این داستان که درباره شخصی به نام هارون مکی میگن درسته؟
این داستان که درباره شخصی به نام هارون مکی میگن درسته؟ پاسخ: مرحوم علّامه مجلسی در کتاب بحارالانوار نقل می‌کند که، شخصی بنام (سهل بن حسن خراسانی) خدمت امام صادق علیه السّلام رسید، سلام کرده و نشست. عرض کرد یابن رسول الله صلّی الله علیه و آله شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی‌کنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی‌که بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید! حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امرکردند، تا تنور را روشن کنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو، در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض کرد: یابن رسول الله صلّی الله علیه و آله مرا با آتش سوزان، از من درگذر، ... حضرت فرمودند: تو را بخشیدم، در این هنگام یکی از اصحاب امام صادق علیه السّلام بنام (هارون مکی) وارد شد در حالی‌که یک کفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن‌حضرت رسید و سلام کرد. امام علیه السّلام جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور ... هارون مکی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام علیه السّلام شروع کرد با مرد خراسانی صحبت کردن و از اوضاع خرسان از او می‌پرسیدن و ... سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه کن. مرد خراسانی بطرف تنور رفت و دید که (هارون مکی) چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیه السّلام از مرد خراسانی سئوال کرد: (از این‌ها در خراسان چند نفر پیدا می‌شود؟ مرد خراسانی عرض کرد: بخدا قسم یک‌ نفر هم نیست. امام علیه السّلام فرمودند: ما در زمانی که پنج نفر یاور اینچنین نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می‌دانیم. (بحارالانوار، علّامه مجلسی، جلد 47، صفحه 123 و 124)
عنوان سوال:

این داستان که درباره شخصی به نام هارون مکی میگن درسته؟


پاسخ:

این داستان که درباره شخصی به نام هارون مکی میگن درسته؟

پاسخ: مرحوم علّامه مجلسی در کتاب بحارالانوار نقل می‌کند که، شخصی بنام (سهل بن حسن خراسانی) خدمت امام صادق علیه السّلام رسید، سلام کرده و نشست. عرض کرد یابن رسول الله صلّی الله علیه و آله شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی‌کنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی‌که بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید!
حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امرکردند، تا تنور را روشن کنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو،
در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض کرد: یابن رسول الله صلّی الله علیه و آله مرا با آتش سوزان، از من درگذر، ...
حضرت فرمودند: تو را بخشیدم، در این هنگام یکی از اصحاب امام صادق علیه السّلام بنام (هارون مکی) وارد شد در حالی‌که یک کفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن‌حضرت رسید و سلام کرد. امام علیه السّلام جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور ...
هارون مکی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. امام علیه السّلام شروع کرد با مرد خراسانی صحبت کردن و از اوضاع خرسان از او می‌پرسیدن و ... سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه کن.
مرد خراسانی بطرف تنور رفت و دید که (هارون مکی) چهار زانو در تنور نشسته است. امام علیه السّلام از مرد خراسانی سئوال کرد: (از این‌ها در خراسان چند نفر پیدا می‌شود؟
مرد خراسانی عرض کرد: بخدا قسم یک‌ نفر هم نیست.
امام علیه السّلام فرمودند: ما در زمانی که پنج نفر یاور اینچنین نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می‌دانیم. (بحارالانوار، علّامه مجلسی، جلد 47، صفحه 123 و 124)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین