آیا تساهل مطلق و بدون حدّ و مرز امکان دارد؟ عدم تساهل مطلق چه طور؟
تساهل مطلق را می توان به تساهل سلبی و ایجابی تقسیم کرد.[1]تساهل مطلق سلبی عبارت است از: عدم مخالفت بی قید و شرط نسبت به هر نوع عقیده، رفتار و شیوه ی رفتاری، که شامل عدم مخالفت با عقیده ی ضد تساهلی و رفتارها و شیوه های سخت گیرانه و غیرتساهلی نیز می شود. لازمه ی اعتقاد به تساهل مطلق سلبی این است که، اندیشه ها و رفتارهای مخالف و از جمله اندیشه و رفتار ضدّ تساهلی را مجاز بداند و آن را از رشد و گسترش باز ندارد؛ به این ترتیب، تساهل مطلق سلبی، در دامان خود، عدم تساهل را پرورش می دهد، و این تناقض است؛ از این رو گفته اند: تساهل مطلق سلبی، حتّی اگر به لحاظ نظری ممکن باشد، در عمل ممکن نیست.[2] وضع تساهل مطلق ایجابی ناگوارتر است؛ زیرا بر اساس آن، شخص نه تنها در مقام عمل از عقاید و رفتار مخالف جلوگیری نمی کند، بلکه اساساً، برای خود چنین حقّی را قایل نیست و بر عکس، برای طرف مقابل، این حق را قایل است که عقیده و رفتاری مخالف داشته باشد؛ اگر این اعتقاد را ریاکارانه ندانیم، بی گمان مستلزم رواج و گسترش عقاید و رفتارهای ضدّتساهلی است.[3] برخی نیز بر ناممکن بودن تساهل مطلق، چنین استدلال کرده اند که: اگر بر ما لازم باشد که نسبت به همه چیز تساهل بورزیم، در این صورت باید هرگونه عقیده و رفتار ضدّ تساهلی را محدود کنیم و نسبت به آن تساهل نورزیم؛ در نتیجه تساهل، متوقّف بر عدم تساهل می شود، که این دور است.[4] البته، ناممکن بودن تساهل مطلق را می توان از طریق نقد مبانی آن؛ یعنی نسبیّت معرفت شناختی و اخلاقی، قرارداد گرایی و فرد گرایی نیز اثبات کرد که در پاسخ به سؤالات بعدی به آن می پردازیم. امّا، عدم تساهل مطلق، عبارت است از: مداخله، ممانعت و سرکوب هر نوع عقیده یا رفتار مخالف، در هر شرایط. این کار به لحاظ نظری امکان دارد؛ یعنی این باور که هر نوع عقیده یا رفتار مخالف را باید سرکوب کرد، مستلزم تناقض نیست؛ امّا به لحاظ عملی، با سرشت و طبیعت انسانی که بقای آن وابسته به تأثیر و تأثّر و ارتباطات متقابل و تعاون و هم یاری است، سازگاری ندارد؛ حتّی در عالم حیوانات نیز عدم تساهل مطلق مشاهده نمی شود. در عالم انسانی، از سویی رشد و شکوفایی استعدادهای گوناگون در پرتوِ چالش ها، نقد و نظرها و مخالفت ها پدید می آید، و از سوی دیگر، ارتباطات و هم بستگی های افراد، محدودیّت ها و ناتوانایی های جسمی، عقلی، روحی، عاطفی و ... را جبران می کند. علاوه بر این، عدم تساهل مطلق، پیامدهای بسیار ناگوار اخلاقی، مانند استبداد، تکبّر، حرص، حسد، زبونی، خود سانسوری عقیدتی، زبانی و رفتاری، ظلم پذیری، یأس و نومیدی، از بین رفتن روحیه ی کنج کاوی و پرسشگری و رقابت، پدید آمدن حالت رکود و سکون دارد و از هر تحوّل و پیش رفتی جلوگیری می نماید؛ زیرا هر نوع تحوّل و پیش رفت، تا حدودی مستلزم تغییر وضع موجود است و تغییر وضع موجود، بنا بر نظریه ی عدم تساهل مطلق، سرکوب می شود. پس حال که تساهل مطلق، ناممکن و محال و نیز عدم تساهل مطلق، غیرواقع بینانه و ناگوار است، نتیجه می گیریم که تساهل یا عدم تساهل باید حدّ و مرزی داشته باشد و بحث اصلی باید راجع به این مسئله باشد که تعیین کننده ی این حدّ و مرز کیست؟ خدا، انسان، طبیعت و یا ترکیبی از این ها؟ پی نوشتها: [1]. چنان که بعضی تساهل را به تساهل سلبی (منفی) و ایجابی (مثبت) تقسیم کرده اند؛ ر.ک: David Ambuel, Philosophy, religion and The Question of Intolerance, P.Vii هم چنین: سیدعلی محمودی، (تساهل منفی و تساهل مثبت در قلمرو فلسفه سیاسی معاصر)، کیهان فرهنگی، ش 98، اردیبهشت 1372، ص 1719. [2]. فتحعلی محمودی، تساهل و تسامح اخلاقی، دینی، سیاسی، ص 23. [3]. حسین بشیریه، دولت عقل: ده گفتار در فلسفه و جامعه شناسی سیاسی، ص 8889. [4] - David Ambuel, "Philosophy and The Question of Intolerance",From Philosophy, Religion and The Question of Intolerance, ed. by Mehdi Amin Razavi. منبع: تساهل و تسامح، محمد تقی اسلامی، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).
عنوان سوال:

آیا تساهل مطلق و بدون حدّ و مرز امکان دارد؟ عدم تساهل مطلق چه طور؟


پاسخ:

تساهل مطلق را می توان به تساهل سلبی و ایجابی تقسیم کرد.[1]تساهل مطلق سلبی عبارت است از: عدم مخالفت بی قید و شرط نسبت به هر نوع عقیده، رفتار و شیوه ی رفتاری، که شامل عدم مخالفت با عقیده ی ضد تساهلی و رفتارها و شیوه های سخت گیرانه و غیرتساهلی نیز می شود. لازمه ی اعتقاد به تساهل مطلق سلبی این است که، اندیشه ها و رفتارهای مخالف و از جمله اندیشه و رفتار ضدّ تساهلی را مجاز بداند و آن را از رشد و گسترش باز ندارد؛ به این ترتیب، تساهل مطلق سلبی، در دامان خود، عدم تساهل را پرورش می دهد، و این تناقض است؛ از این رو گفته اند: تساهل مطلق سلبی، حتّی اگر به لحاظ نظری ممکن باشد، در عمل ممکن نیست.[2]
وضع تساهل مطلق ایجابی ناگوارتر است؛ زیرا بر اساس آن، شخص نه تنها در مقام عمل از عقاید و رفتار مخالف جلوگیری نمی کند، بلکه اساساً، برای خود چنین حقّی را قایل نیست و بر عکس، برای طرف مقابل، این حق را قایل است که عقیده و رفتاری مخالف داشته باشد؛ اگر این اعتقاد را ریاکارانه ندانیم، بی گمان مستلزم رواج و گسترش عقاید و رفتارهای ضدّتساهلی است.[3]
برخی نیز بر ناممکن بودن تساهل مطلق، چنین استدلال کرده اند که: اگر بر ما لازم باشد که نسبت به همه چیز تساهل بورزیم، در این صورت باید هرگونه عقیده و رفتار ضدّ تساهلی را محدود کنیم و نسبت به آن تساهل نورزیم؛ در نتیجه تساهل، متوقّف بر عدم تساهل می شود، که این دور است.[4]
البته، ناممکن بودن تساهل مطلق را می توان از طریق نقد مبانی آن؛ یعنی نسبیّت معرفت شناختی و اخلاقی، قرارداد گرایی و فرد گرایی نیز اثبات کرد که در پاسخ به سؤالات بعدی به آن می پردازیم.
امّا، عدم تساهل مطلق، عبارت است از: مداخله، ممانعت و سرکوب هر نوع عقیده یا رفتار مخالف، در هر شرایط. این کار به لحاظ نظری امکان دارد؛ یعنی این باور که هر نوع عقیده یا رفتار مخالف را باید سرکوب کرد، مستلزم تناقض نیست؛ امّا به لحاظ عملی، با سرشت و طبیعت انسانی که بقای آن وابسته به تأثیر و تأثّر و ارتباطات متقابل و تعاون و هم یاری است، سازگاری ندارد؛ حتّی در عالم حیوانات نیز عدم تساهل مطلق مشاهده نمی شود.
در عالم انسانی، از سویی رشد و شکوفایی استعدادهای گوناگون در پرتوِ چالش ها، نقد و نظرها و مخالفت ها پدید می آید، و از سوی دیگر، ارتباطات و هم بستگی های افراد، محدودیّت ها و ناتوانایی های جسمی، عقلی، روحی، عاطفی و ... را جبران می کند.
علاوه بر این، عدم تساهل مطلق، پیامدهای بسیار ناگوار اخلاقی، مانند استبداد، تکبّر، حرص، حسد، زبونی، خود سانسوری عقیدتی، زبانی و رفتاری، ظلم پذیری، یأس و نومیدی، از بین رفتن روحیه ی کنج کاوی و پرسشگری و رقابت، پدید آمدن حالت رکود و سکون دارد و از هر تحوّل و پیش رفتی جلوگیری می نماید؛ زیرا هر نوع تحوّل و پیش رفت، تا حدودی مستلزم تغییر وضع موجود است و تغییر وضع موجود، بنا بر نظریه ی عدم تساهل مطلق، سرکوب می شود.
پس حال که تساهل مطلق، ناممکن و محال و نیز عدم تساهل مطلق، غیرواقع بینانه و ناگوار است، نتیجه می گیریم که تساهل یا عدم تساهل باید حدّ و مرزی داشته باشد و بحث اصلی باید راجع به این مسئله باشد که تعیین کننده ی این حدّ و مرز کیست؟ خدا، انسان، طبیعت و یا ترکیبی از این ها؟
پی نوشتها:
[1]. چنان که بعضی تساهل را به تساهل سلبی (منفی) و ایجابی (مثبت) تقسیم کرده اند؛ ر.ک:
David Ambuel, Philosophy, religion and The Question of Intolerance, P.Vii
هم چنین: سیدعلی محمودی، (تساهل منفی و تساهل مثبت در قلمرو فلسفه سیاسی معاصر)، کیهان فرهنگی، ش 98، اردیبهشت 1372، ص 1719.
[2]. فتحعلی محمودی، تساهل و تسامح اخلاقی، دینی، سیاسی، ص 23.
[3]. حسین بشیریه، دولت عقل: ده گفتار در فلسفه و جامعه شناسی سیاسی، ص 8889.
[4] - David Ambuel, "Philosophy and The Question of Intolerance",From Philosophy, Religion and The Question of Intolerance, ed. by Mehdi Amin Razavi.
منبع: تساهل و تسامح، محمد تقی اسلامی، نشر مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1381).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین