در پاسخ این سؤال چند نکته را متذکر می‌شویم: 1. قرآن کلام خداوند است؛ نظریه درست در مورد کلام خداوند این است که حقیقت کلام عبارت است از دلالت و حکایت. توضیح این‌که همان‌گونه که الفاظ از آن جهت که دلالت بر مفاهیم و حقایق موجود در باطن و ضمیر درونی انسان دارند، به آنها کلام گفته می‌شود؛ هر چیزی که دلالت بر چیز دیگری کند کلام نامیده می‌شود. در نتیجه همه موجودات جهان هستی از آن جهت هر یک به نوعی دلالت بر وجود خداوند و اسما و صفات حق تعالی دارند، کلام خداوند هستند. البته با این فرق که دلالت الفاظ به دلالت اعتباری است و دلالت موجودات خارجی به دلالت تکوینی است.[1] 2. نکته دیگر این‌که اگر منظور از قرآن الفاظ مقروء(قرائت شده) یا مکتوب باشد، در این صورت از اعراض محسوب می‌شود؛ زیرا الفاظ مقروء از کیفیات محسوسه و از مسموعات است و الفاظ مکتوب نیز از کیفیات مختص به کمیات است.[2] اما اگر منظور از قرآن حقایق و معانی باشد؛ حقایق و معانی به این لحاظ که در اصل در ذات خداوند وجود دارند، از نوع علم خداوند خواهد بود که از صفات ذات محسوب می‌شود. [1] . ر. ک: سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج 1، ص 190 - 205، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، 1412ق؛ سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، تلخیص ربانی گلپایگانی، علی، ص 119، قم، مؤسسة الامام الصادق، 1421ق. [2] . ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص 114- 117، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1404ق.
در پاسخ این سؤال چند نکته را متذکر میشویم:
1. قرآن کلام خداوند است؛ نظریه درست در مورد کلام خداوند این است که حقیقت کلام عبارت است از دلالت و حکایت. توضیح اینکه همانگونه که الفاظ از آن جهت که دلالت بر مفاهیم و حقایق موجود در باطن و ضمیر درونی انسان دارند، به آنها کلام گفته میشود؛ هر چیزی که دلالت بر چیز دیگری کند کلام نامیده میشود. در نتیجه همه موجودات جهان هستی از آن جهت هر یک به نوعی دلالت بر وجود خداوند و اسما و صفات حق تعالی دارند، کلام خداوند هستند. البته با این فرق که دلالت الفاظ به دلالت اعتباری است و دلالت موجودات خارجی به دلالت تکوینی است.[1]
2. نکته دیگر اینکه اگر منظور از قرآن الفاظ مقروء(قرائت شده) یا مکتوب باشد، در این صورت از اعراض محسوب میشود؛ زیرا الفاظ مقروء از کیفیات محسوسه و از مسموعات است و الفاظ مکتوب نیز از کیفیات مختص به کمیات است.[2]
اما اگر منظور از قرآن حقایق و معانی باشد؛ حقایق و معانی به این لحاظ که در اصل در ذات خداوند وجود دارند، از نوع علم خداوند خواهد بود که از صفات ذات محسوب میشود. [1] . ر. ک: سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل، ج 1، ص 190 - 205، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، 1412ق؛ سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، تلخیص ربانی گلپایگانی، علی، ص 119، قم، مؤسسة الامام الصادق، 1421ق. [2] . ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص 114- 117، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1404ق.
- [سایر] شباهت و تفاوت دیدگاه قرآن در باره ذات انسان با اندیشههای غربی چیست؟
- [سایر] آیا در آیات قرآن در رابطه با شناخت ذات خدای متعال آیه ای وجود دارد؟ شماره آیه را مشخص نمایید.
- [سایر] اگر بگوییم خداوند علم به ذات خودش دارد، پس باید گفت خدا قادر به ذات است، بنابراین خدا ذو جهتین میشود، هم قادر به ذات و هم مقدور به ذات. این چگونه حل میشود؟
- [سایر] سلام؛ فرق بین ذات هویت و ذات ماهویت دقیقاً چه است؟
- [سایر] منظور از احاطه داشتن ذات خداوند بر اشیاء چیست و ذات در مورد خداوند چه مفهومی دارد؟
- [سایر] با عرض سلام لطفا تفسیر ایات 113 تا 117 سوره توبه را بگویید؟
- [سایر] در قضیه به آتش افتادن حضرت ابراهیم(ع) آیا سوزندگی جزء ذات آتش است یا خیر؟ اگر آری، چگونه ذات آن گرفته شده؟ اگر خیر، پس ذات آتش چیست؟
- [سایر] ذات خدا بسیط است، پس یا همه خدا را می توان شناخت یا هیچ چیز از ذات خدا را نمی توان شناخت و چون محدودیم و او نامحدود پس نمی توان ذات خدا را به هیچ مقدار شناخت. پس چرا در اول کار ذات خدا را به بساطت شناختیم؟
- [سایر] آیا تغییر در ذات ممکن است؟
- [سایر] چرا نباید به ذات پروردگار فکر کرد؟
- [آیت الله وحید خراسانی] رساندن جایی از بدن به خط قران و اسم مبارک ذات خداوند متعال و سایر اسماءحسنی بر نفساء حرام است و همچنین است بنابر احتیاط واجب سایر کارهایی که بر حایض حرام است و انچه بر حایض واجب است بر نفساء هم واجب می باشد
- [آیت الله وحید خراسانی] رساندن جایی از بدن به خط قران و اسم مبارک ذات خداوند متعال و سایر اسماءحسنی بر نفساء حرام است و همچنین است بنابر احتیاط واجب سایر کارهایی که بر حایض حرام است و انچه بر حایض واجب است بر نفساء هم واجب می باشد
- [آیت الله مظاهری] اگر برای دفاع از جان یا عرض یا مالش کسی را بکشد یا او را مجروح سازد دیه ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که وضو ندارد بنابر احتیاط واجب نباید اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال را به هر زبانی که نوشته شده باشد مس نماید و احتیاط مستحب ان است که اسماء مبارکه چهارده معصوم علیهم السلام را هم بدون وضو مس ننماید
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.