ما دو نوع ناتوانی داریم: ناتوانی به قصور و ناتوانی به تقصیر. ناتوانی به تقصیر، سلب مسئولیت نمی کند. برخی قدرت ها در اصطلاح اصولیون، قدرت های تقویت شده است؛ مثل کسی که در بیابان آب دارد[، ولی] می ریزد تا تکلیفش ساقط شود.
می گویند برخی قدرت ها شرط وجوب و شرط تکلیف است، ولی برخی قدرت ها شرط وجود است و لازم است ایجاد شود.
منبع: یادداشت های استاد مطهری، ج 3، ص 132.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین