1. عوامل خارجی. گاهی این عوامل کل جهان را هدف قرار می دهد. نیل پستمن، جامعه شناس آمریکایی و متخصص مسائل ارتباط جمعی، آمریکا را اولین جامعه ای می داند که قربانی تکنولوژی فوِ مدرن و بدون اخلاِ شده است. در این نظام، این انسان و اجتماع انسانی نیست که حکم می راند، بلکه ماشین و کامپیوتر است که جامعه را اسیر توقعات و ایجابات خود کرده است؛ و از این رهگذر، جامعه، عنان اندیشه و اخلاِ و فرهنگ را از دست داده و آن را در انحصار ماشین گذارده و به ایدز فرهنگی مبتلا شده است.[1] اصولا برای انسان متجدد در غرب، ویژگی هایی شمارش می شود که همه ی آنها جنبه ی فرهنگی دارد، نه جنبه ی انسان شناختی؛ این ویژگی ها عبارت اند از: (گرایش به علم تجربی[2]، فن آوری[3]، صنعتی شدن[4]، سطح زندگی بالا و بی سابقه، سرمایه داری[5]، سکولاریزم[6]، انسان گرایی[7]، فردگرایی[8]، عقل گرایی[9]، لیبرالیزم[10]).[11] البته باید توجه داشت که لازمه ی منطقیِ متجدد شدن در بعضی ابعاد، پذیرش همه ی ابعاد یاد شده ی دیگر نیست. این امکان منطقی وجود دارد که جامعه ای از تکنولوژی استفاده کند و صنعتی شود؛ اما تسلیم سکولاریزم یا اومانیزم و امثال این ها نشود. البته در نظام کنونی جهان غرب، این کار امری مشکل است؛ اما به اقتضای فرهنگ اسلامی، فقط بعضی از این ویژگی ها پذیرفته، و بقیه اش منفی و مطرود است. گاهی نیز این هجوم فرهنگی عمومیت ندارد؛ بلکه به دلایلی اختصاص به مسلمانان و جوامع اسلامی، به ویژه جمهوری اسلامی ایران دارد، از جمله: الف) انقلاب اسلامی ایران، نزاع ماهوی با سلطه ی جهانی دارد. ب) ایران ام القرای کشورهای اسلامی شناخته شده است؛ و هر قدر این نظام توفیق بیش تری حاصل کند، بیش تر سرمشق دیگران قرار می گیرد و در فرهنگ جهانی، نمونه ای مثبت و معقول ارزیابی می شود. ج) بسیاری از خیزش های اسلامی در سراسر جهان، در طول دو دهه ی گذشته، به طور صریح، خود را پیرو انقلاب اسلامی معرفی کرده اند؛ این ها از دیدگاه نظام استکبار جهانی، گناه نابخشودنیِ این نظام است؛ بنابراین، از هر گونه سرمایه گذاری برای تضعیف یا انهدام این نظام، دریغ نخواهند کرد؛[12] ما مرتب خوانده ایم و شنیده ایم که رسانه های غربی، هر کدام یک ماشین تبلیغاتیِ کاملا هدایت شده هستند، انعکاس دهنده ی واقعیات نیستند، آزادی برای آنها یک ابزار است، حقوِ بشر یک وسیله است، قربانیان از دیدگاه آنها به دو گروه باارزش و بی ارزش تقسیم می شوند و بالاخره، تهاجم به همه ی فرهنگ ها، به ویژه فرهنگ غنی اسلامی در سرلوحه ی تمام فعالیت های آنها قرار گرفته است. چامسکی با تفصیل به الگوهای تبلیغاتی آنها می پردازد.[13] 2. عوامل داخلی. مهاجمان فرهنگی، برای این که توفیق بیش تری به دست آورند، از امکانات و زمینه های داخلی به خوبی استفاده می کنند؛ یکی از زمینه های داخلی، ناهماهنگی فرهنگی است؛ برای ناهماهنگی عناصر فرهنگی، عوامل مختلفی را می توان در نظر گرفت. عوامل داخلی ناهماهنگی فرهنگی مربوط به تمام جوامع الف) خود خواهی قدرتمندانی که اعتراف می کنند که ( قانون، مانند تار عنکبوتی است که فقط انسان های ضعیف را به دام می اندازد). ب) لذت گرایی که از خم شدن به روی خودِ طبیعی شروع می شود و در قهوه خانه ی پوچ گرایی سربلند می کند و همه ی اصول و قوانین را زیر پای خود می بیند. ج) سلطه گری در هر شکلی که باشد، و به وسیله ی هر کسی که به فعالیت برسد، همه ی ارزش های فرهنگی را می سوزاند و با مهارت زیاد، خاکستر آنها را با رنگ آمیزی های زیبای تصنعی به روی انسان های جوامع می پاشد که من فرهنگ محبوب و مطلوب شما را هدیه فرستاده ام. راه هموار است و زیرش دام ها *** قحط معنی در میان نام ها لفظ ها و نام ها، چون دام هاست *** لفظ شیرین ریگ، آب عمر ماست[14] عوامل داخلی ناهماهنگی فرهنگی مربوط به ایران متأسفانه در کشور ما هم، علاوه بر عوامل فوِ، که بعضی بیش تر و بعضی کم تر خودنمایی می کند، زمینه های دیگری نیز وجود داشته است، از جمله: الف) غفلت از لزوم برنامه های بنیادین و استراتژی فرهنگی؛ ب) در اقلیت بودن هنرمندانی که درد دین دارند؛[15] ج) کم بودن رشد اخلاقی در بخشی از مردم و مسئولان؛ د) ازدیاد مشکلات اقتصادی مردم؛ ه) کم فهمی بعضی مسؤلان فرهنگی، نسبت به فرهنگ اسلامی؛ و) استفاده نکردن از علوم انسانی، در جهت پیش برد اهداف فرهنگی دینی. بعضی از متفکران، عوامل داخلی تهاجم فرهنگی را چنین برشمرده اند: 1. تلقی غیر واقعی وپذیرش مطلق نسبت به غرب؛ 2. غرب را منبع اندیشه، و رجوع به فرهنگ اسلامی - ملی را کهنه پرستی دانستن؛ 3. مطرح کردن مفهوم توسعه به طور نارسا؛ 4. جریان روشن فکریِ بیمارگونه؛ 5. داشتن تعریف خاص از نظام آموزشی؛ 6. ارائه نشدن یا ناقص ارائه شدن فرهنگ خودی؛ 7. القای فرهنگ غرب، با استناد به این اصل که فایده و مصلحت را از هر جا و هر تاریخ و هر فرهنگی باید گرفت.[16] مهاجمان فرهنگی از شیوه های مختلفی بهره می گیرند؛ برای اهداف خود، مراتب و مراحلی را تنظیم و گام به گام آن را دنبال می کنند؛ آنان چنین القا می کنند که هر انقلابی یک عمر معمولی دارد و عمر انقلاب اسلامی ایران هم سپری شده است. تلاش در انزوای نیروهای مؤمن، ایجاد یأس در مردم، سوِ دادن جوانان به سوی فساد، توزیع عکس های مبتذل و مواد مخدر، تضعیف اراده و همت جوانان، تحقیر و بمباران جریان فرهنگ و ادب و هنر دینی، استفاده از ابزارهای هنری، مثل فیلم، ویدئو، مطبوعات، شعر و غیره، ایجاد تفرقه بین بخش های مختلف و مهم جامعه، مثل حوزه و دانشگاه، حوزه و نظام اسلامی، دانشجویان و مسئولان، بزرگ نمایی در خصوص اشکالات مسئولان و ایجاد شبهه و تردید در موضوعات بسیار اساسی، مثل تفکر دینی، تفکیک بین دین و سیاست، ولایت فقیه، کارایی نظام اسلامی، آزادی، و مواردی از این قبیل نیز از شیوه های گوناگون مهاجمان فرهنگی است.[17] سؤال: نمونه ها و مصادیقی از تهاجم فرهنگی را بیان کنید. جواب: ما ترویج آنچه را که بر خلاف فرهنگ اسلامی باشد، نزاع و ستیز فرهنگی می دانیم. ما می خواهیم در گوشه و کنار زندگی مردم چه فردی و چه اجتماعی، چه خرد و چه کلان ایده ها و تربیت قرآنی و الهی حاکم باشد؛ و هر عمل آگاهانه ی مخالف آن را نزاع فرهنگی می دانیم و معتقدیم که حتّی المقدور، باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد و با آن مقابله ی فرهنگی شود؛ باید اندیشه و عواطف و رفتار مردم را به اسلام متمایل کرد؛ نباید جمهوری اسلامی و امکانات آن، بستر رشد فرهنگ های غیر دینی شود. نظام اسلامی و نهادهای فرهنگی آن، باید تلاش کنند تا فرهنگ اسلامی به خوبی فهمیده، تبیین و اجرا شود؛ به طور مثال، نباید دیدگاه یک مسئول فرهنگی به صورتی باشد که فرهنگ اسلامی و غیر اسلامی، هر دو به مردم معرفی شود تا هر کدام را خواستند بپذیرند و عمل کنند. اگر اکثر مردم، جمهوری اسلامی را خواستند، انصاف و منطق حکم می کند که مسئولان فرهنگی هم به دنبال جمهوریت و اسلامیت باشند، نه چیز دیگر. بر این اساس، مصادیق نزاع های فرهنگی در کشور ما بسیار زیاد است؛ اعم از این که واقعاً به قصد مخالفت با فرهنگ دینی، و یا کج فهمی و بد فهمی نسبت به این فرهنگ باشد. در حیطه های شناختی، معارف ضد دینی، در حجم زیادی ارائه می شود. اومانیسم، لیبرالیسم اخلاقی، اصالت علوم تجربی، تجددگرایی به معنای عام، سکولاریسم، پلورالیسم، جدایی دین از سیاست و... از موضوعاتی هستند که در چند سال گذشته، حجم بسیار زیادی از مجلات، روزنامه ها و کتاب ها را به خود اختصاص داده اند؛ و به علت قدرت تبلیغی زیاد فرهنگ غربی، کفه ی ترازو، بر ضد اسلام و فرهنگ اسلامی سنگین شده است. در هر صورت، از دیدگاه یک اندیشمند معتقد مسلمان، این نوع بمباران کردن، یک هجوم فرهنگی است.[18] در حیطه های عاطفی، به یک تقدس زدایی گسترده و منظم از تمام مظاهر دینی، نظیر احکام الهی، پیامبر(ص)، ائمه(علیهم السلام)، حضرت فاطمه(س)، زیارت عاشورا و وارث، روحانیت شیعه، ولایت فقیه، حضرت امام خمینی(رحمهم الله)، رهبر معظم انقلاب، ارزش های اخلاقی، روحیه ی جهاد و ایثار و شهادت، حزب الله، بسیج و غیره اقدام نموده اند. آنها می خواهند مردم مسلمان، نسبت به این امور، هیچ حساسیت و غیرتی نداشته باشند و احساس و عواطف مردم نسبت به شهادت و کشته شدن معمولی، یکسان باشد؛ مردم به گونه ای غیرت زدایی شوند که ناروا گفتن در حضور آنها به حضرت زهرا (س)، همانند ناروا گفتن به یک فرد معمولی باشد. چه بسا استدلال می کند که تقدس، امری غیرلازم و غیرمنطقی است؛ در حالی که علاوه بر تأکیدات دینی در باب ارزشمندی این تقدس، شواهد روان شناختی و جامعه شناختی متعددی نیز بر آن وجود دارد.[19] جلوه های رفتاری این هجوم نیز فراوان است. بدحجابی ها، مدگرایی های عجیب و غریب، مثل مدل مو، لباس و عینک، رقص و پای کوبی های خیابانی، خانه های فساد، نوارهای ویدئویی مبتذل، فیلم های سینمایی زشت و زننده، ترویج اشرافی گری، عربده کشی ها، کم لطفی نسبت به آمران به معروف و ناهیان از منکر، وفور مواد مخدر، ناامنی ها و سرقت های نسبتاً زیاد، جهت گیری نام گذاری فرزندان در خانواده ها از نام های اسلامی به غیر اسلامی و کم معنا، زنده کردن بعضی گروه های خارجی یا هنرپیشه های ناصالح رژیم گذشته، و موارد فراوان دیگر همه از مظاهر و جلوه های رفتاری ستیز فرهنگی یا لا اقل، بی تدبیری فرهنگی است؛ اما اگر این مظاهر رفتاری، از طریق رادیو و تلویزیون بعضی کشورها، با هزینه ی خود آنها، به زبان فارسی، ضبط و پخش و تبلیغ شود، نشانه ی یک هجوم فرهنگی است. از سوی دیگر، سخت گیری های افراطی نیز نتایج معکوس و بسیار نامطلوبی دارد. اگر بانوانی با مانتو و روسری، بدون جذابیّت و با رعایت سادگی، حجاب اسلامی خود را حفظ کنند، نباید مورد کم لطفی قرار گیرند، و یا یک جوان متدین، نباید به خاطر بلندی موی سر، یا پوشیدن لباس رنگی یا آستین کوتاه مورد بغض قرار گیرد. نباید بیش از خواسته ی دین از خودمان و دیگران انتظار داشته باشیم و یا تصویری از اسلام ارائه کنیم که نشاط و شادی را از جوان ها، بلکه از کل جامعه بگیرد؛ در مواردی از این قبیل، که کم هم نیستند، باید با اشاره کردن به اقتضائات عرفی، تلاش کنیم تا ذهنیت و عواطف فرد را به رعایت بیش تر و بهتر احکام اسلام متمایل گردانیم و اختیار را به خود فرد واگذاریم. نباید دافعه ی ما بیش از جاذبه ی ما باشد و نباید به نسل جوان بدبین باشیم؛ بلکه باید در رفتارها و برنامه های کم اثر و کم جاذبه ی خودمان تجدید نظر کنیم. پی نوشتها: [1]. نیل پستمن، تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، ترجمه ی صادِ طباطبایی، ص 2. [2]. SCIENCE [3]. Technology [4]. indusrialism [5]. CAPITALISM [6]. Secularism [7]. humanism [8]. INDIVIDUALISM [9]. Rationalism [10]. liberalism [11]. ر.ک. مصطفی ملکیان، سنت گرایی، تجدد گرایی، پسا تجدد گرایی. [12]. سید علی خامنه ای، (فرهنگ و تهاجم فرهنگی) برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، ص 142 151. [13]. ر.ک: اس، هرمن، نوام چامسکی، فیلترهای خبری، ترجمه ی میر فخرایی، ص 17 69. [14]. محمدتقی جعفری(رحمهم الله)، فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو، ص 86-88. [15].ر.ک: اسماعیل شفیعی سروستانی، تهاجم فرهنگی و نقش تاریخی روشنفکران، wxص127 129. [16]. ر.ک: تقی آزاد ارمکی، کتاب سروش، مجموعه مقالات(1)، 1375. [17]. دفتر سیاسی لشکر امام حسین، مقابله با شبیخون فرهنگی؛ سید علی خامنه ای، فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 52 67. [18]. برای آشنایی با این مفاهیم ر.ک. مصطفی ملکیان، سنت گرایی، تجدد گرایی، پسا تجدد گرایی، (جزوه ی درسی)، و برای آشنایی با مصادیق ستیزه گرانه آنها ر.ک: معاونت سیاسی قرارگاه ثارالله، نفوذ و استحاله، تهران، 1377. [19]. ر.ک: علی شیرازی، نقد اندیشه ها، ص 12 38؛ م، سلحشور، تهاجم شیطانی، ص 11 42. منبع: جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1382).
1. عوامل خارجی. گاهی این عوامل کل جهان را هدف قرار می دهد. نیل پستمن، جامعه شناس آمریکایی و متخصص مسائل ارتباط جمعی، آمریکا را اولین جامعه ای می داند که قربانی تکنولوژی فوِ مدرن و بدون اخلاِ شده است. در این نظام، این انسان و اجتماع انسانی نیست که حکم می راند، بلکه ماشین و کامپیوتر است که جامعه را اسیر توقعات و ایجابات خود کرده است؛ و از این رهگذر، جامعه، عنان اندیشه و اخلاِ و فرهنگ را از دست داده و آن را در انحصار ماشین گذارده و به ایدز فرهنگی مبتلا شده است.[1]
اصولا برای انسان متجدد در غرب، ویژگی هایی شمارش می شود که همه ی آنها جنبه ی فرهنگی دارد، نه جنبه ی انسان شناختی؛ این ویژگی ها عبارت اند از: (گرایش به علم تجربی[2]، فن آوری[3]، صنعتی شدن[4]، سطح زندگی بالا و بی سابقه، سرمایه داری[5]، سکولاریزم[6]، انسان گرایی[7]، فردگرایی[8]، عقل گرایی[9]، لیبرالیزم[10]).[11]
البته باید توجه داشت که لازمه ی منطقیِ متجدد شدن در بعضی ابعاد، پذیرش همه ی ابعاد یاد شده ی دیگر نیست. این امکان منطقی وجود دارد که جامعه ای از تکنولوژی استفاده کند و صنعتی شود؛ اما تسلیم سکولاریزم یا اومانیزم و امثال این ها نشود. البته در نظام کنونی جهان غرب، این کار امری مشکل است؛ اما به اقتضای فرهنگ اسلامی، فقط بعضی از این ویژگی ها پذیرفته، و بقیه اش منفی و مطرود است.
گاهی نیز این هجوم فرهنگی عمومیت ندارد؛ بلکه به دلایلی اختصاص به مسلمانان و جوامع اسلامی، به ویژه جمهوری اسلامی ایران دارد، از جمله:
الف) انقلاب اسلامی ایران، نزاع ماهوی با سلطه ی جهانی دارد.
ب) ایران ام القرای کشورهای اسلامی شناخته شده است؛ و هر قدر این نظام توفیق بیش تری حاصل کند، بیش تر سرمشق دیگران قرار می گیرد و در فرهنگ جهانی، نمونه ای مثبت و معقول ارزیابی می شود.
ج) بسیاری از خیزش های اسلامی در سراسر جهان، در طول دو دهه ی گذشته، به طور صریح، خود را پیرو انقلاب اسلامی معرفی کرده اند؛ این ها از دیدگاه نظام استکبار جهانی، گناه نابخشودنیِ این نظام است؛ بنابراین، از هر گونه سرمایه گذاری برای تضعیف یا انهدام این نظام، دریغ نخواهند کرد؛[12] ما مرتب خوانده ایم و شنیده ایم که رسانه های غربی، هر کدام یک ماشین تبلیغاتیِ کاملا هدایت شده هستند، انعکاس دهنده ی واقعیات نیستند، آزادی برای آنها یک ابزار است، حقوِ بشر یک وسیله است، قربانیان از دیدگاه آنها به دو گروه باارزش و بی ارزش تقسیم می شوند و بالاخره، تهاجم به همه ی فرهنگ ها، به ویژه فرهنگ غنی اسلامی در سرلوحه ی تمام فعالیت های آنها قرار گرفته است. چامسکی با تفصیل به الگوهای تبلیغاتی آنها می پردازد.[13]
2. عوامل داخلی. مهاجمان فرهنگی، برای این که توفیق بیش تری به دست آورند، از امکانات و زمینه های داخلی به خوبی استفاده می کنند؛ یکی از زمینه های داخلی، ناهماهنگی فرهنگی است؛ برای ناهماهنگی عناصر فرهنگی، عوامل مختلفی را می توان در نظر گرفت.
عوامل داخلی ناهماهنگی فرهنگی مربوط به تمام جوامع
الف) خود خواهی قدرتمندانی که اعتراف می کنند که ( قانون، مانند تار عنکبوتی است که فقط انسان های ضعیف را به دام می اندازد).
ب) لذت گرایی که از خم شدن به روی خودِ طبیعی شروع می شود و در قهوه خانه ی پوچ گرایی سربلند می کند و همه ی اصول و قوانین را زیر پای خود می بیند.
ج) سلطه گری در هر شکلی که باشد، و به وسیله ی هر کسی که به فعالیت برسد، همه ی ارزش های فرهنگی را می سوزاند و با مهارت زیاد، خاکستر آنها را با رنگ آمیزی های زیبای تصنعی به روی انسان های جوامع می پاشد که من فرهنگ محبوب و مطلوب شما را هدیه فرستاده ام.
راه هموار است و زیرش دام ها *** قحط معنی در میان نام ها
لفظ ها و نام ها، چون دام هاست *** لفظ شیرین ریگ، آب عمر ماست[14]
عوامل داخلی ناهماهنگی فرهنگی مربوط به ایران
متأسفانه در کشور ما هم، علاوه بر عوامل فوِ، که بعضی بیش تر و بعضی کم تر خودنمایی می کند، زمینه های دیگری نیز وجود داشته است، از جمله:
الف) غفلت از لزوم برنامه های بنیادین و استراتژی فرهنگی؛
ب) در اقلیت بودن هنرمندانی که درد دین دارند؛[15]
ج) کم بودن رشد اخلاقی در بخشی از مردم و مسئولان؛
د) ازدیاد مشکلات اقتصادی مردم؛
ه) کم فهمی بعضی مسؤلان فرهنگی، نسبت به فرهنگ اسلامی؛
و) استفاده نکردن از علوم انسانی، در جهت پیش برد اهداف فرهنگی دینی.
بعضی از متفکران، عوامل داخلی تهاجم فرهنگی را چنین برشمرده اند:
1. تلقی غیر واقعی وپذیرش مطلق نسبت به غرب؛
2. غرب را منبع اندیشه، و رجوع به فرهنگ اسلامی - ملی را کهنه پرستی دانستن؛
3. مطرح کردن مفهوم توسعه به طور نارسا؛
4. جریان روشن فکریِ بیمارگونه؛
5. داشتن تعریف خاص از نظام آموزشی؛
6. ارائه نشدن یا ناقص ارائه شدن فرهنگ خودی؛
7. القای فرهنگ غرب، با استناد به این اصل که فایده و مصلحت را از هر جا و هر تاریخ و هر فرهنگی باید گرفت.[16]
مهاجمان فرهنگی از شیوه های مختلفی بهره می گیرند؛ برای اهداف خود، مراتب و مراحلی را تنظیم و گام به گام آن را دنبال می کنند؛ آنان چنین القا می کنند که هر انقلابی یک عمر معمولی دارد و عمر انقلاب اسلامی ایران هم سپری شده است. تلاش در انزوای نیروهای مؤمن، ایجاد یأس در مردم، سوِ دادن جوانان به سوی فساد، توزیع عکس های مبتذل و مواد مخدر، تضعیف اراده و همت جوانان، تحقیر و بمباران جریان فرهنگ و ادب و هنر دینی، استفاده از ابزارهای هنری، مثل فیلم، ویدئو، مطبوعات، شعر و غیره، ایجاد تفرقه بین بخش های مختلف و مهم جامعه، مثل حوزه و دانشگاه، حوزه و نظام اسلامی، دانشجویان و مسئولان، بزرگ نمایی در خصوص اشکالات مسئولان و ایجاد شبهه و تردید در موضوعات بسیار اساسی، مثل تفکر دینی، تفکیک بین دین و سیاست، ولایت فقیه، کارایی نظام اسلامی، آزادی، و مواردی از این قبیل نیز از شیوه های گوناگون مهاجمان فرهنگی است.[17]
سؤال: نمونه ها و مصادیقی از تهاجم فرهنگی را بیان کنید.
جواب: ما ترویج آنچه را که بر خلاف فرهنگ اسلامی باشد، نزاع و ستیز فرهنگی می دانیم. ما می خواهیم در گوشه و کنار زندگی مردم چه فردی و چه اجتماعی، چه خرد و چه کلان ایده ها و تربیت قرآنی و الهی حاکم باشد؛ و هر عمل آگاهانه ی مخالف آن را نزاع فرهنگی می دانیم و معتقدیم که حتّی المقدور، باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد و با آن مقابله ی فرهنگی شود؛ باید اندیشه و عواطف و رفتار مردم را به اسلام متمایل کرد؛ نباید جمهوری اسلامی و امکانات آن، بستر رشد فرهنگ های غیر دینی شود. نظام اسلامی و نهادهای فرهنگی آن، باید تلاش کنند تا فرهنگ اسلامی به خوبی فهمیده، تبیین و اجرا شود؛ به طور مثال، نباید دیدگاه یک مسئول فرهنگی به صورتی باشد که فرهنگ اسلامی و غیر اسلامی، هر دو به مردم معرفی شود تا هر کدام را خواستند بپذیرند و عمل کنند. اگر اکثر مردم، جمهوری اسلامی را خواستند، انصاف و منطق حکم می کند که مسئولان فرهنگی هم به دنبال جمهوریت و اسلامیت باشند، نه چیز دیگر.
بر این اساس، مصادیق نزاع های فرهنگی در کشور ما بسیار زیاد است؛ اعم از این که واقعاً به قصد مخالفت با فرهنگ دینی، و یا کج فهمی و بد فهمی نسبت به این فرهنگ باشد.
در حیطه های شناختی، معارف ضد دینی، در حجم زیادی ارائه می شود. اومانیسم، لیبرالیسم اخلاقی، اصالت علوم تجربی، تجددگرایی به معنای عام، سکولاریسم، پلورالیسم، جدایی دین از سیاست و... از موضوعاتی هستند که در چند سال گذشته، حجم بسیار زیادی از مجلات، روزنامه ها و کتاب ها را به خود اختصاص داده اند؛ و به علت قدرت تبلیغی زیاد فرهنگ غربی، کفه ی ترازو، بر ضد اسلام و فرهنگ اسلامی سنگین شده است. در هر صورت، از دیدگاه یک اندیشمند معتقد مسلمان، این نوع بمباران کردن، یک هجوم فرهنگی است.[18]
در حیطه های عاطفی، به یک تقدس زدایی گسترده و منظم از تمام مظاهر دینی، نظیر احکام الهی، پیامبر(ص)، ائمه(علیهم السلام)، حضرت فاطمه(س)، زیارت عاشورا و وارث، روحانیت شیعه، ولایت فقیه، حضرت امام خمینی(رحمهم الله)، رهبر معظم انقلاب، ارزش های اخلاقی، روحیه ی جهاد و ایثار و شهادت، حزب الله، بسیج و غیره اقدام نموده اند. آنها می خواهند مردم مسلمان، نسبت به این امور، هیچ حساسیت و غیرتی نداشته باشند و احساس و عواطف مردم نسبت به شهادت و کشته شدن معمولی، یکسان باشد؛ مردم به گونه ای غیرت زدایی شوند که ناروا گفتن در حضور آنها به حضرت زهرا (س)، همانند ناروا گفتن به یک فرد معمولی باشد. چه بسا استدلال می کند که تقدس، امری غیرلازم و غیرمنطقی است؛ در حالی که علاوه بر تأکیدات دینی در باب ارزشمندی این تقدس، شواهد روان شناختی و جامعه شناختی متعددی نیز بر آن وجود دارد.[19]
جلوه های رفتاری این هجوم نیز فراوان است. بدحجابی ها، مدگرایی های عجیب و غریب، مثل مدل مو، لباس و عینک، رقص و پای کوبی های خیابانی، خانه های فساد، نوارهای ویدئویی مبتذل، فیلم های سینمایی زشت و زننده، ترویج اشرافی گری، عربده کشی ها، کم لطفی نسبت به آمران به معروف و ناهیان از منکر، وفور مواد مخدر، ناامنی ها و سرقت های نسبتاً زیاد، جهت گیری نام گذاری فرزندان در خانواده ها از نام های اسلامی به غیر اسلامی و کم معنا، زنده کردن بعضی گروه های خارجی یا هنرپیشه های ناصالح رژیم گذشته، و موارد فراوان دیگر همه از مظاهر و جلوه های رفتاری ستیز فرهنگی یا لا اقل، بی تدبیری فرهنگی است؛ اما اگر این مظاهر رفتاری، از طریق رادیو و تلویزیون بعضی کشورها، با هزینه ی خود آنها، به زبان فارسی، ضبط و پخش و تبلیغ شود، نشانه ی یک هجوم فرهنگی است.
از سوی دیگر، سخت گیری های افراطی نیز نتایج معکوس و بسیار نامطلوبی دارد. اگر بانوانی با مانتو و روسری، بدون جذابیّت و با رعایت سادگی، حجاب اسلامی خود را حفظ کنند، نباید مورد کم لطفی قرار گیرند، و یا یک جوان متدین، نباید به خاطر بلندی موی سر، یا پوشیدن لباس رنگی یا آستین کوتاه مورد بغض قرار گیرد. نباید بیش از خواسته ی دین از خودمان و دیگران انتظار داشته باشیم و یا تصویری از اسلام ارائه کنیم که نشاط و شادی را از جوان ها، بلکه از کل جامعه بگیرد؛ در مواردی از این قبیل، که کم هم نیستند، باید با اشاره کردن به اقتضائات عرفی، تلاش کنیم تا ذهنیت و عواطف فرد را به رعایت بیش تر و بهتر احکام اسلام متمایل گردانیم و اختیار را به خود فرد واگذاریم. نباید دافعه ی ما بیش از جاذبه ی ما باشد و نباید به نسل جوان بدبین باشیم؛ بلکه باید در رفتارها و برنامه های کم اثر و کم جاذبه ی خودمان تجدید نظر کنیم.
پی نوشتها:
[1]. نیل پستمن، تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، ترجمه ی صادِ طباطبایی، ص 2.
[2]. SCIENCE
[3]. Technology
[4]. indusrialism
[5]. CAPITALISM
[6]. Secularism
[7]. humanism
[8]. INDIVIDUALISM
[9]. Rationalism
[10]. liberalism
[11]. ر.ک. مصطفی ملکیان، سنت گرایی، تجدد گرایی، پسا تجدد گرایی.
[12]. سید علی خامنه ای، (فرهنگ و تهاجم فرهنگی) برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، ص 142 151.
[13]. ر.ک: اس، هرمن، نوام چامسکی، فیلترهای خبری، ترجمه ی میر فخرایی، ص 17 69.
[14]. محمدتقی جعفری(رحمهم الله)، فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو، ص 86-88.
[15].ر.ک: اسماعیل شفیعی سروستانی، تهاجم فرهنگی و نقش تاریخی روشنفکران، wxص127 129.
[16]. ر.ک: تقی آزاد ارمکی، کتاب سروش، مجموعه مقالات(1)، 1375.
[17]. دفتر سیاسی لشکر امام حسین، مقابله با شبیخون فرهنگی؛ سید علی خامنه ای، فرهنگ و تهاجم فرهنگی، ص 52 67.
[18]. برای آشنایی با این مفاهیم ر.ک. مصطفی ملکیان، سنت گرایی، تجدد گرایی، پسا تجدد گرایی، (جزوه ی درسی)، و برای آشنایی با مصادیق ستیزه گرانه آنها ر.ک: معاونت سیاسی قرارگاه ثارالله، نفوذ و استحاله، تهران، 1377.
[19]. ر.ک: علی شیرازی، نقد اندیشه ها، ص 12 38؛ م، سلحشور، تهاجم شیطانی، ص 11 42.
منبع: جوانان و تهاجم فرهنگی، محمد کاویانی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه (1382).
- [سایر] تهاجم فرهنگی یعنی چه؟
- [سایر] مقصود از تهاجم فرهنگی چیست; آیا می توان فعالیت های فرهنگی را مانند فعالیت های نظامی، تهاجم نامید؟
- [سایر] مقصود از تهاجم فرهنگی چیست؛ آیا می توان فعالیت های فرهنگی را مانند فعالیت های نظامی، تهاجم نامید؟
- [سایر] ابزار و روشهای تهاجم فرهنگی چیست؟
- [سایر] راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی چیست؟
- [سایر] منظور از تهاجم فرهنگی چیست؟
- [سایر] آیا تبلیغ فرهنگ و ارزش های قومی تهاجم فرهنگی است یا تبادل فرهنگی؟
- [سایر] نقش رسانههای گروهی در تهاجم فرهنگی چیست؟
- [سایر] شبهه: یکی از نشانه های ظهور امام زمان فساد و تهاجم فرهنگی است، پس چرا با تهاجم فرهنگی مبارزه می شود؟ توضیح دهید.
- [سایر] چه کنیم که از تهاجم فرهنگی غرب در امان بمانیم؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر ریشه درخت همسایه در ملک انسان بیاید، میتواند از آن جلوگیری کند و چنانچه ضرری هم از ریشه درخت به او برسد میتواند از صاحب درخت بگیرد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر ریشه درخت همسایه در ملک انسان بیاید؛ می تواند از آن جلوگیری کند و چنانچه ضرری هم از ریشه درخت به او برسد؛ می تواند از صاحب درخت بگیرد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بعد از جمعکردن حاصل و تمام شدن مدّت مزارعه، ریشه زراعت در زمین بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد، چنانچه مالک با زارع شرط اشتراک در ریشه نکرده باشد، حاصل سال دوم مال مالک بذر است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر ریشه درخت همسایه در ملک انسان بیاید، می تواند از آن جلوگیری کند وچنان چه ضرری هم از ریشه درخت به او برسد، می تواند از صاحب درخت بگیرد.
- [آیت الله سیستانی] اگر بعد از جمع کردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ، ریشه زراعت در زمین بماند ، و سال بعد دو مرتبه سبز شود و حاصل دهد ، چنانچه شرط اشتراک در ریشه نکرده باشند ، حاصل سال دوم مال مالک بذر است .
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان مورد تهاجم قرار گیرد و نتواند به تنهایی از جان و ناموس خود دفاع کند، واجب است از دیگران کمک بگیرد، هرچند از ستمکاران باشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] صحت معامله مساقات در میوه هایی که ریشه ثابت ندارند مانند بوته خربزه و خیار محل اشکال است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بعد از جمع کردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ریشه زراعت در زمین بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد چنانچه مالک یا زارع شرط اشتراک در ریشه نکرده باشد هر چند مالکیت مالک زمین نسبت به حاصل سال دوم خالی از وجه نیست ولی احوط ان است که در صورتی که زارع مالک بذر باشد مصالحه شود
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان به گونهای بر مهاجم پیروز شود که وی دیگر توان تهاجم نداشته باشد، دفاع کننده حقّ زدن یا زخمی کردن و یا کشتن وی را ندارد و محاکمه و مجازات او با حاکم شرع است.
- [آیت الله جوادی آملی] .در مواردی که بهره برداری از ملک اجاری یا شخص اجیر محدود باشد , در اجاره دوم باید در همان محدوده باشد ; برای مثال , اگر مِلکی را جهت کار فرهنگی اجاره نمود , نمی تواند آن را برای استفاده از کار غیر فرهنگی اجاره دهد.