برای روشن شدن پاسخ توجه به نکات زیر لازم می نماید : 1- تفسیر قرآن کریم به زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله) بر می گردد . 2- استفاده از اجتهادات شخصی در تفسیر قرآن از زمان تابعین آغاز شد . 3- روشهای تفسیری با سلیقه های تفسیری فرق دارد . روشهای تفسیری یعنی سبک های استخراج معانی قرآن و سلایق تفسیری یعنی اهتمامات تفسیری یک مفسر در تفسیر قرآن . بنابر آنچه گفته شد اگر تفسیر از آیه از آیات شرایط خود را درا باشد متفاوت بودن نتایج آن مانعی ندارد و قابل جمع می باشد . 1- خلاف ظاهر کلمات قرآن نباشد . 2- خلاف ضرریات اعتقادی و فقهی و عقلی نباشد . 3- خلاف نظر معصومین (علیهم السلام) که مفسر واقعی قرآن هستند نباشد . 4- تحمیل نظر خود بر قرآن نباشد بلکه شاگردی قرآن باشد . 5- تفسیر به رای نباشد . 6- قبل و بعد آن فریضه ای بر برداشت خلاف نداشته باشد . در روشهای تفسیر و برداشت قرآن ضوابطی وجود دارد که از جمله عبارتند از : 1- مراجعه به لغت . 2- مراجعه به وجوه و نظائر در قرآن . 3- مراجعه به روایات . 4- مراجعه به شان نزولها . اگر روشها در برداشت قرآن ملاحظه گردید و در تفسیر تربیتی ، تفسیر موضوعی آنچه لازم است ملاحظه گردید و از تفسیر به رای اجتناب شد ، اختلافات مختصر بین مفسرین امری طبیعی است زیرا ممکن است فردی روایتی را که ذیل آیه است قبول نداشته باشد و آن را معتبر نداند لذا آن تفسیر مربوط به آیه را مردود می داند . و یا کسی نسبت به شان نزول آیه ای ایراد می گیرد و آن را قبول ندارد و .... برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه فرمایید . 1- روش بر داشت از قرآن ، علی ، صاد . 2- روش برداشت از قرآن ، محمد دشتی . 3- به کتب علوم قرآنی مراجعه شود . ضوابط تفسیر قرآن و خطرات تفسیر به رای الفاظ قرآن را باید بر همان مفاهیم عرفی و لغوی آن حمل کرد ، مگر این که قرینه ای از عقل یا نقل ، در درون یا بیرون آیات وجود داشته باشد که دلالت بر معانی دیگری کند ، (ولی از تکیه کردن بر قرائن مشکوک باید پرهیز کرد ، و آیات قرآن را با حدس و گمان تفسیر ننمود ) مثلاً هنگامی که قرآن می گوید : ‹‹ و من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی ، کسی که در این جهان نابینا بوده است در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است ›› ! (1) یقین داریم که منظور از ‹‹ اعمی ›› در این جا نابینایی ظاهری که معنی لغوی آن است نمی باشد ، چرا که بسیاری از نیکان و پاکان ظاهراً نابینا بوده اند ، بلکه منظور کور دلی و نابینایی باطن است . در این جا وجود قرینه عقلیه سبب چنین تفسیری است . همچنین قرآن درباره گروهی از دشمنان اسلامی می گوید : ‹‹ صم بکم عمی فهم لا یعقلون ، آنها کر و لال و نابینا هستند ، و به همین دلیل چیزی نمی فهمند ›› . (2) بدیهی است آنها از نظر ظاهر ، کر و لال و نابینا نبودند بلکه این صفات باطنی آنها بود (این تفسیر را ما به خاطر قرائت حالیه ای که در دست داریم برای این آیه ذکر می کنیم ) . بنابر این هنگامی که قرآن درباره خدا می گوید : ‹‹ بل یداه مبسوطتان ، هر دو دست خداوند گشاده است ›› . (3) یا می فرماید : ‹‹ و اصنع الفلک باعیننا، (ای نوح ) در برابر دیدگان ما کشتی بساز ›› . هر گز مفهوم این آیات ، وجود اعضای جسمانی چشم و گوش و دست برای خدا نیست ، چرا که هر جسمی دارای اجزایی است و نیاز به زمان و مکان و جهت دارد ، و سر انجام فانی می شود ، و خداوند برتر از آن است که این صفات را دارا باشد ، پس منظور از ‹‹ یداه ›› (دستها ) از اعین (چشمها ) علم و آگاهی اوست نسبت به همه چیز . بنابر این ما هرگز جمود بر تعبیرات فوق – چه در باب صفات خدا و چه در غیر آن – و نادیده گرفتن قرائن عقلی و نقلی را نمی پذیریم ، زیرا روش تمام سخنوران عالم تکیه به این گونه قرائن است و قرآن این روش را به رسمیت شناخته : ‹‹ و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ، ما هیچ پیامبری را نفرسادیم مگر به زبان قومش ›› . (5) ولی همان طور که گفته شد قرائن باید قطعی و روشن باشد . خطرات تفسیر به رای تفسیر به رای یکی از خطرناکترین برنامه ها در مورد قرآن مجید است که در روایات اسلامی ، یکی از گناهان کبیره شمرده شده ، و مایه سقوط از درگاه قرب پروردگار است ، در حدیث آمده است که خداوند می فرماید : آن کس سخن مرا به میل خود (و بر طبق هوای نفس خویش ) تفسیر کند به من ایمان نیاورده است ›› . (6) بدیهی است اگر ایمان صحیحی داشت کلام خدا را آنچنان که هست می پذیرفت نه آن گونه که مطابق میل اوست . در بسیاری از کتب معروف (از جمله صحیح ترمذی و نسایی و ابی داود ) این حدیث از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است : ‹‹ من قال فی القرآن برایه او بما لا یعلم فلیتبوء مقعده من النار ، کسی که قرآن را به میل خویش تفسیر کند یا نا آگاهانه چیزی درباره آن بگوید باید آماده شود که در جایگاه خویش در دوزخ قرار گیرد ›› . (7) منظور از تفسیر به رای آن است . قرآن را مطابق تمایلات و عقیده شخصی یا گروهی خویش معنی کند ، و بر آن تطبیق نماید ، بی آن که قرینه و شاهدی بر آن باشد ، چنین کسی در واقع تابع قرآن نیست ، بلکه می خواهد قرآن را تابع خویش گرداند ، و اگر ایمان کاملی به قرآن داشت هرگز چنین نمیکرد . به یقین اگر باب ‹‹ تفسیر به رای ›› در قرآن گشوده شود ، قرآن مجید بکلی از اعتبار خواهد افتاد ، و هر کس آن را مطابق میل خویش معنی می کند و هر عقیده باطلی را بر قرآن تطبیق می نماید . بنابر این تفسیر به رای یعنی تفسیر قرآن بر خلاف موازین علم لغت و ادبیات عرب و فهم اهل زبان و تطبیق دادن آن بر پندارها و خیالات باطل و تمایلات شخصی و گروهی ، موجب تحریف معنوی قرآن است . تفسیر به رای شاخه های متعددی دارد ، از جمله برخورد گزینشی به آیات قرآن است ، به این معنی که انسان مثلاً در بحث ‹‹ شفاعت و ‹‹ توحید ›› و ‹‹ امامت ›› و غیر آن ، تنها به سراغ آیاتی برود که در مسیر پیشداوریهای اوست ، و آیات دیگری را که با افکار او هماهنگ نیست ، و می تواند مفسر آیات دیگر باشد ، نادیده بگیرد ، و یا بی اعتنا از کنار آن به سادگی بگذرد . سخن این که : همانطور که جمود بر الفاظ قرآن مجید و عدم توجه به قرائن عقلی و نقلی معتبر ، نوعی انحراف است ، تفسیر به رای نیز انحراف دیگری محسوب می شود ، و هر دو مایه دور افتادن از تعلیمات والای قرآن و ارزشهای آن است – دقت کنید . پی نوشتتها : 1- سوره اسراء ، آیه 72. 2- سوره بقره ، آیه 171. 3- سوره مائده ، آیه 64. 4- سوره هود ، آیه 37. 5- سوره ابراهیم ، آیه 4. 6- وسایل ، جلد 18 ، صفحه 28، حدیث 22. 7- کتاب مباحث فی علوم القرآن ، نوشته مناع الخلیل القطان از دانشمندان فی علوم القرآن ، نوشته مناع الخلیل القطان از دانشمندان معروف ریاض ، صفحه 304. اعتقاد ما صفحه 51 نویسنده : آیه الله شیرازی به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 563/400008)
برای روشن شدن پاسخ توجه به نکات زیر لازم می نماید :
1- تفسیر قرآن کریم به زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله) بر می گردد .
2- استفاده از اجتهادات شخصی در تفسیر قرآن از زمان تابعین آغاز شد .
3- روشهای تفسیری با سلیقه های تفسیری فرق دارد . روشهای تفسیری یعنی سبک های استخراج معانی قرآن و سلایق تفسیری یعنی اهتمامات تفسیری یک مفسر در تفسیر قرآن .
بنابر آنچه گفته شد اگر تفسیر از آیه از آیات شرایط خود را درا باشد متفاوت بودن نتایج آن مانعی ندارد و قابل جمع می باشد .
1- خلاف ظاهر کلمات قرآن نباشد .
2- خلاف ضرریات اعتقادی و فقهی و عقلی نباشد .
3- خلاف نظر معصومین (علیهم السلام) که مفسر واقعی قرآن هستند نباشد .
4- تحمیل نظر خود بر قرآن نباشد بلکه شاگردی قرآن باشد .
5- تفسیر به رای نباشد .
6- قبل و بعد آن فریضه ای بر برداشت خلاف نداشته باشد .
در روشهای تفسیر و برداشت قرآن ضوابطی وجود دارد که از جمله عبارتند از :
1- مراجعه به لغت .
2- مراجعه به وجوه و نظائر در قرآن .
3- مراجعه به روایات .
4- مراجعه به شان نزولها .
اگر روشها در برداشت قرآن ملاحظه گردید و در تفسیر تربیتی ، تفسیر موضوعی آنچه لازم است ملاحظه گردید و از تفسیر به رای اجتناب شد ، اختلافات مختصر بین مفسرین امری طبیعی است زیرا ممکن است فردی روایتی را که ذیل آیه است قبول نداشته باشد و آن را معتبر نداند لذا آن تفسیر مربوط به آیه را مردود می داند .
و یا کسی نسبت به شان نزول آیه ای ایراد می گیرد و آن را قبول ندارد و ....
برای مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه فرمایید .
1- روش بر داشت از قرآن ، علی ، صاد .
2- روش برداشت از قرآن ، محمد دشتی .
3- به کتب علوم قرآنی مراجعه شود .
ضوابط تفسیر قرآن و خطرات تفسیر به رای
الفاظ قرآن را باید بر همان مفاهیم عرفی و لغوی آن حمل کرد ، مگر این که قرینه ای از عقل یا نقل ، در درون یا بیرون آیات وجود داشته باشد که دلالت بر معانی دیگری کند ، (ولی از تکیه کردن بر قرائن مشکوک باید پرهیز کرد ، و آیات قرآن را با حدس و گمان تفسیر ننمود )
مثلاً هنگامی که قرآن می گوید : ‹‹ و من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی ، کسی که در این جهان نابینا بوده است در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است ›› ! (1)
یقین داریم که منظور از ‹‹ اعمی ›› در این جا نابینایی ظاهری که معنی لغوی آن است نمی باشد ، چرا که بسیاری از نیکان و پاکان ظاهراً نابینا بوده اند ، بلکه منظور کور دلی و نابینایی باطن است .
در این جا وجود قرینه عقلیه سبب چنین تفسیری است .
همچنین قرآن درباره گروهی از دشمنان اسلامی می گوید : ‹‹ صم بکم عمی فهم لا یعقلون ، آنها کر و لال و نابینا هستند ، و به همین دلیل چیزی نمی فهمند ›› . (2) بدیهی است آنها از نظر ظاهر ، کر و لال و نابینا نبودند بلکه این صفات باطنی آنها بود (این تفسیر را ما به خاطر قرائت حالیه ای که در دست داریم برای این آیه ذکر می کنیم ) .
بنابر این هنگامی که قرآن درباره خدا می گوید : ‹‹ بل یداه مبسوطتان ، هر دو دست خداوند گشاده است ›› . (3) یا می فرماید : ‹‹ و اصنع الفلک باعیننا، (ای نوح ) در برابر دیدگان ما کشتی بساز ›› .
هر گز مفهوم این آیات ، وجود اعضای جسمانی چشم و گوش و دست برای خدا نیست ، چرا که هر جسمی دارای اجزایی است و نیاز به زمان و مکان و جهت دارد ، و سر انجام فانی می شود ، و خداوند برتر از آن است که این صفات را دارا باشد ، پس منظور از ‹‹ یداه ›› (دستها ) از اعین (چشمها ) علم و آگاهی اوست نسبت به همه چیز .
بنابر این ما هرگز جمود بر تعبیرات فوق – چه در باب صفات خدا و چه در غیر آن – و نادیده گرفتن قرائن عقلی و نقلی را نمی پذیریم ، زیرا روش تمام سخنوران عالم تکیه به این گونه قرائن است و قرآن این روش را به رسمیت شناخته : ‹‹ و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ، ما هیچ پیامبری را نفرسادیم مگر به زبان قومش ›› . (5) ولی همان طور که گفته شد قرائن باید قطعی و روشن باشد .
خطرات تفسیر به رای
تفسیر به رای یکی از خطرناکترین برنامه ها در مورد قرآن مجید است که در روایات اسلامی ، یکی از گناهان کبیره شمرده شده ، و مایه سقوط از درگاه قرب پروردگار است ، در حدیث آمده است که خداوند می فرماید : آن کس سخن مرا به میل خود (و بر طبق هوای نفس خویش ) تفسیر کند به من ایمان نیاورده است ›› . (6)
بدیهی است اگر ایمان صحیحی داشت کلام خدا را آنچنان که هست می پذیرفت نه آن گونه که مطابق میل اوست .
در بسیاری از کتب معروف (از جمله صحیح ترمذی و نسایی و ابی داود ) این حدیث از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است : ‹‹ من قال فی القرآن برایه او بما لا یعلم فلیتبوء مقعده من النار ، کسی که قرآن را به میل خویش تفسیر کند یا نا آگاهانه چیزی درباره آن بگوید باید آماده شود که در جایگاه خویش در دوزخ قرار گیرد ›› . (7)
منظور از تفسیر به رای آن است . قرآن را مطابق تمایلات و عقیده شخصی یا گروهی خویش معنی کند ، و بر آن تطبیق نماید ، بی آن که قرینه و شاهدی بر آن باشد ، چنین کسی در واقع تابع قرآن نیست ، بلکه می خواهد قرآن را تابع خویش گرداند ، و اگر ایمان کاملی به قرآن داشت هرگز چنین نمیکرد . به یقین اگر باب ‹‹ تفسیر به رای ›› در قرآن گشوده شود ، قرآن مجید بکلی از اعتبار خواهد افتاد ، و هر کس آن را مطابق میل خویش معنی می کند و هر عقیده باطلی را بر قرآن تطبیق می نماید .
بنابر این تفسیر به رای یعنی تفسیر قرآن بر خلاف موازین علم لغت و ادبیات عرب و فهم اهل زبان و تطبیق دادن آن بر پندارها و خیالات باطل و تمایلات شخصی و گروهی ، موجب تحریف معنوی قرآن است .
تفسیر به رای شاخه های متعددی دارد ، از جمله برخورد گزینشی به آیات قرآن است ، به این معنی که انسان مثلاً در بحث ‹‹ شفاعت و ‹‹ توحید ›› و ‹‹ امامت ›› و غیر آن ، تنها به سراغ آیاتی برود که در مسیر پیشداوریهای اوست ، و آیات دیگری را که با افکار او هماهنگ نیست ، و می تواند مفسر آیات دیگر باشد ، نادیده بگیرد ، و یا بی اعتنا از کنار آن به سادگی بگذرد .
سخن این که : همانطور که جمود بر الفاظ قرآن مجید و عدم توجه به قرائن عقلی و نقلی معتبر ، نوعی انحراف است ، تفسیر به رای نیز انحراف دیگری محسوب می شود ، و هر دو مایه دور افتادن از تعلیمات والای قرآن و ارزشهای آن است – دقت کنید .
پی نوشتتها :
1- سوره اسراء ، آیه 72.
2- سوره بقره ، آیه 171.
3- سوره مائده ، آیه 64.
4- سوره هود ، آیه 37.
5- سوره ابراهیم ، آیه 4.
6- وسایل ، جلد 18 ، صفحه 28، حدیث 22.
7- کتاب مباحث فی علوم القرآن ، نوشته مناع الخلیل القطان از دانشمندان فی علوم القرآن ، نوشته مناع الخلیل القطان از دانشمندان معروف ریاض ، صفحه 304.
اعتقاد ما صفحه 51 نویسنده : آیه الله شیرازی
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 563/400008)
- [سایر] دلایل اهل سنت در عدم پذیرش غدیر چیست؟
- [سایر] دلایل اختلاف قرائتهای قرآن چیست؟
- [سایر] دلایل عدم پذیرش جانشینی حضرت علی از سوی اهل سقیفه چه بود؟
- [سایر] دلایل عدم پذیرش آتش بس از سوی حضرت امام(ره) در سال دوم جنگ چه بود؟
- [سایر] آیا اصل تبری از دشمن ما را از تکنولوژی پیشرفته آنان عقب نگهنمیدارد؟ منابع روایی و تفسیری در زمینه راهکارهایی برای استفاده از دشمن در زمینه علمی بدون پذیرش سلطه دشمن معرفی کنید؟
- [سایر] وضعیت کارگری که مراجع حل اختلاف دلایل اخراجش را موجه تشخیص ندهند چیست؟
- [سایر] روشهای تفسیری و کتابهای تفسیری را معرفی نمایید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در اختلاف بین عقد موقّت و دائم حکم چیست؟ در صورت امکان دلایل آن را ذکر فرمایید:
- [سایر] وضعیت کارگری که مراجع حل اختلاف دلایل اخراجش را موجه تشخیص ندهند چیست؟ و در صورت موجه بودن اخراج چطور؟
- [سایر] چه تفاوتی بین روشهای تفسیری با موضوعات مختلف تفسیری وجود دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مسائلی که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از (اعلم) تقلید کند.
- [آیت الله اردبیلی] اختلاف بین اقرار کننده و کسی که برای او اقرار شده در سبب اقرار، مانع از صحّت اقرار نیست.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در مقدار سرمایه یا سود و خسارت وارده، بین مالک و عامل اختلاف پیدا شود و مدرکی در بین نباشد، گفته عامل مقدّم است؛ ولی اگر در مقدار سهم عامل از سود حاصله اختلاف شود و دلیل و مدرکی در بین نباشد، گفته مالک مقدّم خواهد بود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دو نفر در اصل وکالت اختلاف پیدا کنند، ادّعای کسی که منکر آن است با قسم مقدّم میباشد و اگر در ضایع شدن مال مورد وکالت یا در کوتاهی وکیل در حفظ آن اختلاف نمایند، ادّعای وکیل با قسم مقدّم است.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه بین کسانی که مالی را برای آنان وقف کردهاند به گونهای اختلاف پیدا شود که اگر مال وقفی را نفروشند، گمان آن برود که مال یا جانی تلف شود، میتوانند آن مال را بفروشند و بین موقوفعلیهم تقسیم نمایند، ولی چنانچه اختلاف تنها با فروختن و تهیّه مال دیگر برطرف شود، لازم است آن موقوفه به مال دیگری تبدیل و یا با پول فروش آن، مال دیگری خریداری شود و به جای مال اوّل و در همان منظور وقف اوّل وقف گردد.
- [آیت الله اردبیلی] در هبه علاوه بر پذیرش، تحویل گرفتن آن مال هم لازم است؛ پس تا هنگامی که آن را تحویل طرف نداده، ملک او نشده است و برای صغیر و دیوانه، ولیّ آنها باید تحویل بگیرد و اگر خود ولیّ بخواهد چیزی را به آنها ببخشد، کافی است خود او قصد تحویل گرفتن برای آنها بنماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مالک و عامل در مقدار سرمایه اختلاف و نزاع نمایند و مالک بیّنه ای بر ادّعای خود نداشته باشد قول عامل با قسم مقدم است و در این مسأله فرقی نیست که سرمایه موجود باشد یا تلف شده باشد.
- [آیت الله مظاهری] هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد، گرچه خود امام ملتفت نباشد، نمیتواند به او اقتدا کند ولی اگر اختلاف فتوا با یکدیگر داشته باشند گرچه از نظر او نماز امام باطل باشد میتواند اقتدا کند.
- [آیت الله سبحانی] هرگاه عامل و مالک در سودآوری و یا ضرر کردن تجارت اختلاف کنند قول عامل با سوگند مقدم است، مگر این که مالک شاهدی بر گفتار خود داشته باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر قضای روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد واجب نیست معین کند روزه ای را که می گیرد قضای کدام ماه رمضان است مگر اینکه بین ان دو در اثر اختلاف باشد