زمینه های اجتماعی و ارزش های مسلط، تأثیر بسیار جدی بر جوان و نوجوان دارد؛ اما در پاسخ به این سؤال، دو نکته را متذکر می شویم و نکته ی دوم را قدری بیش تر توضیح می دهیم. نکته ی اول این که، آن تأثیر جدی، تا زمانی است که افراد، توجه به این اثرپذیری نداشته باشند؛ به محض این که توجه کردند، می توانند خود را از قید آنها برهانند؛ به عبارت دیگر، ما قایل به جبر اجتماعی نیستیم؛ به ویژه جوان یا نوجوان، با نیرویی که دارد، اگر بخواهد می تواند اسیر نشود. نکته ی دوم این که، در چنین موقعیت هایی، می توان از شیوه ی تربیتِ الگویی سود جست. تربیت الگویی یکی از بهترین و موفق ترین شیوه های تربیتی در این موضوع است. قرآن کریم به چند صورت ما را در استفاده از این شیوه تشویق می کند: الف) آیاتی که افراد مشخصی، مثل پیامبر را به عنوان الگو معرفی می کنند؛[1] ب) آیاتی که به گوشه های خاصی از زندگی و حالات انبیا و اولیای خداوند اشاره دارند و آن را تعریف و تمجید می کنند؛[2] ج) داستان هایی که در آنها، ضمن بیان زندگی و سرگذشت انبیا و اولیای الهی و قوم آنها، حاوی پیام های تبلیغی و ارشادی است و به نحوی غیر آشکار، اعمال و عقایدشان را تأیید و احیاناً ستایش می کند.[3] بعضی از ویژگی ها و مزایای شیوه ی الگویی عبارت است از: الف) الگوی عینی بیرونی که مورد پسند و تأیید عقل سلیم قرار بگیرد، خود، دلیل حقانیت مکتبی است که آن الگو را ارائه کرده است. مردم با دیدن آن الگوی عینی، به درستی و سودمندی اعتقادات او پی می برند؛ ب) وجود بیرونی این الگو به خوبی نشان می دهد که یک امر خیالی و دست نیافتنی نیست؛ بلکه برعکس، امکان پذیر است و نمونه هایش نیز پیش روی ما هستند؛ ج) از آن جا که این الگوها از نوع خودِ این بشر خاکی هستند، وجود آنها راه را بر هر نوع بهانه جویی می بندد؛[4] د) الگوی عینی، در دست رس انسان هاست و در کتاب ها و دستورالعمل های اخلاقی مخفی نیست؛ مردم به طور معمول آن را در زندگی روزمره ی خود می بینند. آنها موقعیت های مختلف همین زندگی، اعم از غم و شادی و فراز و نشیب و تلخ و شیرین را تجربه می کنند و دیگران می توانند رفتار و برخورد آنها با مسائل مختلف را ببینند و از آنها الگو بگیرند؛ ه) الگویی که در میان مردم زندگی می کند، همواره نقش یک عامل محرک را ایفا می کند؛ چرا که انسان ها با دیدن امر مطلوب، بیش تر به آن میل می کنند؛ (هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد)، یا برعکس، (از دل برود هر آنچه از دیده برفت). کسانی که ذوِ نقاشی دارند، با دیدن یک تابلوی خوب نقاشی، امید نقاش شدن در آنها زنده می شود. الگو و اسوه، قوه های خام و آرمیده در انسان را به فعلیت در می آورد و استعدادهای نهانی را شکوفا می کند؛ و) الگو به عنوان یک عامل پیش گیری از انحرافات نیز سهم بسزایی دارد؛ بسیاری از انحرافات اخلاقی و اجتماعی، ناشی از این است که افراد همچون ظرف های خالی هستند و به راحتی ممکن است با هر مظروفی پر شوند؛ اما هرگاه الگوی صحیح و مقبولی برای آنها وجود داشته باشد در واقع خالی نیستند، بلکه مظروفی مطلوب دارند که دیگر جایی برای امور نامطلوب و کجروی ها باقی نمی گذارد.[5] پی نوشتها: [1]. لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ، سوره ی احزاب، آیه ی 21. [2]. وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاَِ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ ...، سوره یص، آیه ی 45). [3]. مانند آیاتی که پیرامون حضرت موسی و اصحاب کهف نازل شده است. [4]. قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ...، (سوره ی کهف، آیه ی 110). -قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ...، (سوره ی ابراهیم، آیه ی 11). - ما هذا إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمّا تَشْرَبُونَ، (سوره ی مومنون، آیه ی 33). [5]. ر.ک: مصطفی عباسی مقدم، نقش اسوه ها در تبلیغ و تربیت، ص 159 172. منبع: جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1382).
جوان و نوجوان، چگونه می توانند از لابلای زمینه های اجتماعی و ارزش های مسلط بر جامعه، راه صحیحِ خود را بیابند؟
زمینه های اجتماعی و ارزش های مسلط، تأثیر بسیار جدی بر جوان و نوجوان دارد؛ اما در پاسخ به این سؤال، دو نکته را متذکر می شویم و نکته ی دوم را قدری بیش تر توضیح می دهیم.
نکته ی اول این که، آن تأثیر جدی، تا زمانی است که افراد، توجه به این اثرپذیری نداشته باشند؛ به محض این که توجه کردند، می توانند خود را از قید آنها برهانند؛ به عبارت دیگر، ما قایل به جبر اجتماعی نیستیم؛ به ویژه جوان یا نوجوان، با نیرویی که دارد، اگر بخواهد می تواند اسیر نشود.
نکته ی دوم این که، در چنین موقعیت هایی، می توان از شیوه ی تربیتِ الگویی سود جست. تربیت الگویی یکی از بهترین و موفق ترین شیوه های تربیتی در این موضوع است. قرآن کریم به چند صورت ما را در استفاده از این شیوه تشویق می کند:
الف) آیاتی که افراد مشخصی، مثل پیامبر را به عنوان الگو معرفی می کنند؛[1]
ب) آیاتی که به گوشه های خاصی از زندگی و حالات انبیا و اولیای خداوند اشاره دارند و آن را تعریف و تمجید می کنند؛[2]
ج) داستان هایی که در آنها، ضمن بیان زندگی و سرگذشت انبیا و اولیای الهی و قوم آنها، حاوی پیام های تبلیغی و ارشادی است و به نحوی غیر آشکار، اعمال و عقایدشان را تأیید و احیاناً ستایش می کند.[3]
بعضی از ویژگی ها و مزایای شیوه ی الگویی عبارت است از:
الف) الگوی عینی بیرونی که مورد پسند و تأیید عقل سلیم قرار بگیرد، خود، دلیل حقانیت مکتبی است که آن الگو را ارائه کرده است. مردم با دیدن آن الگوی عینی، به درستی و سودمندی اعتقادات او پی می برند؛
ب) وجود بیرونی این الگو به خوبی نشان می دهد که یک امر خیالی و دست نیافتنی نیست؛ بلکه برعکس، امکان پذیر است و نمونه هایش نیز پیش روی ما هستند؛
ج) از آن جا که این الگوها از نوع خودِ این بشر خاکی هستند، وجود آنها راه را بر هر نوع بهانه جویی می بندد؛[4]
د) الگوی عینی، در دست رس انسان هاست و در کتاب ها و دستورالعمل های اخلاقی مخفی نیست؛ مردم به طور معمول آن را در زندگی روزمره ی خود می بینند. آنها موقعیت های مختلف همین زندگی، اعم از غم و شادی و فراز و نشیب و تلخ و شیرین را تجربه می کنند و دیگران می توانند رفتار و برخورد آنها با مسائل مختلف را ببینند و از آنها الگو بگیرند؛
ه) الگویی که در میان مردم زندگی می کند، همواره نقش یک عامل محرک را ایفا می کند؛ چرا که انسان ها با دیدن امر مطلوب، بیش تر به آن میل می کنند؛ (هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد)، یا برعکس، (از دل برود هر آنچه از دیده برفت). کسانی که ذوِ نقاشی دارند، با دیدن یک تابلوی خوب نقاشی، امید نقاش شدن در آنها زنده می شود. الگو و اسوه، قوه های خام و آرمیده در انسان را به فعلیت در می آورد و استعدادهای نهانی را شکوفا می کند؛
و) الگو به عنوان یک عامل پیش گیری از انحرافات نیز سهم بسزایی دارد؛ بسیاری از انحرافات اخلاقی و اجتماعی، ناشی از این است که افراد همچون ظرف های خالی هستند و به راحتی ممکن است با هر مظروفی پر شوند؛ اما هرگاه الگوی صحیح و مقبولی برای آنها وجود داشته باشد در واقع خالی نیستند، بلکه مظروفی مطلوب دارند که دیگر جایی برای امور نامطلوب و کجروی ها باقی نمی گذارد.[5]
پی نوشتها:
[1]. لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ، سوره ی احزاب، آیه ی 21.
[2]. وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاَِ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ ...، سوره یص، آیه ی 45).
[3]. مانند آیاتی که پیرامون حضرت موسی و اصحاب کهف نازل شده است.
[4]. قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ...، (سوره ی کهف، آیه ی 110).
-قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ...، (سوره ی ابراهیم، آیه ی 11).
- ما هذا إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمّا تَشْرَبُونَ، (سوره ی مومنون، آیه ی 33).
[5]. ر.ک: مصطفی عباسی مقدم، نقش اسوه ها در تبلیغ و تربیت، ص 159 172.
منبع: جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1382).
- [سایر] چرا غالباً با مطرح شدن بحث تهاجم فرهنگی، اذهان متوجه نوجوان و جوان می شود؟ مگر تنها عناصر موجود در فرهنگ یک جامعه، نوجوانان و جوانان اند؟
- [سایر] آیا موضوع جوان و نوجوان در ادبیات فارسی، جایگاه خاصی داشته است؟
- [سایر] با توجه به ویژگی های روان شناختی نوجوان و جوان، این طبقه ی سنی با چه مشکلاتی مواجه اند؟
- [سایر] مسئولیت نوجوان و جوان درمواجهه با تهاجم فرهنگی چیست و آنان خود چه نقشی می توانند داشته باشند؟
- [سایر] آیا دموکراسی و انتخاب مردم منبع مشروعیت ارزش های اجتماعی و بشری می باشد؟
- [سایر] مفهوم عدالت اجتماعی و میزان ارزش و اهمیت آن در حکومت علوی چیست؟
- [سایر] آیا دموکراسی و انتخاب مردم منبع مشروعیت ارزش های اجتماعی و بشری می باشد؟
- [سایر] آیا انگیزه های اجتماعی می تواند در گرایش جوان به مد و مدگرایی مؤثر باشد؛ راه درمان آن چگونه است؟
- [سایر] آیا در جامعة ما عدالت اجتماعی وجود دارد؟ آیا این حرف در جامعة ما در حد یک شعار باقی مانده است؟
- [سایر] آیا فاصله گرفتن از معنویت را می توان یکی از عوامل پیدایش بحران های اجتماعی در جامعه دانست؟
- [آیت الله اردبیلی] لازم نیست سرمایه مضاربه طلا و نقره سکّهدار باشد، بلکه مضاربه با اسکناس یا اوراق دیگر با ارزش نیز صحیح است.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی دوست داشته باشد که واجبی از واجبات بیارزش یا متروک شود و یا حرامی از محرّمات با ارزش و یا جایی در جامعه باز کند، گرچه در این امر قبیح خود عامل نباشد و تبلیغ نیز برای آن نکند، از نظر قرآن شریف کیفر بزرگی در دنیا و عذاب بزرگی در آخرت دارد، مثلاً کسی که دوست دارد در جامعه اسلامی، چادر جای خود را به بدحجابی و قرضالحسنه جای خود را به قرض ربوی بدهد، و قطعاً اگر توبه نکند، عذاب دردناکی در دنیا و آخرت به سراغ او خواهد آمد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مستحب است در برابر نعمتِ رسیده یا نقمت رفع شده, سجده انجام شود. نعمت, گاهی مادّی است و زمانی معنوی مانند ادای فریضه یا نافله و گاهی سیاسی است و زمانی اجتماعی. نظام اسلامی را تقویت کردن و وحدت جامعه را تأمین نمودن، همگی سجدهّ شکر دارد. صحّت سجده شکر, مشروط به ذکر نیست و فقط نهادن پیشانی به قصد تعظیم پروردگار بر زمین, کافی است. مستحب است که گفته شود: (شکراً للّه).
- [امام خمینی] اگر بخواهند مثل به مثل را مبادله کنند و ربا بگیرند با حیله جایز نیست. مثلًا یک خروار گندم را که ارزش آن نصف دو خروار است اگر بخواهند مبادله کنند که یک خروار بدهند و بعد از شش ماه دو خروار بگیرند زیادی رباست و با ضم چیزی صحیح نمیشود، و علاوه بر آن که معامله حرام است باطل هم میباشد، و مثل باب قرض نیست که قرض صحیح باشد و شرط باطل، بلکه أصل معامله باطل است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] دیوانه و مُفَلَّس (یعنی کسی که به جهت مطالبه طلبکاران از طرف حاکم شرع از تصرّف در مال خود ممنوع است) و سفیه (یعنی کسی که توانایی شناخت وی نسبت به ارزش امور مالی کمتر از نوع مردم است)، نمیتوانند در مال خود تصرّف نمایند، ولی اگر سفیه با اذن یا اجازه ولیّ تصرّف مالی کند صحیح است، همچنین تصرّف مالی مفلّس با اذن یا اجازه طلبکاران صحیح میباشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر جاعل مزد معینی برای کار قرار ندهد، مثلا بگوید هر کس بچه مرا پیدا کند پول یا مژدگانی به او می دهم و مقدار آن را معین نکند جعاله صحیح نیست ولی چنانچه کسی آن عمل را انجام دهد، باید مزد او را به مقداری که کار او در نظر مردم ارزش دارد بدهد.
- [آیت الله بروجردی] کسی که نمیتوانند حرف بزند، اگر با اشاره مقصود خود را بفهماند، برای هر کاری میتواند وصیت کند و کسی هم که میتواند حرف بزند، اگر در کارهای کوچک و کم ارزش با اشارهای که مقصودش را بفهماند وصیت کند صحیح است، ولی در کارهای بزرگ مثل آن که بخواهد وصیت کند مبلغ زیادی به کسی بدهند، اشاره فائده ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر جاعل مزد معینی برای کار قرار ندهد، مثلاً بگوید: هر کس بچه مرا پیدا کند پولی به او می دهم و مقدار آن را معین نکند جعاله صحیح نیست، ولی چنان چه کسی آن عمل را انجام دهد، باید مزد او را به مقداری که کار او در نظر مردم ارزش دارد بدهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر در عقد شرکت شرط کنند کسی که کار می کند یا بیشتر از شریک دیگر کار می کند یا ارزش کار او بیشتر است از سود بیشتر ببرد باید انچه را شرط کرده اند به او بدهند ولی اگر شرط کنند کسی که کار نمی کند یا بیشتر کار نمی کند یا ارزش کار او بیشتر نیست از سود بیشتر ببرد شرط باطل است ولی اگر شرط کنند زیادی را به او تملیک کنند شرط صحیح است و باید به ان وفا کنند
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر مدتِ اجاره به صورت صریح یا ضمنی معیّن نشود و درباره زمان چنین گفته شود (مبلغ اجارهّ مال یا اجرت شخصِ معیّن، هرماه فلان مقدار است) و هیچ تعیینی نسبت به آغاز و انجام آن صورت نپذیرد, اجاره صحیح نیست و اگر نسبت به ماه اول معیّن شود و دربارهّ ماههای دیگر معلوم نشود، فقط اجاره ماه اول صحیح است, مگر در ضمن اجاره ماه اول شرط کند که (اگر بیش از یک ماه بخواهد بماند, هر ماهی فلان مبلغ بپردازد) و چنین شرطی بر اثر مجهول بودن نزد خردمندان جامعه غرری نباشد، اجاره صحیح است.