قبل از هر چیز توجه به دو نکته ضروری است. 1. علی رغم اعترافات فراوان دانشمندان غربی در مورد اسلام، غربی ها مایل اند که افتخارات گذشته ی مسلمانان به فراموشی سپرده و به نام دیگر ملل ثبت شود; مثلاً به جای ابن خلدون، اگوست کنت را پدر جامعه شناسی و به جای جابربن حیّان، فلان دانشمند غربی را پدر شیمی معرفی می کنند و... 2. در گذشته مسئله ی اقلیّت ها و معمولاً به صورت تحت الحمایگی و پناهندگی پس از اعتراف به عجز در برابر دولت متبوع و سپردن تعهدات شدید و چشم پوشی از بسیاری از حقوق و مزایای اجتماعی بوده است. روش برخورد مسلمین با اقلیت ها افراد زیادی در بیزانس، مشتاقانه خواستار تعویض حکومت یونانی، رومی در مقابل حکومت جدید اعراب (هموطنان سامی) که پیوندهای فرهنگی و زبانی نزدیک تری داشتند و مسیحیّت و یهودیت را به عنوان اهل کتاب در نظر می گرفتند بوده اند[1]; زیرا اسلام ثابت کرده بود که تساهل و تسامح بیش تری نسبت به امپراطوری مسیحیت دارد و نیز آزادی مذهبی بیش تری برای یهودیان و مسیحیان بومی فراهم کرده است. اکثریت کلیسای محلی، به اتهام بدعت گذاری و نفاق افکنی، توسط یک مسیحی خارجی ارتدوکس مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، هم چنان که نوشته ی فرانسیس پیترس درباره ی نخستین امپراطوری اسلام قابل توجه است. فتوحات، خرابی کمی بر جای گذاشت. رقابت های سلطنتی و کشتارهای فرقه ای، بین افراد تازه به تبعیت درآمده، متوقّف شد. مسلمانان مسیحیّت را با سعه ی صدر تحمّل کردند; امّا آنها دین را از رسمیت انداختند (دین را از سیاست جدا کردند). از آن به بعد زندگی و مراسم عبادی، موقوفات، سیاست وایدئولوژی مسیحیّت یک امر شخصی بود، نه یک امر عمومی... بسط گسترده و سریع امپراطوری اسلام، تمدّنی غنی را ایجاد کرد و تلفیق فرهنگی و مذهبی را نشان داد. مسلمانان با یاری و مساعدت پیروان مسیحیّت و یهودیت، کتاب های بزرگ علمی، پزشکی و فلسفی را از غرب و شرق جمع آوری نموده، از زبان های یونانی، لاتین، فارسی، قبطی، سوری و سانسکریت به زبان عربی ترجمه کردند. دوران ترجمه به دوره ای از نبوغ و ابتکار منجر شد; چنان که نسلی جدید از دانشمندان و متفکران مسلمان تمام سعی و تلاش خود را به یادگیری فلسفه، پزشکی، شیمی، نجوم، جبر، هنر و معماری منحصر کردند. این نمونه تبادل فرهنگی، بار دیگر، زمانی که اروپاییان از دوران قرون تیره (سقوط دولت روم در سال 476 تا قرن دهم میلادی) رها شدند و برای بازیابی میراث گذشته ی خود و استفاده از پیش رفت های علمی مسلمانان در فلسفه، ریاضیات، پزشکی و... به سمت یادگیری از مراکز اسلامی حرکت نمودند، برعکس گردید.[2] پی نوشتها: [1]. چرا که با وجود اختلافاتمان میراث مشترک یهودی مسیحی اسلامی بین تمام فرزندان ابراهیم وجود دارد و اینک اسلام در مسیری قرار گرفته که دومین دین بزرگ در آمریکا و اروپا در قرن 21 است. [2]. جان اسپوزتیو، (اسلام و مسیحیت)، ترجمه ی محمد اسماعیل صادقی، ماهنامه ی اسلام و غرب (با اندکی تغییر). منبع: اسلام و اقلیّت های مذهبی، محمد باقر طاهری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).
قبل از هر چیز توجه به دو نکته ضروری است.
1. علی رغم اعترافات فراوان دانشمندان غربی در مورد اسلام، غربی ها مایل اند که افتخارات گذشته ی مسلمانان به فراموشی سپرده و به نام دیگر ملل ثبت شود; مثلاً به جای ابن خلدون، اگوست کنت را پدر جامعه شناسی و به جای جابربن حیّان، فلان دانشمند غربی را پدر شیمی معرفی می کنند و...
2. در گذشته مسئله ی اقلیّت ها و معمولاً به صورت تحت الحمایگی و پناهندگی پس از اعتراف به عجز در برابر دولت متبوع و سپردن تعهدات شدید و چشم پوشی از بسیاری از حقوق و مزایای اجتماعی بوده است.
روش برخورد مسلمین با اقلیت ها
افراد زیادی در بیزانس، مشتاقانه خواستار تعویض حکومت یونانی، رومی در مقابل حکومت جدید اعراب (هموطنان سامی) که پیوندهای فرهنگی و زبانی نزدیک تری داشتند و مسیحیّت و یهودیت را به عنوان اهل کتاب در نظر می گرفتند بوده اند[1]; زیرا اسلام ثابت کرده بود که تساهل و تسامح بیش تری نسبت به امپراطوری مسیحیت دارد و نیز آزادی مذهبی بیش تری برای یهودیان و مسیحیان بومی فراهم کرده است. اکثریت کلیسای محلی، به اتهام بدعت گذاری و نفاق افکنی، توسط یک مسیحی خارجی ارتدوکس مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، هم چنان که نوشته ی فرانسیس پیترس درباره ی نخستین امپراطوری اسلام قابل توجه است.
فتوحات، خرابی کمی بر جای گذاشت. رقابت های سلطنتی و کشتارهای فرقه ای، بین افراد تازه به تبعیت درآمده، متوقّف شد. مسلمانان مسیحیّت را با سعه ی صدر تحمّل کردند; امّا آنها دین را از رسمیت انداختند (دین را از سیاست جدا کردند). از آن به بعد زندگی و مراسم عبادی، موقوفات، سیاست وایدئولوژی مسیحیّت یک امر شخصی بود، نه یک امر عمومی...
بسط گسترده و سریع امپراطوری اسلام، تمدّنی غنی را ایجاد کرد و تلفیق فرهنگی و مذهبی را نشان داد. مسلمانان با یاری و مساعدت پیروان مسیحیّت و یهودیت، کتاب های بزرگ علمی، پزشکی و فلسفی را از غرب و شرق جمع آوری نموده، از زبان های یونانی، لاتین، فارسی، قبطی، سوری و سانسکریت به زبان عربی ترجمه کردند. دوران ترجمه به دوره ای از نبوغ و ابتکار منجر شد; چنان که نسلی جدید از دانشمندان و متفکران مسلمان تمام سعی و تلاش خود را به یادگیری فلسفه، پزشکی، شیمی، نجوم، جبر، هنر و معماری منحصر کردند. این نمونه تبادل فرهنگی، بار دیگر، زمانی که اروپاییان از دوران قرون تیره (سقوط دولت روم در سال 476 تا قرن دهم میلادی) رها شدند و برای بازیابی میراث گذشته ی خود و استفاده از پیش رفت های علمی مسلمانان در فلسفه، ریاضیات، پزشکی و... به سمت یادگیری از مراکز اسلامی حرکت نمودند، برعکس گردید.[2]
پی نوشتها:
[1]. چرا که با وجود اختلافاتمان میراث مشترک یهودی مسیحی اسلامی بین تمام فرزندان ابراهیم وجود دارد و اینک اسلام در مسیری قرار گرفته که دومین دین بزرگ در آمریکا و اروپا در قرن 21 است.
[2]. جان اسپوزتیو، (اسلام و مسیحیت)، ترجمه ی محمد اسماعیل صادقی، ماهنامه ی اسلام و غرب (با اندکی تغییر).
منبع: اسلام و اقلیّت های مذهبی، محمد باقر طاهری، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1384).
- [سایر] آیا در ایران قبل از اسلام آزادی مذهبی وجود داشته و حقوق اقلیّت ها رعایت می شده است؟
- [سایر] برخورد مسیحی ها با اقلیّت ها چگونه بوده است؟
- [سایر] آیا پیامبر(ص) دستور کشتار عده ای از اقلیت های مذهبی به خصوص یهودیان را داده بود؟ چرا؟
- [سایر] اگر روزی اکثر مردم اسلام را نخواهند حکم اسلام برای اقلیت و حکام جامعه چیست؟
- [سایر] اگر شیعه حق است , چرا در اقلیت است و اکثر مسلمانان جهان , آن رانپذیرفته اند ؟
- [سایر] اسلام در مورد بکارگیری شیوه خشونت در سیاست چه دیدگاهی دارد؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم-صلی الله علیه وآله- دستور کشتار عده ای از اقلیت های مذهبی به خصوص یهودیان را داده است؟ چرا؟
- [سایر] دیدگاه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در مورد نحوه رفتار با اقلیت های غیر مسلمان چیست؟
- [سایر] اگر شیعه حق است چرا مسلمانان آن را نپذیرفته اند و در اقلیت است؟
- [سایر] دیدگاه قرآن کریم در مورد رفتار مسالمت آمیز مسلمانان با پیروان ادیان دیگر چیست؟
- [آیت الله مظاهری] اگر اینگونه چیزها تحریک آمیز نباشد، ولی مفسدهزا باشد، حرام است، بلکه اگر احتمال مفسده باشد نیز حرام است، بلکه مسلمان واقعی از تمام لهویّات اعراض میکند و اهل اینگونه چیزها نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کافر ذمّی، یعنی کافری ذمّی، یعنی کافری که به صورت یک اقلّیّت سالم در کنار مسلمانان زندگی می کند و شرائط ذمّه را پذیرفته است، زمینی را از مسلمان بخرد باید زکات محصولات آن را دوبرابر (یعنی به جای نصف خمس، یک خمس) بپردازد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] دفن مسلمان در قبرستان غیر مسلمان و دفن کافر در قبرستان مسلمان جایز نیست بنابر احتیاط واجب، همچنین دفن مسلمان در جایی که نسبت به او بی احترامی باشد حرام است، مانند جایی که خاکروبه و کثافت می ریزند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در بین خودشان با گذشت، و همکار یکدیگر باشند و نسبت به کفار سخت و از دادن هر گونه اختیار و سلطه به آنها نسبت به امور مسلمین، اجتناب نمایند.
- [آیت الله سیستانی] وجوب أمر به معروف و نهی از منکر ، بر هر مکلّف نسبت به خانواده و نزدیکان شدیدتر است ، بنابراین اگر کسی در خانواده و نزدیکان خود نسبت به واجبات دینی ، از قبیل نماز ، و روزه و خمس و . . . بی توجّهی و سبک شمردن احساس نماید ، و نسبت به ارتکاب محرّمات از قبیل غیبت ، و دروغ و . . . بی مبالاتی و بی باکی ببیند ، باید اهمّیّت بیشتری ، با مراعات مراتب سه گانه أمر به معروف و نهی از منکر جلو کارهای زشت آنها را بگیرد ، و آنها را با انجام کارهای خوب دعوت نماید . ولی نسبت به پدر و مادر احتیاط واجب است که با ملایمت و نرمی آنها را راهنمائی بکند و هیچوقت با خشونت با آنها روبرو نشود .
- [آیت الله اردبیلی] هیچ مسلمانی نباید نسبت به مسائل و مشکلات سایر مسلمانان بیتفاوت باشد و به اندازه قدرت و توان خود موظّف است در اصلاح امور دینی و دنیایی دیگران اقدام نماید. از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است که فرمودند: (کسی که صبح کند در حالی که به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست).(1)
- [آیت الله خوئی] اگر زنده ماندن یک مسلمانی متوقف شود به تشریح بدن مردة مسلمانی و تشریح بدن غیر مسلمان و یا مشکوکالاسلام ممکن نباشد و راه دیگری برای زنده نگه داشتن آن مرد مسلمان نباشد، در این صورت جایز است که بدن مرده مسلمان را تشریح کنند و نسبت به لزوم پرداخت دیه در چنین صورتی در باب دیات ذکر شده است.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام دروغ است و معنای آن فریب دیگران است به چیزی که در نظر او واقعیّت ندارد و قرآن شریف به طور مؤکّد، سلب ایمان از دروغگو نموده است: (انَّما یَفْتَرِی الکَذِبَ الَّذین لایُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّه).[1] (تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند.) بلکه در روایات آمده است که دروغگو دشمن خداست و آن اقسامی دارد: الف) نسبت دروغ دادن به پیامبران گرامی و ائمّه طاهرین(سلاماللهعلیهم) و این قسم از دروغ که بدعت به آن میگویند، شدیدترین عذاب الهی را دارد و از همه اقسام دروغ بزرگتر و از اکبر کبائر است، مخصوصاً اگر سبب گمراهی کسی شود. ب) دروغ مفسدهآمیز نظیر دروغی که روابط بین دو مسلمان را تیره کند و نظیر دروغی که آبروی کسی را ببرد و نظیر دروغی که کسی را در خطر اندازد و مانند اینها. و قدر متیقّن از آیات و روایاتی که در مذمّت دروغ است همین قسم از دروغ میباشد. ج) نسبت دادن عیبی به کسی که آن عیب را نداشته باشد؛ نظیر نسبت زنا به زن عفیفه و یا مرد عفیف و نظیر نسبت سرقت به کسی که سرقت نکرده باشد و نظیر اینها، و به آن تهمت هم میگویند و این قسم علاوه بر اینکه دروغ است، غیبت نیز میباشد و در روایات آمده است کسی که تهمت بزند، در روز قیامت او را بر تپّهای از چرک و خون که صورت برزخی آن تهمت است نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند. د) دروغی که مفسده آمیز نباشد، نظیر تعریف بیجا از خود یا دیگران و نظیر اظهار محبّت و ارادت به کسی که محبّت و ارادت به او ندارد و مانند اینها، و حرمت این قسم دروغ نزد فقها مسلّم است و از آیات و روایات نیز به خوبی استفاده حرمت میشود. ه) دروغی که علاوه بر اینکه مفسده ندارد، فریب کسی هم نیست، نظیر قصّهها و داستانهای دروغ آمیز و شوخیهای دروغ آمیز و مانند اینها، و این قسم از دروغ گرچه حرام نیست، ولی از روایات به خوبی استفاده میشود که مسلمان واقعی از مثل این دروغها نیز پرهیز میکند. صفحه 401 و) توریه، و معنای آن این است که لفظی بگوید و معنایی را اراده کند که مخاطب توجّه به آن معنی نداشته باشد، و این قسم از دروغ نیز جایز نیست. و اینکه مشهور در میان مردم است که توریه بدون ضرورت جایز است، صحّت ندارد.
- [آیت الله بهجت] اسلام آوردن وارث قبل از تقسیم کردن ارث، در صورت تعدد ورثه مسلمان، مثل اسلام آوردن آن وارث قبل از مردن آن میت است، پس اگر قبل از تقسیم مال اسلام آورد، در استحقاق ارث مانند بقیه ورثه است، پس اگر طبقه او مقدم است بر طبقه بقیه، تمام ارث مال او خواهد بود چه میت کافر باشد یا مسلمان، و اگر اسلام آوردن او بعد از تقسیم بخشی از مال باشد، نسبت به بقیه اموال ارث میبرد و از آن بخش که تقسیم شده ارث نمیبرد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود، اظهار حق و انکار باطل واجب است و این وجوب، نسبت به عالمان شدیدتر است و اگر سکوت علمای اعلام موجب هتک مقام علم و موجب سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، اگرچه بدانند تأثیر نمیکند.