معیار های حکومت اسلامی از نظر امام کدام است مبانی فکری حضرت امام چه تاثیری بر جمهوری اسلامی داشت؟ 14خرداد، یادآور بزرگ مردی است که تمام زندگیاش وقف تلاش برای تحقق حاکمیت احکام الهی بر تمامی شئون حیات بشریت شد. برپایی جمهوری اسلامی ایران، محصول اندیشه های پیرجماران است که ریشه در اسلام ناب محمدی دارد. بی تردید، استمرار حرکت و تداوم حیات جمهوری اسلامی، محتاج صیانت و پاسداری از کیان تفکرات بنیان گذار آن است. امام خمینی شخصیتی بود که از نظر کمال عقلانی،سیادت، شجاعت، زیرکی،اعتدال جسمانی، برخی ذوقها در شعر و ادبیات و ... زبانزد خاص و عام بود. از نظر علمی نیز از جمله نوادری بود که فقه، اصول ، فلسفه،اخلاق، عرفان، رجال، تفسیر، سیاست، علوم اجتماعی و مردم شناسی را در حد اعلای آن در خود جمع کرده بود و مهمتر از همه در بعد اخلاق و رفتار او جامع اضداد بود. او در نیمه خرداد، مقدمات رهایی ایران را از استعمار و استثمار پیدا و پنهان قدرتهای زیادهخواه و زورگو فراهم آورد و خود در نیمه خرداد رخ در نقاب خاک کشید و به دیار باقی شتافت. و حالا 21 سال است که ما در 14 خرداد به سوگ رهبر قیام 15 خرداد مینشینیم و دوباره با خدا، امام عزیز خویش و خویشتن خویش پیمان میبندیم که هیچگاه انقلاب اسلامی خمینی عزیز را (که روح خدا در کالبد زمان بود) تنها نگذاریم. اگرچه در این روزها مسابقه قدرت، تجمل و مصرفگرایی ما را به خود مشغول داشته ولی سالگشت جریانها و حوادث تاریخساز در تقویم تاریخ ایران اسلامی، هر از گاهی به ما نهیب زده و ما را به یاد آرمانها و ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی میاندازد. تاثیرعمیق وعظیم امام (ره) درتاریخ معاصر: بی تردید سخن گفتن و قلم زدن در باره ی امام خمینی (ره) و رهاوردهای عملی و علمی ایشان کاری بس دشوار و حداقل نیازمند زمان و مجال بیشتر است. اما کم ترین ادعایی که در این خصوص وجود دارد و آن هم از آفتاب روشن تر است این است که امام خمینی و اندیشه های سیاسی، اجتماعی، فقهی، کلامی و فلسفی ایشان، منظومه ی فکری و پارادایم معرفتی یی را سبب گردید که ریشه در آموزه ها و گزاره های دینی و وحیانی داشت و نوعی گفتمان نوین اسلامی را در بسیاری از جوامع پدید آورد و انسان های زیادی را مجذوب اندیشه ها، رفتار و گفتار خود کرد تا آنجا که دامنه ی این تاثیرات فراتر از مرزهای جغرافیایی یی که امام خمینی (ره) در آن زندگی می کرد پیش رفت و تعداد زیادی از جنبش های دینی معاصر را نیز در برخی از جوامع اسلامی متولد و متاثر ساخت؛ وتوانستند تاثیرات عمیق و عظیمی در تاریخ معاصر پدید آورند. اندیشه سیاسی امام خمینی: اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) به عنوان معمار و بنیانگذار انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، همواره به مثابه یکی از مهمترین منابع یا شاخص شناخت تفکر انقلاب اسلامی، مورد توجه محققان داخلی و خارجی بوده است؛ از این رو، بررسی و تحلیل اندیشه سیاسی ایشان به عنوان نخستین ولی فقیه و رهبر سیاسی مبسوط الید در جهان اسلام در عصر غیبت، حائز اهمیت و اولویت است. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، قیام و نهضت اسلامی خویش را از نظر فکری، با احیای اندیشه سیاسی اسلام، به ویژه احیای تئوری حکومتی اسلام، آغاز کرد و این در حقیقت، یکی از تفاوتهای اساسی نهضت بیدارگرانه و حیات بخش امام راحل(ره) با دیگر نهضتهای اسلامی سدههای اخیر بوده است و همین تفاوت اساسی، یکی از عوامل مهم موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. در حالی که از نظر رفتار سیاسی، ایشان در آغاز مبارزات، بر اساس عمل به قدر مقدور، در قالب و چارچوب اصلاح رژیم عمل میکرد و از اواخر دهه چهل شمسی بود که وارد گفتمان انقلابی شد و به این نتیجه رسید که لازم است در جهت نفی رژیم سلطنتی و استقرار نظام اسلامی عمل کند. در این مرحله، امام خمینی(ره)، علاوه بر مبارزه برای نفی استعمار و استبداد، به ارائه نظام مند فلسفه سیاسی اسلام پرداخت و به این دو پرسش اساسی و مهم فلسفه سیاسی که چه کسی باید حکومت کند؟ و چگونه باید حکومت کرد؟ پاسخهای صریح و روشنی داد و در عمل نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای جاری کردن این اندیشه، اهتمام ورزید. کارشناسان وصاحب نظران معتقدند از اقدامات امام در حوزهاندیشه سیاسی شیعه و بلکه مهم ترین اقدام ایشان، احیای فقه، اجتهاد و رهبری دینی و قرار دادن آن در جایگاه نیابت امام زمان(عج) و ذیل عنوان ولایت فقیه بود. امام خمینی به خوبی توانست بحث رهبری شیعه در عصر غیبت را بسان نبوت و امامت در جایگاه کلامی خود قرار دهد و تمامی اختیارات حکومتی نبی و امام را برای ولی فقیه ثابت نماید؛ چیزی که در لسان امام خمینی از آن به عنوان ولایت مطلقه فقیه یاد میشود. شایان ذکر است کهاندیشه و عمل سیاسی امام خمینی، برکات زیادی برای ایران، جهان اسلام و بلکه جهان اسلام و انسان معاصر در گستره گیتی داشته است. محورهای احیاگری اندیشه حکومت اسلامی امام خمینی : امام راحل همواره حکومت را برای مردم, با مردم و در خدمت مردم می خواستند و تاکید فراوان بر استقلال و خودباوری داشتند, زیرا مهمترین عامل موثر در جهت قطع ایادی شرق و غرب و دستیابی به حاکمیت و استقلال چیزی جز خودباوری نیست و این روحیه وقتی بوجود خواهد آمد که تحولی عظیم را در جان و درون خود بوجود آوریم. منظور ایشان از استقلال در تمام جنبه ها و شئون بود. در عین حال خودباختگی را مانعی در راه استقلال می دیدند و خودباوری و خودکفایی را شرط استقلال حتی استقلال فکری می دانستند. امام خمینی (ره) با دم مسیحایی خود روح اعتماد به نفس و خودباوری را در کالبد ملت ایران دمید و این ملت را به نقطه غرورمند خودباوری رسانید. زمانی که امام راحل به احیای ایده حکومت اسلامی مبادرت ورزیدند مهمترین راه اصلاح این ایده را تقویت نظریه عدم جدایی دین از سیاست می دانستند. هرچند در تاریخ کشور ایران (مدرس) ازجمله پیشگامان مبارزه با اندیشه جدایی دین از سیاست بود و سخن معروف وی که (دیانت ما عین سیاست ما, و سیاست ما عین دیانت ماست) همواره دلنشین، عمیق و به یادماندنی است، اما اولین کسی که این نظریه را عینیت بخشید امام خمینی بود و همواره بر این باور بود که: (اسلام دین سیاست است, دینی است که در احکام آن در مواقف آن سیاست بوضوع دیده می شود). ( صحیفه نور، ج 8 ، ص 265) به طور خلاصه می توان گفت محورهای احیاگری اندیشه حکومت اسلامی امام خمینی: (مبارزه با اندیشه جدایی دین از سیاست, تبیین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و ماهیت اصول و اهداف این حکومت و تبیین الگوی رهبری در حکومت اسلامی) از مهمترین اقدامات حضرت امام در این عرصه بوده است که به انجام رسانیدند. معیار های حکومت اسلامی از نظر امام: حکومت مطلوبی که امام خمینی از آن نام می برند همان حکومت اسلامی است و منظور ایشان از اسلامی بودن حکومت نیز است که بر موازین و قوانین الهی و دینی اسلام بنا شده باشد. قوانین و ضوابط آن از شرع مقدس اخذ گردد و بر جهان نگری و ایدئولوژی اسلامی ابتلا یافته باشد. حکومت اسلامی در منظر ایشان حکومتی است که هدف آن تحقق اسلام است ، قوانین آن قوانین اسلام است و بنیاد و اساس آن را نیز جهان بینی اسلامی تشکیل می دهد . همچنین از دیدگاه ایشان ، حکومت اسلامی ،به معنای این است که حکومت ازدرون اسلام به وجود می آید زیرا اسلام دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی است چه اسلام بدون حکومت معنا ندارد. معیار های حکومت اسلامی از نظر امام به صورت دسته بندی شده عبارتست از: 1) قانونی بودن حکومت (قانون در اینجا به مفهوم قانون الهی یا فرمان و حکم خداست)؛ 2) الهی بودن حکومت ؛ 3) مردمی بودن حکومت؛ 4) غیر استبدادی بودن حکومت؛ 5) مشروطه بودن به مفهوم اینکه حکومت کنندگان مقید به مجموعه ای شرط ها باشند؛ 6) اینکه حاکمیت در حکومت اسلامی منحصر به خداست؛ 7) عادل بودن حکومت ؛ 8) هدف حکومت اسلامی تامین سعادت بشر است ؛ 9) حکومت وسیله ای است برای تحقق عدالت و سعادت بشر؛ 10) اتکاء به آرای عمومی داشتن ؛ 11) مجری احکام اسلام بودن ؛ 12) ملهم بودن از رویه پیامبر و ائمه اطهار؛ 13) غیر تحمیلی بودن حکومت ؛ 14) مساوی بودن همه طبقات و اقشار و افراد در برابر قانون ؛ 15) تحقق آزادی ، استقلال ، رفاه ، توسعه سیاسی و رشد اقتصادی. موانع و مشکلات موجود در راه احیای تفکر دینی ازمنظرامام: مهم ترین ویژگی نهضت احیاگری امام خمینی در تشخیص موانع و تحریفات و انحرافات عارض بر دین و جامعه دینی و سپس ارایه راهکارهای جدی و اهتمام در اجرای آنها بود. چرا که احیای حقایق دینی متوقف بر شناخت دقیق موانع و آسیبهای موجود در راه احیای فرهنگ دین است که چنین امری با توجه به جامعیت حضرت ایشان , به شکل بایسته و شایسته ای به وقوع پیوست. اکنون به بعضی از این موانع اشاره می رود: 1 عدم احساس استقلال ملت ها و خودباختگی آنها در برابر بیگانگان . 2 ایجاد اختلاف در جوامع مسلمین توسط قدرت های بیگانه. 3 تحجرگرایی و مقدس مآبی و عدم درک زمان و مکان. 4 برداشت انحرافی از اخبار. 5 تحریف بخشی از مفاهیم و آموزه های دینی. 6 استظهار ناقص از حکومت حقه اسلامی. 7 جدایی دین از سیاست. 8 تجددخواهی روشنفکران متاثر از فرهنگ غرب و شرق. مراتب آزاد اندیشی ازنگاه امام خمینی: تاریخ فعالیت های علمی و سیاسی حضرت امام خمینی نشان می دهد که آن پیشوای الهی در همه عرصه های فکری و فرهنگی و سیاسی و از زمان حضور در حوزه علمیه و تدریس علوم دینی تا پیروزی انقلاب و پس از آن همواره بر آزادی افکار و اندیشه ها و ضرورت مباحثات و مناظرات و انتقاد از نظرات ارائه شده توسط اساتید تاکید و توصیه داشته و این عمل را بسیار حیاتی و نقش آفرین در پیشبرد علوم و دانش ها و دست یابی به نظرات بکر و نوین می دانستند و در کنار فعالیت ها و مباحثات علمی و فکری حضور این اصل و نیاز در فعالیت های سیاسی و در میان جریان ها و تشکل های وفادار به اسلام و نهضت اسلامی را نیز لازم و ضروری معرفی می کردند. امام خمینی به نکات بسیار عمیقی برای راهیابی به حق و گرایش به مراتب آزاد اندیشی و استقبال از نظرات فقهی مخالف و نقادی و کالبد شکافی آن اشاره می کنند که در آنها تعمق می ورزیم: 1 کتاب های فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشت ها در زمینه های مختلف نظامی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و عبادی تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتی در مسائل اجتماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود. 2 حال آیا میتوان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند نعوذبالله خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند هرگز. 3 امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامی حرف های فقها و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامه ها کشیده شده است چرا که نیاز عملی به این بحث ها و مسائل است. مثلا در مسئله مالکیت و محدوده آن در مسئله زمین و تقسیم بندی آن در انفال و ثروت های عمومی در مسائل پیچیده پول و ارز و بانکداری و... در مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعم چون عکاسی نقاشی مجسمه سازی موسیقی تئاتر سینمالله در مسائل حقوقی و حقوق بین المللی و تطبیق آن با احکام اسلام... ترسیم و تعیین حاکمیت ولایت فقیه در حکومت و جامعه... 4 در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد. 5 تا زمانی که اختلاف و موضع گیری ها در حریم مسائل مذکور است تهدیدی متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیر بنایی و اصولی شد موجب سستی نظام می شود. 6 یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد که همه باید از شر آن به خدا پناه ببریم که آن “حب نفس” است که این دیگر این جریان و آن جریان نمی شناسد. رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخست وزیر وکیل وزیر و قاضی و شورای عالی قضایی و شورای نگهبان سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات نظامی و غیر نظامی روحانی و غیر روحانی دانشجو و غیر دانشجو زن و مرد نمی شناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است. 7 اگر آقایان از این دیدگاه که همه می خواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند بسیاری از معضلات و حیرت ها بر طرف می گردد ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. 8 انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می شود. انتقاد اگر به حق باشد موجب هدایت دو جریان می شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. 9 اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای نکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد حتما بیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. 10 یکی از کارهایی که یقینا رضایت خداوند متعال در آن است تالیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورت ها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. 11 باید از واسطه هایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل هست پرهیز نمود. 12 با تبادل افکار و اندیشه های سازنده مسیر رقابت ها را از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط باید پاک نمود. ( در پیام به جریان های فکری و سیاسی وفادار به اسلام و نظام معروف به “منشور برادری” صحیفه امام ج 21 ص 180 176) این اصول دوازده گانه برای عبور از تنازع و اختلاف و رسیدن به وحدت و همبستگی با محقق نمودن “آزاد اندیشی” و “تضارب افکار” که به طور طبیعی تعصب ها و تنگ نظری ها و هتک حرمت ها و حرکت های ضد اخلاقی علیه صاحب نظران اسلامی و سرکوب دیدگاه های آنان در علوم و دانش های مختلف از جمله “فقه” را بر نمی تابد به صراحت و وضوح درس و پیام های لازم را به شخصیت های علمی و روحانی و جریان های فکری و سیاسی منتقل می نماید. همچنین این اصول دوازده گانه نشان می دهد که یکی از مهمترین خاستگاه های درگیری و تنش و استمرار حرکت های تند ضد اخلاقی علیه اندیشمندان اسلامی در حوزه های علمیه و مدیریت های کلان نظام اسلامی سطحی نگری و قشری گرایی نسبت به جایگاه و نقش حیاتی آزاد اندیشی و تضارب افکار در اسلام و نیز خود خواهی ها و نفس گرایی های فردی و جناحی و گروهی می باشد و تا همگان به آبشخور زلال فرهنگ و معارف دینی متصل نشوند و حقایق علمی اسلام را نپذیرند و به تهذیب نفس و نفی مطامع سیاسی و جناحی نپردازند وحدت و همبستگی قابل تحقق نخواهد بود. جان کلام: نیک میدانیم انقلاب اسلامی ایران که بر اساس افکار بلند و اندیشه متعالی و نوآورانه حضرت امام(ره) تکوین یافته است، همواره در عوامل پیدایش، طرح شعارهای محوری، تعیین اهداف، آرمانهای بلند و راهکارهای وصول به آن با باورها و اعتقادها و آرمانهای این شخصیت بزرگ، پیوندی ناگسستنی داشته است. از این رو مقام معظم رهبری با انگشت نهادن بر این مهم به همگان متذکرگردیدهاندکه انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره)دو پدیده انفکاکناپذیرند و تحلیل انقلاب اسلامی بدون شناخت شخصیت رهبر بزرگ آن ممکن نیست. تحلیلگران تحولات سیاسی و اجتماعی جهان که مسائل انقلاب اسلامی را به طور دائم تعقیب مینمایند به واقعیت فوق به انحاء مختلف اعتراف نمودهاند. مثلا روزنامه انگلیسی گاردین طی تحلیلی درباره انقلاب اسلامی نوشت: (نقش آیتالله خمینی(ره) در انقلاب عظیمی که در ایران رخ داد بیاندازه مرکزی و مهم بود و تردیدی نیست که آیتالله، سنگ بنای اصلی این انقلاب بوده است.) امام خمینی قدسسره مبشر عصر جدیدی در ادوار زندگی بشریتاند. و به برکت حضرت امام خمینی قدسسره و انقلاب آسمانی و پیامهای قدسی او بار دیگر شکوفههای خداجویی و دینگرایی در بستر خشکیده جهان معاصر جوانه زد و نغمه ایمانگرایی و توحید و خداپرستی در سراسر جهانطنیناندازگردید.
معیار های حکومت اسلامی از نظر امام کدام است مبانی فکری حضرت امام چه تاثیری بر جمهوری اسلامی داشت؟
معیار های حکومت اسلامی از نظر امام کدام است مبانی فکری حضرت امام چه تاثیری بر جمهوری اسلامی داشت؟
14خرداد، یادآور بزرگ مردی است که تمام زندگیاش وقف تلاش برای تحقق حاکمیت احکام الهی بر تمامی شئون حیات بشریت شد. برپایی جمهوری اسلامی ایران، محصول اندیشه های پیرجماران است که ریشه در اسلام ناب محمدی دارد. بی تردید، استمرار حرکت و تداوم حیات جمهوری اسلامی، محتاج صیانت و پاسداری از کیان تفکرات بنیان گذار آن است.
امام خمینی شخصیتی بود که از نظر کمال عقلانی،سیادت، شجاعت، زیرکی،اعتدال جسمانی، برخی ذوقها در شعر و ادبیات و ... زبانزد خاص و عام بود. از نظر علمی نیز از جمله نوادری بود که فقه، اصول ، فلسفه،اخلاق، عرفان، رجال، تفسیر، سیاست، علوم اجتماعی و مردم شناسی را در حد اعلای آن در خود جمع کرده بود و مهمتر از همه در بعد اخلاق و رفتار او جامع اضداد بود.
او در نیمه خرداد، مقدمات رهایی ایران را از استعمار و استثمار پیدا و پنهان قدرتهای زیادهخواه و زورگو فراهم آورد و خود در نیمه خرداد رخ در نقاب خاک کشید و به دیار باقی شتافت. و حالا 21 سال است که ما در 14 خرداد به سوگ رهبر قیام 15 خرداد مینشینیم و دوباره با خدا، امام عزیز خویش و خویشتن خویش پیمان میبندیم که هیچگاه انقلاب اسلامی خمینی عزیز را (که روح خدا در کالبد زمان بود) تنها نگذاریم. اگرچه در این روزها مسابقه قدرت، تجمل و مصرفگرایی ما را به خود مشغول داشته ولی سالگشت جریانها و حوادث تاریخساز در تقویم تاریخ ایران اسلامی، هر از گاهی به ما نهیب زده و ما را به یاد آرمانها و ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی میاندازد.
تاثیرعمیق وعظیم امام (ره) درتاریخ معاصر:
بی تردید سخن گفتن و قلم زدن در باره ی امام خمینی (ره) و رهاوردهای عملی و علمی ایشان کاری بس دشوار و حداقل نیازمند زمان و مجال بیشتر است. اما کم ترین ادعایی که در این خصوص وجود دارد و آن هم از آفتاب روشن تر است این است که امام خمینی و اندیشه های سیاسی، اجتماعی، فقهی، کلامی و فلسفی ایشان، منظومه ی فکری و پارادایم معرفتی یی را سبب گردید که ریشه در آموزه ها و گزاره های دینی و وحیانی داشت و نوعی گفتمان نوین اسلامی را در بسیاری از جوامع پدید آورد و انسان های زیادی را مجذوب اندیشه ها، رفتار و گفتار خود کرد تا آنجا که دامنه ی این تاثیرات فراتر از مرزهای جغرافیایی یی که امام خمینی (ره) در آن زندگی می کرد پیش رفت و تعداد زیادی از جنبش های دینی معاصر را نیز در برخی از جوامع اسلامی متولد و متاثر ساخت؛ وتوانستند تاثیرات عمیق و عظیمی در تاریخ معاصر پدید آورند.
اندیشه سیاسی امام خمینی:
اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) به عنوان معمار و بنیانگذار انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، همواره به مثابه یکی از مهمترین منابع یا شاخص شناخت تفکر انقلاب اسلامی، مورد توجه محققان داخلی و خارجی بوده است؛ از این رو، بررسی و تحلیل اندیشه سیاسی ایشان به عنوان نخستین ولی فقیه و رهبر سیاسی مبسوط الید در جهان اسلام در عصر غیبت، حائز اهمیت و اولویت است.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، قیام و نهضت اسلامی خویش را از نظر فکری، با احیای اندیشه سیاسی اسلام، به ویژه احیای تئوری حکومتی اسلام، آغاز کرد و این در حقیقت، یکی از تفاوتهای اساسی نهضت بیدارگرانه و حیات بخش امام راحل(ره) با دیگر نهضتهای اسلامی سدههای اخیر بوده است و همین تفاوت اساسی، یکی از عوامل مهم موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.
در حالی که از نظر رفتار سیاسی، ایشان در آغاز مبارزات، بر اساس عمل به قدر مقدور، در قالب و چارچوب اصلاح رژیم عمل میکرد و از اواخر دهه چهل شمسی بود که وارد گفتمان انقلابی شد و به این نتیجه رسید که لازم است در جهت نفی رژیم سلطنتی و استقرار نظام اسلامی عمل کند. در این مرحله، امام خمینی(ره)، علاوه بر مبارزه برای نفی استعمار و استبداد، به ارائه نظام مند فلسفه سیاسی اسلام پرداخت و به این دو پرسش اساسی و مهم فلسفه سیاسی که چه کسی باید حکومت کند؟ و چگونه باید حکومت کرد؟ پاسخهای صریح و روشنی داد و در عمل نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برای جاری کردن این اندیشه، اهتمام ورزید. کارشناسان وصاحب نظران معتقدند از اقدامات امام در حوزهاندیشه سیاسی شیعه و بلکه مهم ترین اقدام ایشان، احیای فقه، اجتهاد و رهبری دینی و قرار دادن آن در جایگاه نیابت امام زمان(عج) و ذیل عنوان ولایت فقیه بود. امام خمینی به خوبی توانست بحث رهبری شیعه در عصر غیبت را بسان نبوت و امامت در جایگاه کلامی خود قرار دهد و تمامی اختیارات حکومتی نبی و امام را برای ولی فقیه ثابت نماید؛ چیزی که در لسان امام خمینی از آن به عنوان ولایت مطلقه فقیه یاد میشود. شایان ذکر است کهاندیشه و عمل سیاسی امام خمینی، برکات زیادی برای ایران، جهان اسلام و بلکه جهان اسلام و انسان معاصر در گستره گیتی داشته است.
محورهای احیاگری اندیشه حکومت اسلامی امام خمینی :
امام راحل همواره حکومت را برای مردم, با مردم و در خدمت مردم می خواستند و تاکید فراوان بر استقلال و خودباوری داشتند, زیرا مهمترین عامل موثر در جهت قطع ایادی شرق و غرب و دستیابی به حاکمیت و استقلال چیزی جز خودباوری نیست و این روحیه وقتی بوجود خواهد آمد که تحولی عظیم را در جان و درون خود بوجود آوریم. منظور ایشان از استقلال در تمام جنبه ها و شئون بود. در عین حال خودباختگی را مانعی در راه استقلال می دیدند و خودباوری و خودکفایی را شرط استقلال حتی استقلال فکری می دانستند. امام خمینی (ره) با دم مسیحایی خود روح اعتماد به نفس و خودباوری را در کالبد ملت ایران دمید و این ملت را به نقطه غرورمند خودباوری رسانید.
زمانی که امام راحل به احیای ایده حکومت اسلامی مبادرت ورزیدند مهمترین راه اصلاح این ایده را تقویت نظریه عدم جدایی دین از سیاست می دانستند. هرچند در تاریخ کشور ایران (مدرس) ازجمله پیشگامان مبارزه با اندیشه جدایی دین از سیاست بود و سخن معروف وی که (دیانت ما عین سیاست ما, و سیاست ما عین دیانت ماست) همواره دلنشین، عمیق و به یادماندنی است، اما اولین کسی که این نظریه را عینیت بخشید امام خمینی بود و همواره بر این باور بود که: (اسلام دین سیاست است, دینی است که در احکام آن در مواقف آن سیاست بوضوع دیده می شود). ( صحیفه نور، ج 8 ، ص 265)
به طور خلاصه می توان گفت محورهای احیاگری اندیشه حکومت اسلامی امام خمینی: (مبارزه با اندیشه جدایی دین از سیاست, تبیین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و ماهیت اصول و اهداف این حکومت و تبیین الگوی رهبری در حکومت اسلامی) از مهمترین اقدامات حضرت امام در این عرصه بوده است که به انجام رسانیدند.
معیار های حکومت اسلامی از نظر امام:
حکومت مطلوبی که امام خمینی از آن نام می برند همان حکومت اسلامی است و منظور ایشان از اسلامی بودن حکومت نیز است که بر موازین و قوانین الهی و دینی اسلام بنا شده باشد. قوانین و ضوابط آن از شرع مقدس اخذ گردد و بر جهان نگری و ایدئولوژی اسلامی ابتلا یافته باشد. حکومت اسلامی در منظر ایشان حکومتی است که هدف آن تحقق اسلام است ، قوانین آن قوانین اسلام است و بنیاد و اساس آن را نیز جهان بینی اسلامی تشکیل می دهد . همچنین از دیدگاه ایشان ، حکومت اسلامی ،به معنای این است که حکومت ازدرون اسلام به وجود می آید زیرا اسلام دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی است چه اسلام بدون حکومت معنا ندارد.
معیار های حکومت اسلامی از نظر امام به صورت دسته بندی شده عبارتست از:
1) قانونی بودن حکومت (قانون در اینجا به مفهوم قانون الهی یا فرمان و حکم خداست)؛
2) الهی بودن حکومت ؛
3) مردمی بودن حکومت؛
4) غیر استبدادی بودن حکومت؛
5) مشروطه بودن به مفهوم اینکه حکومت کنندگان مقید به مجموعه ای شرط ها باشند؛
6) اینکه حاکمیت در حکومت اسلامی منحصر به خداست؛
7) عادل بودن حکومت ؛
8) هدف حکومت اسلامی تامین سعادت بشر است ؛
9) حکومت وسیله ای است برای تحقق عدالت و سعادت بشر؛
10) اتکاء به آرای عمومی داشتن ؛
11) مجری احکام اسلام بودن ؛
12) ملهم بودن از رویه پیامبر و ائمه اطهار؛
13) غیر تحمیلی بودن حکومت ؛
14) مساوی بودن همه طبقات و اقشار و افراد در برابر قانون ؛ 15) تحقق آزادی ، استقلال ، رفاه ، توسعه سیاسی و رشد اقتصادی.
موانع و مشکلات موجود در راه احیای تفکر دینی ازمنظرامام:
مهم ترین ویژگی نهضت احیاگری امام خمینی در تشخیص موانع و تحریفات و انحرافات عارض بر دین و جامعه دینی و سپس ارایه راهکارهای جدی و اهتمام در اجرای آنها بود. چرا که احیای حقایق دینی متوقف بر شناخت دقیق موانع و آسیبهای موجود در راه احیای فرهنگ دین است که چنین امری با توجه به جامعیت حضرت ایشان , به شکل بایسته و شایسته ای به وقوع پیوست. اکنون به بعضی از این موانع اشاره می رود:
1 عدم احساس استقلال ملت ها و خودباختگی آنها در برابر بیگانگان .
2 ایجاد اختلاف در جوامع مسلمین توسط قدرت های بیگانه.
3 تحجرگرایی و مقدس مآبی و عدم درک زمان و مکان.
4 برداشت انحرافی از اخبار.
5 تحریف بخشی از مفاهیم و آموزه های دینی.
6 استظهار ناقص از حکومت حقه اسلامی.
7 جدایی دین از سیاست.
8 تجددخواهی روشنفکران متاثر از فرهنگ غرب و شرق.
مراتب آزاد اندیشی ازنگاه امام خمینی:
تاریخ فعالیت های علمی و سیاسی حضرت امام خمینی نشان می دهد که آن پیشوای الهی در همه عرصه های فکری و فرهنگی و سیاسی و از زمان حضور در حوزه علمیه و تدریس علوم دینی تا پیروزی انقلاب و پس از آن همواره بر آزادی افکار و اندیشه ها و ضرورت مباحثات و مناظرات و انتقاد از نظرات ارائه شده توسط اساتید تاکید و توصیه داشته و این عمل را بسیار حیاتی و نقش آفرین در پیشبرد علوم و دانش ها و دست یابی به نظرات بکر و نوین می دانستند و در کنار فعالیت ها و مباحثات علمی و فکری حضور این اصل و نیاز در فعالیت های سیاسی و در میان جریان ها و تشکل های وفادار به اسلام و نهضت اسلامی را نیز لازم و ضروری معرفی می کردند.
امام خمینی به نکات بسیار عمیقی برای راهیابی به حق و گرایش به مراتب آزاد اندیشی و استقبال از نظرات فقهی مخالف و نقادی و کالبد شکافی آن اشاره می کنند که در آنها تعمق می ورزیم:
1 کتاب های فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشت ها در زمینه های مختلف نظامی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و عبادی تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتی در مسائل اجتماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود.
2 حال آیا میتوان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند نعوذبالله خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند هرگز.
3 امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامی حرف های فقها و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامه ها کشیده شده است چرا که نیاز عملی به این بحث ها و مسائل است. مثلا در مسئله مالکیت و محدوده آن در مسئله زمین و تقسیم بندی آن در انفال و ثروت های عمومی در مسائل پیچیده پول و ارز و بانکداری و... در مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای اعم چون عکاسی نقاشی مجسمه سازی موسیقی تئاتر سینمالله در مسائل حقوقی و حقوق بین المللی و تطبیق آن با احکام اسلام... ترسیم و تعیین حاکمیت ولایت فقیه در حکومت و جامعه...
4 در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد.
5 تا زمانی که اختلاف و موضع گیری ها در حریم مسائل مذکور است تهدیدی متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیر بنایی و اصولی شد موجب سستی نظام می شود.
6 یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد که همه باید از شر آن به خدا پناه ببریم که آن “حب نفس” است که این دیگر این جریان و آن جریان نمی شناسد. رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخست وزیر وکیل وزیر و قاضی و شورای عالی قضایی و شورای نگهبان سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات نظامی و غیر نظامی روحانی و غیر روحانی دانشجو و غیر دانشجو زن و مرد نمی شناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است.
7 اگر آقایان از این دیدگاه که همه می خواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند بسیاری از معضلات و حیرت ها بر طرف می گردد ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست.
8 انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می شود. انتقاد اگر به حق باشد موجب هدایت دو جریان می شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است.
9 اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای نکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد حتما بیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.
10 یکی از کارهایی که یقینا رضایت خداوند متعال در آن است تالیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورت ها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است.
11 باید از واسطه هایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل هست پرهیز نمود.
12 با تبادل افکار و اندیشه های سازنده مسیر رقابت ها را از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط باید پاک نمود. ( در پیام به جریان های فکری و سیاسی وفادار به اسلام و نظام معروف به “منشور برادری” صحیفه امام ج 21 ص 180 176)
این اصول دوازده گانه برای عبور از تنازع و اختلاف و رسیدن به وحدت و همبستگی با محقق نمودن “آزاد اندیشی” و “تضارب افکار” که به طور طبیعی تعصب ها و تنگ نظری ها و هتک حرمت ها و حرکت های ضد اخلاقی علیه صاحب نظران اسلامی و سرکوب دیدگاه های آنان در علوم و دانش های مختلف از جمله “فقه” را بر نمی تابد به صراحت و وضوح درس و پیام های لازم را به شخصیت های علمی و روحانی و جریان های فکری و سیاسی منتقل می نماید.
همچنین این اصول دوازده گانه نشان می دهد که یکی از مهمترین خاستگاه های درگیری و تنش و استمرار حرکت های تند ضد اخلاقی علیه اندیشمندان اسلامی در حوزه های علمیه و مدیریت های کلان نظام اسلامی سطحی نگری و قشری گرایی نسبت به جایگاه و نقش حیاتی آزاد اندیشی و تضارب افکار در اسلام و نیز خود خواهی ها و نفس گرایی های فردی و جناحی و گروهی می باشد و تا همگان به آبشخور زلال فرهنگ و معارف دینی متصل نشوند و حقایق علمی اسلام را نپذیرند و به تهذیب نفس و نفی مطامع سیاسی و جناحی نپردازند وحدت و همبستگی قابل تحقق نخواهد بود.
جان کلام:
نیک میدانیم انقلاب اسلامی ایران که بر اساس افکار بلند و اندیشه متعالی و نوآورانه حضرت امام(ره) تکوین یافته است، همواره در عوامل پیدایش، طرح شعارهای محوری، تعیین اهداف، آرمانهای بلند و راهکارهای وصول به آن با باورها و اعتقادها و آرمانهای این شخصیت بزرگ، پیوندی ناگسستنی داشته است. از این رو مقام معظم رهبری با انگشت نهادن بر این مهم به همگان متذکرگردیدهاندکه انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره)دو پدیده انفکاکناپذیرند و تحلیل انقلاب اسلامی بدون شناخت شخصیت رهبر بزرگ آن ممکن نیست. تحلیلگران تحولات سیاسی و اجتماعی جهان که مسائل انقلاب اسلامی را به طور دائم تعقیب مینمایند به واقعیت فوق به انحاء مختلف اعتراف نمودهاند. مثلا روزنامه انگلیسی گاردین طی تحلیلی درباره انقلاب اسلامی نوشت: (نقش آیتالله خمینی(ره) در انقلاب عظیمی که در ایران رخ داد بیاندازه مرکزی و مهم بود و تردیدی نیست که آیتالله، سنگ بنای اصلی این انقلاب بوده است.)
امام خمینی قدسسره مبشر عصر جدیدی در ادوار زندگی بشریتاند. و به برکت حضرت امام خمینی قدسسره و انقلاب آسمانی و پیامهای قدسی او بار دیگر شکوفههای خداجویی و دینگرایی در بستر خشکیده جهان معاصر جوانه زد و نغمه ایمانگرایی و توحید و خداپرستی در سراسر جهانطنیناندازگردید.
- [سایر] مبانی فکری حکومت اسلامی از دیدگاه امام خمینی ره چیست؟
- [سایر] این که می گویند حکومت اسلامی با جمهوری اسلامی که امام پایه گذاری کرده اند متفاوت است -و از آن سوء استفاده سیاسی می کنند- از نظر امام درست است؟
- [سایر] مفهوم (انتخابات) از نظر حضرت امام (ره)، به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی، چه بود؟ این واژه از چه زمانی وارد ادبیات حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی شد؟ اساسا آیا ایشان قبل از پیروزی انقلاب به انتخابات ا
- [سایر] چرا امام راحل(ره) از بین اشکال و مدلهای مختلف حکومت، نظام (جمهوری اسلامی) را برگزیدند؛ در حالی که نظام جمهوری در اسلام و سیره معصومین نبوده است؟
- [سایر] مصلحت گرایی در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی چه جایگاهی دارد؟ آیا مصلحت گرایی به مبانی حکومت و ارزشهای دینی ما خدشه وارد نمیکند و باعث کم رنگ شدن این ارزشها نمیشود؟
- [سایر] حکومت فعلی ایران- جمهوری اسلامی- چه برتری هایی نسبت به حکومت شاه دارد؟
- [سایر] معنی حکومت اسلامی چیست؟ و چه تفاوتی با جمهوری اسلامی دارد؟
- [سایر] انگیزه برپایی حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی از چه هنگام در امام خمینی ایجاد شد؟
- [سایر] سوال: چرا امام راحل(ره) از بین اشکال و مدلهای مختلف حکومت، نظام (جمهوری اسلامی) را برگزیدند؛ در حالی که نظام جمهوری در اسلام و سیره معصومین نبوده است؟
- [سایر] چرا حکومت حضرت علی(ع) بسیار کوتاه بود در حالی که حکومت جمهوری اسلامی ایران دوام بسیاری داشته است؟
- [آیت الله مظاهری] اگر مسلمانان به امر حکومت اسلامی با کفّار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست آورند، به آنها غنیمت گفته میشود و مخارجی را که برای غنیمت کردهاند مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امامعلیه السلام صلاح میداند به مصرفی برساند و چیزهایی که مخصوص به امام است باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند. 7 - زمینی که کافر ذمّی از مسلمان بخرد:
- [آیت الله اردبیلی] ازدواج سنّت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و از محبوبترین نهادها در نزد پروردگار و موجب رحمت و کثرت رزق و طرد بیبندوباری و فحشا از جامعه است(1) و خداوند متعال جامعه اسلامی را به ایجاد عُلقه ازدواج بین زنان و مردان مجرّد امر فرموده و وعده فضل و گشایش بر آنان داده است.(2) علاقه به خانواده و همسر، از اخلاق انبیاء و نشانه کثرت ایمان است به گونهای که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم علاقه به همسر را در ردیف علاقه به نماز و شمیم عطر قرار داده است(3). در روایات آمده است: آنگاه که خداوند متعال اراده میکند خیر دنیا و آخرت را به مسلمانی ارزانی دارد، به وی قلبی خاشع و زبانی ذاکر و جسمی صابر و همسری مؤمن عطا میکند که به هنگام نظر به او مسرور شود و در غیاب شوهرش از خود و اموال او پاسداری کند(4) و نیز در روایت آمده است: اگر مردی به خواستگاری آمده که دین، اخلاق و امانتداری او را میپسندید، خواستگاری او را بپذیرید در غیر این صورت فتنه و فساد عظیمی زمین را فرا خواهد گرفت.(5)
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)
- [آیت الله مکارم شیرازی] مساله 588 _مستحب است به امید این که مطلوب پروردگار باشد امور زیر را در دفن میت رعایت کنند: 1: قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند. 2: میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل این که افراد خوب در آنجا دفن شده اند، یا مردم برای فاتحه بیشتر به آنجا می روند. 3: هنگام دفن، جنازه را در چند قدمی قبر بر زمین بگذارند و تا سه مرتبه، کم کم نزدیک ببرند و در مرتبه چهارم وارد قبر کنند. 4: اگر میت مرد است او را از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است از طرف عرض بدن و به هنگام وارد کردن او پارچه ای روی قبر بگیرند. 5: جنازه را با آرامی از تابوت بردارند و با آرامی وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند. 6: قبر لحد داشته باشد، یعنی آن راطوری بسازند که خاک روی بدن میت نریزد،به این ترتیب که قسمت پایین قبررا باریکتر کنند و بعد از گذاشتن میت در قبر، بالای آن خشت یا آجر بچینند و یا طرف قبله قبر را کمی از پایین توسعه دهند به اندازه ای که میت در آن قرار بگیرد. 7: پشت سر میت مقداری خاک یا خشت بگذارند که وقتی او را به طرف راست می خوابانند به عقب برنگردد. 8: بعد از گذاشتن در قبر، گره کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او قرار دهند. 9: کسی که میت را در قبر می گذارد با طهارت و سربرهنه و پا برهنه باشد و غیر از خویشان میت، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: (انا لله و انا الیْه راجعون) و اگر میت زن است کسی که با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرم نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند. 10: پیش از آن که (لحد) را بپوشانند دست راست به شانه میت بزنند و او را حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:اسْمعْ افْهمْ یا فلان ابْن فلان (و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را ببرند) مثلاً سه مرتبه بگویند: (اسْمعْ افْهمْ یا محمد بْن علی) سپس به ترتیب زیر او را به عقاید حقه اسلامی تلقین دهند و بگویند:(هلْ انْت علی الْعهْد الذی فارقْتنا علیْه منْ شهادة انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیْه و آله عبْده و رسوله و سید النبیین و خاتم الْمرْسلین و ان علیاً امیر الْمؤمنین و سید الْوصیین و امامٌ افْترض الله طاعته علی الْعالمین، و ان الْحسن والْحسیْن و علی بْن الْحسیْن و محمد بْن علیٍ و جعْفر بْن محمد و موسی بْن جعْفر و علی بْن موسی و محمد بْن علیٍ و علی بْن محمد و الْحسن بْن علیٍ و الْقائم الحجة الْمهْدی صلوات الله علیْهمْ ائمة الْمؤمنین و حجج الله علی الْخلْق اجْمعین، و ائمتک ائمة هدیً ابْرارٌ یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) و بعد بگویند: اذا اتاک الْملکان الْمقربان رسولیْن منْ عنْد الله تبارک و تعالی و سئلاک عنْ ربک و عنْ نبیک و عنْ دینک و عنْ کتابک و عنْ قبْلتک و عنْ ائمتک فلاْ تخفْ و لا تحْزنْ و قلْ فی جوابهما: الله ربی و محمدٌ صلی الله علیْه و آله نبیی و الاْسْلام دینی و الْقرآن کتابی و الْکعْبة قبْلتی و امیرالْمؤمنین علی بْن ابی طالب امامی و الْحسن بْن علیٍ الْمجْتبی امامی و الْحسیْن بْن علیٍ الشهید بکرْبلاء امامی و علیٌ زیْن الْعابدین امامی و محمدٌ الْباقر امامی و جعْفرٌ الصادق امامی و موسی الْکاظم امامی و علیٌ الرضا امامی و محمدٌ الْجواد امامی و علیٌ الْهادی امامی و الْحسن الْعسْکری امامی و الْحجة الْمنْتظر امامی هؤلآء صلوات الله علیْهمْ اجْمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی، بهمْ اتولی و منْ اعْدآئهمْ اتبرء فی الدنْیا و الاْخرة، ثم اعْلم یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) بعد بگویند: إن الله تبارک و تعالی نعْم الرب و ان محمداً صلی الله علیْه و آله نعْم الرسول و ان علی بْن ابیطالب و اوْلاده الْمعْصومین الاْئمة الإثْنی عشر نعْم الاْئمة و أن ما جاء به محمدٌ صلی الله علیْه و آله حقٌ و أن الْموْت حقٌ و سؤال منْکر و نکیر فی الْقبْر حقٌ و الْبعْث حقٌ و النشور حقٌ و الصراط حقٌ و الْمیزان حقٌ و تطایر الْکتب حقٌ و أن الْجنة حقٌ و النار حقٌ و أن الساعة آتیةٌ لا ریْب فیها و أن الله یبْعث منْ فی الْقبور. پس بگویند: افهمْت یا فلان (و به جای فلان اسم میت را بگوید) پس از آن بگویند: ثبتک الله بالْقوْل الثابت و هداک الله الی صراط مسْتقیم عرف الله بیْنک و بیْن اولیائک فی مسْتقرٍ منْ رحْمته. پس بگویند: اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیْه و اصْعدْ بروحه الیْک و لقه منْک برْهاناً اللهم عفْوک عفْوک). 11: قبر را به صورت مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که شناخته شود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب، کسانی که حاضرند دستها را بر قبر گذارند انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره (إنا انزلناه) بخوانند وبرای میت طلب آمرزش کنند. 12: :این دعا را بعد از آن بخوانند: (اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیه و اصْعدْ الیْک روحه و لقه منْک رضْواناً و اسْکنْ قبْره منْ رحْمتک ما تغْنیه به عنْ رحْمة منْ سواک). و سزاوار است چنانچه میت زن باشد ضمیرها و اسماء را به صورت مؤنث ذکر کند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.