اگر ولایت فقیه اقدام به تصدی حکومت کرد، آیا وظایف بقیه فقیهان و مراجع ساقط میشود؟ به اعتقاد بیشتر فقهای شیعه، در روایات سه منصب برای فقیهان مشخص شده است: 1. منصب افتا؛ یعنی، هر فقیه جامع شرایط میتواند در مسائل فرعی و موضوعهای استنباطی -که مردم بدان نیازمندند فتوا دهد. این منصب بدون هیچ اشکالی برای همه فقیهان ثابت است و در زمان ولایتفقیه، از بقیه فقها ساقط نمیشود؛ زیرا مجتهد حق ندارد از مجتهد دیگر تقلید کند. 2. منصب قضاوت؛ یعنی، هر فقیه جامع شرایط در دوران غیبت، حق دارد به حل و فصل دعاوی و مرافعات بپردازد و براساس ایمان و بیّنات، حکم الهی را صادر کند. نقض این حکم بر خود او و متخاصمین و حتی فقیهان دیگر، حرام است و پاسداشت آن -حتی بر مجتهدان و مراجع تقلید واجب میباشد. 3. منصب ولایت؛ منظور از آن همان حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع است. این منصب به نحو عام، برای تمامی فقیهان ثابت است؛ ولی زمانی که یکی از آنان اقدام به تشکیل حکومت کند، تمامی فقیهان دیگر ملزم به اطاعت از او میباشند و دیگر جایز نیست که در امور مربوط به حکومت، مداخله کرده و برای ولیفقیه ایجاد مزاحمت کنند. دلایل اطاعت دلایل این امر، عبارت است از: یکم. ولیفقیه جانشین و وارث پیامبر(ص) است. همان گونه که برای کسی جایز نیست در امور مربوط به ولایت آن حضرت مزاحم او شود؛ به مقتضای وراثت جایز نیست که مزاحم ولیفقیه در امور مربوط به اداره حکومت شود. از این رو همه فقیهان مزاحمت با ولی فقیه شرعی را حرام و موجب خروج از عدالت میدانند، پس اگر کسی نسبت به ولی فقیه حاکم مزاحمت کند از عدالت ساقط شده و دیگر ولایتی ندارد تا تزاحم فقیهان پدید آید.ر.ک: امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 514-517. آیتالله سید محمد کاظم یزدی در کتاب (العروه الوثقی) مینویسد: (حکم الحاکم الجامع للشرایط لا یجوز نقضه و لو لمجتهد آخر...)؛یزدی، آیتالله سید محمدکاظم، العروه الوثقی، ج 1، مسأله 57، باب اجتهاد و تقلید. یعنی اگر حاکم -با فرض دارا بودن شرایط شرعی حکمی صادر کند هیچ کس حق نقض و مخالفت با آن را ندارد، حتی اگر مجتهد دیگری باشد. این مسأله فتوای جمیع فقها است. دوّم. طریقه عقلا و بنای همه حکومتها، این است که در امور حکومتی و اداره جامعه، دخالت دیگران را به طور مستقل و بدون اجازه مسؤولان مربوط در امور حکومتی، صحیح نمیدانند. این سیره حداقل در حکومت صالح مورد امضای شارع است. سوّم. برپاداشتن نظام و حفظ آن از نابسامانی از واجبات ضروری است و تعدد حاکمان مستقل در سرزمین واحد، با دخالت افراد متعدد در شئون حکومت -بدون اجازه حاکم موجب به هم خوردن نظم جامعه و زیان عمومی مسلمانان میشود. مسؤولیت حفظ نظام و اداره حکومت و تأمین مصالح عامه مسلمانان، به تمرکز اعمال ولایت و اطاعت دیگران نیاز دارد.برای آگاهی بیشتر ر.ک: نجفی، زین العابدین، امام خمینی و حکومت اسلامی (مجموعه لآثار، ج 5، ص 515). حاکم اسلامی، مجری احکام الهی است و او نیز مانند همگان مشمول قانون الهی و تابع محض آن است و دیگر فقیهان نیز چنین میباشند و باید از این حکم الهی -که از سوی والی انشا شده است پیروی و تبعیت کنند. نکته: فقها میتوانند در محدودهای که منجر به ایجاد مزاحمت برای فقیه حاکم و باعث هرج و مرج نشود (حوزه افتا) و نیز در محدده اموری که فقیه حاکم در آن مداخله و اعمال ولایت نمیکند، اقدام کنند؛ همچون انجام دادن بعضی از امور حسبه (اموری که خداوند راضی به ترک و زمین ماندن آنها نیست) در سطح شهرستانها و یا گرفتن خمس و زکات و دیگر وجوه شرعی از مردم و صرف آنها در مصارف شرعی. همچنان که ذکر شد دایره جواز این امور، تا آنجا است که به تزاحم، هرج و مرج و اختلال نظم کشیده نشود و آسیبی به نظام اسلامی نرساند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 46/500015)
اگر ولایت فقیه اقدام به تصدی حکومت کرد، آیا وظایف بقیه فقیهان و مراجع ساقط میشود؟
به اعتقاد بیشتر فقهای شیعه، در روایات سه منصب برای فقیهان مشخص شده است:
1. منصب افتا؛
یعنی، هر فقیه جامع شرایط میتواند در مسائل فرعی و موضوعهای استنباطی -که مردم بدان نیازمندند فتوا دهد. این منصب بدون هیچ اشکالی برای همه فقیهان ثابت است و در زمان ولایتفقیه، از بقیه فقها ساقط نمیشود؛ زیرا مجتهد حق ندارد از مجتهد دیگر تقلید کند. 2. منصب قضاوت؛
یعنی، هر فقیه جامع شرایط در دوران غیبت، حق دارد به حل و فصل دعاوی و مرافعات بپردازد و براساس ایمان و بیّنات، حکم الهی را صادر کند. نقض این حکم بر خود او و متخاصمین و حتی فقیهان دیگر، حرام است و پاسداشت آن -حتی بر مجتهدان و مراجع تقلید واجب میباشد. 3. منصب ولایت؛
منظور از آن همان حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع است. این منصب به نحو عام، برای تمامی فقیهان ثابت است؛ ولی زمانی که یکی از آنان اقدام به تشکیل حکومت کند، تمامی فقیهان دیگر ملزم به اطاعت از او میباشند و دیگر جایز نیست که در امور مربوط به حکومت، مداخله کرده و برای ولیفقیه ایجاد مزاحمت کنند. دلایل اطاعت
دلایل این امر، عبارت است از:
یکم. ولیفقیه جانشین و وارث پیامبر(ص) است. همان گونه که برای کسی جایز نیست در امور مربوط به ولایت آن حضرت مزاحم او شود؛ به مقتضای وراثت جایز نیست که مزاحم ولیفقیه در امور مربوط به اداره حکومت شود. از این رو همه فقیهان مزاحمت با ولی فقیه شرعی را حرام و موجب خروج از عدالت میدانند، پس اگر کسی نسبت به ولی فقیه حاکم مزاحمت کند از عدالت ساقط شده و دیگر ولایتی ندارد تا تزاحم فقیهان پدید آید.ر.ک: امام خمینی، کتاب البیع، ج 2، ص 514-517.
آیتالله سید محمد کاظم یزدی در کتاب (العروه الوثقی) مینویسد: (حکم الحاکم الجامع للشرایط لا یجوز نقضه و لو لمجتهد آخر...)؛یزدی، آیتالله سید محمدکاظم، العروه الوثقی، ج 1، مسأله 57، باب اجتهاد و تقلید. یعنی اگر حاکم -با فرض دارا بودن شرایط شرعی حکمی صادر کند هیچ کس حق نقض و مخالفت با آن را ندارد، حتی اگر مجتهد دیگری باشد. این مسأله فتوای جمیع فقها است.
دوّم. طریقه عقلا و بنای همه حکومتها، این است که در امور حکومتی و اداره جامعه، دخالت دیگران را به طور مستقل و بدون اجازه مسؤولان مربوط در امور حکومتی، صحیح نمیدانند. این سیره حداقل در حکومت صالح مورد امضای شارع است.
سوّم. برپاداشتن نظام و حفظ آن از نابسامانی از واجبات ضروری است و تعدد حاکمان مستقل در سرزمین واحد، با دخالت افراد متعدد در شئون حکومت -بدون اجازه حاکم موجب به هم خوردن نظم جامعه و زیان عمومی مسلمانان میشود. مسؤولیت حفظ نظام و اداره حکومت و تأمین مصالح عامه مسلمانان، به تمرکز اعمال ولایت و اطاعت دیگران نیاز دارد.برای آگاهی بیشتر ر.ک: نجفی، زین العابدین، امام خمینی و حکومت اسلامی (مجموعه لآثار، ج 5، ص 515).
حاکم اسلامی، مجری احکام الهی است و او نیز مانند همگان مشمول قانون الهی و تابع محض آن است و دیگر فقیهان نیز چنین میباشند و باید از این حکم الهی -که از سوی والی انشا شده است پیروی و تبعیت کنند.
نکته: فقها میتوانند در محدودهای که منجر به ایجاد مزاحمت برای فقیه حاکم و باعث هرج و مرج نشود (حوزه افتا) و نیز در محدده اموری که فقیه حاکم در آن مداخله و اعمال ولایت نمیکند، اقدام کنند؛ همچون انجام دادن بعضی از امور حسبه (اموری که خداوند راضی به ترک و زمین ماندن آنها نیست) در سطح شهرستانها و یا گرفتن خمس و زکات و دیگر وجوه شرعی از مردم و صرف آنها در مصارف شرعی. همچنان که ذکر شد دایره جواز این امور، تا آنجا است که به تزاحم، هرج و مرج و اختلال نظم کشیده نشود و آسیبی به نظام اسلامی نرساند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 46/500015)
- [سایر] اگر یک مجتهد اقدام به تصدی حکومت و ولایت فقیه نمود، وظیفه بقیه فقها و مراجع ساقط می شود؟اگر یک فقیه اعلم در مرجعیت یا حکومت و رهبری داشته باشیم که ولی فقیه نشده، آیا او هم باید از ولی فقیه اطاعت کند؟
- [سایر] اگر در جامعهای فقیه جامع شرایط جهت تصدی ولایت مسلمانان وجود نداشت، چه باید کرد؟
- [سایر] آیا حکومت ولایت فقیه یک نوع حکومت فاشیستی است؟
- [سایر] آیا حکومت ولایت فقیه یک نوع حکومت فاشیستی است؟
- [سایر] ولایت فقیه در نظر علما و مراجع چگونه است؟
- [سایر] آیا انتقاد بعضی از مجتهدان یا مراجع از رهبر، نشان دهنده، عدم اسلامی بودن ولایت فقیه نیست؟
- [سایر] همان طور که می دانیم در ولایت فقیه، اگر مردم همراهی نکنند بر فقیه نیست که حکومت تشکیل دهد (حضرت امیر و عدم همراهی بعد از رحلت حضرت رسول)؛ حال اگر بعد از تشکیل حکومت و خصوصاً در حال حاضر مثل حکومت ولایت فقیه در کشورمان مردم دیگر خواستار این حکومت نباشند، آیا باید کنار رفت؟
- [سایر] معادل لاتین (ولایت فقیه) چیست؟ آیا می توانیم بگوییم ولایت فقیه حکومتی (تئودموکراتیک) است (یعنی حکومت خدا بر مردم توسط مردم)؟
- [سایر] آیا تنها «فقیه أعلم» برای ولایت و حکومت در عصر غیبت منصوب شده یا همه فقها؟
- [سایر] آیا اطلاق ولایت در فقیه به معنای مستبد بودن او در حکومت نیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی مشغول وظایف بالا شود بر دیگران واجب نیست اقدام نمایند، اما اگر عمل خود را نیمه کاره بگذارد باید دیگران تمام کنند و هرگاه شک کند کسی اقدام به کارهای میت کرده است یا نه، باید خودش اقدام کند.
- [آیت الله جوادی آملی] .منافقان و ک سانی که در زمان غیبت امام معصوم (ع)،با حکومت اسلامیِ مبتنی بر ولایت فقیه مبارزه و جنگ می کنند، خونشان هدر است و اگ ر در حال مبارزه فرار کنند و پس از مدتی , بدون اینکه توبه کرده باشند دستگیر شوند، اعدام می شوند؛ ولی اموال آنان حکم غنائم جنگی را ندارد و باید به آنها یا ورثه آنان برگردانده شود. حکم مال انتقالی غیر معتقد به خمس
- [آیت الله اردبیلی] اگر جلوگیری از معصیت یا اقامه واجب بر مجروح کردن یا کشتن متوقّف باشد، باید با اجازه مجتهد جامعالشرایط و آگاه و با حصول شرایط آن صورت پذیرد و اقدام خودسرانه جایز نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] بچه صغیری را که ولیّ خاص ندارد، بدون اجازه مجتهد جامع الشرایط یا نماینده او نمیشود اجیر کرد، یا برای او اجیر گرفت، یا مال او را اجاره داد، یا مالی را برای او اجاره کرد و کسی که به مجتهد جامع الشرایط و نماینده او دسترسی ندارد، میتواند از یک نفر شیعه اثنا عشری عادل اجازه بگیرد و اقدام به اجاره کند و این کار اگر توسط ولیّ عرفی کودک - مثلاً مادر او - انجام شود با رعایت مصلحت جایز است و غیر آنها بنا بر احتیاط تنها در صورت ضرورت اقدام به این کار کنند.
- [آیت الله علوی گرگانی] امر به معروف ونهی از منکر واجب کفایی میباشد; بنابراین اگر بعضی از مکلفین به آن اقدام کنند ومقصود حاصل شود، از دیگران ساقط میشود. واگر اقامه معروف وجلوگیری از منکر بر اجتماعِ جمعی از مکلفین متوقف باشد، واجب است اجتماع نمایند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مسجد نجس شود بر همه لازم است که بطور واجب کفائی نجاست را برطرف کنند، یعنی اگر یک یا چند نفر اقدام به تطهیر کنند از دیگران ساقط می شود وگرنه همه گنهکارند و کسی که مسجد را نجس کرده در این حکم با دیگران تفاوتی ندارد.
- [آیت الله بهجت] انسان میتواند از طرف دیگری وکیل شود و مال او را اجاره دهد. همچنین ولیّ یا قیّم یا وصی میتواند مال طفل را اجاره دهد، و یا خود آن طفل را اجیر دیگری نماید، اما وقتی که علم به بلوغ همراه با رشد او پیدا شد، ولایت او ساقط است و ادامه آن اجاره بستگی به اجازه خودش دارد.
- [آیت الله اردبیلی] بجز سه دستهای که در مسأله قبل بیان شد، خویشاوندان دیگر همچون برادر، خواهر، عمو، عمّه، دایی، خاله و اولاد آنان، واجبالنّفقه نیستند، ولی =============================================================================== 1 (واجب عینی) به واجبی میگویند که بر تک تک افراد واجب باشد و با انجام دادن دیگران از انسان ساقط نشود، مانند: نماز و روزه و در مقابل (واجب کفایی) واجبی است که اگر فرد یا افراد نسبت به آن اقدام نماید از عهده دیگران ساقط میشود، مانند: تدفین میّت مسلمان. مستحب است در صورتی که نیازمند باشند و انسان توانایی داشته باشد، نفقه آنان را نیز بدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر موقعی که باید بدهی خود را بدهد طلبکار مطالبه کند و او ندهد، چنانچه طلبکار وکیل باشد در فروش رهن می تواند مالی را که گرو برداشته بفروشد و طلب خود را بردارد و باید بقیه را به بدهکار بدهد، و چنانچه وکیل از جانب او نباشد و او از ادای دین به هر نحوی امتناع کند در این صورت اگر به مجتهد جامع الشرائط دسترسی دارد، باید برای فروش آن از مجتهد جامع الشرائط اجازه بگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] اقدام به تأسیس مجامع فرهنگی یا نشر کتب و نشریات مفید یا تولید برنامههای رادیویی و تلویزیونی و مشابه آن که موجب تقویت پایههای عقیدتی، اخلاقی و عملی و یا رشد افکار و بالا رفتن سطح معلومات اجتماعی و دینی مردم میشود، از وظایف مهمّی است که شایسته است افراد به اندازه قدرت و توان خود به آن عمل نمایند و ممانعت از آن جایز نیست.