علم انساب از تعیین نسب(نژاد و تبار) مردم و روش‌های پژوهش در آن، با هدف پرهیز از خطا در تعیین نسب اشخاص سخن می‌گوید.[1] حاجی خلیفه، نسب‌شناسی را این‌گونه تعریف کرده است: «علمی است که به شناسایی نسب‌های مردم می‌پردازد و دارای منفعت زیاد است و هدف آن دوری از خطا در نسب اشخاص است».[2] این علم گاهی به بررسی نسب قبایل و به دست آوردن پیوند و ارتباط یک قبیله با قبایل دیگر می‌پردازد که از آن به انساب قبایل یاد می‌کنند.[3] نسب‌شناسی از جمله علوم پایه برای مورّخ محسوب می‌شود و می‌توان آن‌را در زیر مجموعه تراجم طبقه‌بندی کرد. تاریخ نسب‌شناسی در میان عرب به قبل از اسلام بر می‌گردد،[4] لکن خلافت اموی بیشترین حمایت را از نسب‌شناسی داشت. در دوره عباسیان نیز مسئله کلامی و فقهیِ حقانیتِ قریش و نفی بنی‌امیه از آن، به طرح مباحث جدیدتر و جدی‌تر در عرصه نسب‌شناسی انجامید. مسائل مربوط به نسب را می‌توان در سه دسته طبقه‌بندی کرد: 1. واقعیتی است در نظام قبیله‌ای دوره جاهلیت که در دوره اسلامی تداوم یافته است. در آن جامعه‌ها، پیوندهای خانوادگی و مناسبات اجتماعی با مشخصه‌های خاص تابع این واقعیت بود.[5] 2. به عنوان نهادی دولتی که از زمان خلیفه دوم (عمر بن خطاب) تأسیس شد و می‌توان با اندکی تسامح آن‌را با ثبت احوال امروز در یک راستا دانست. 3. به عنوان دانشی با ویژگی‌های یک علم که در گذشته با عنوان علم انساب، جزئی از دانش تاریخ بود که از آن به نسب‌شناسی یاد می‌شود. گفتنی است؛ در دوره معاصر نیز آیت الله نجفی مرعشی(ره) با احیای کتاب‌های اصیل نسب‌شناسی، در بازسازی این دانش با جدیّت کوشید و، حداقل، علم انساب شیعی به همت ایشان حیات دوباره یافت.[6] به درستی می‌توان ادعا کرد که نسب‌شناسی در گذشته یک ضرورت اجتماعی بوده، ولی امروزه این کارآیی خود را از دست داده و به مثابه جزئی از میراث فرهنگی مسلمانان و عرب است که هویت تاریخی و تمدنی مسلمانان منوط به آن است.[7] [1] . ر. ک: قنوجی بخاری، صدیق بن حسن خان، أبجد العلوم، ج ‏2، ص 99، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ‏1420ق؛ آملی، شمس الدین محمد بن محمود، نفائس الفنون فی عرائس العیون، ج ‏2، ص 287، تهران، اسلامیه، 1381ش. [2] . حاجی خلیفه، مصطفی بن عبد الله، کشف الظنون، ج 1، ص 178، بغداد، مکتبة المثنی، 1941م. [3] . علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص 414، بیروت، دار العلم للملایین، بی‌تا. [4] . هروی، أبو عبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص 17، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1410ق. [5] . ر. ک: کتاب النسب، مقدمه، ص 68 – 69. [6] . کیاء گیلانی، سیداحمد، سراج الانساب، مقدمه، ص 4 – 5، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، 1409ق. [7] . کتاب النسب، مقدمه، ص 11 – 13.
علم انساب از تعیین نسب(نژاد و تبار) مردم و روشهای پژوهش در آن، با هدف پرهیز از خطا در تعیین نسب اشخاص سخن میگوید.[1]
حاجی خلیفه، نسبشناسی را اینگونه تعریف کرده است: «علمی است که به شناسایی نسبهای مردم میپردازد و دارای منفعت زیاد است و هدف آن دوری از خطا در نسب اشخاص است».[2]
این علم گاهی به بررسی نسب قبایل و به دست آوردن پیوند و ارتباط یک قبیله با قبایل دیگر میپردازد که از آن به انساب قبایل یاد میکنند.[3]
نسبشناسی از جمله علوم پایه برای مورّخ محسوب میشود و میتوان آنرا در زیر مجموعه تراجم طبقهبندی کرد.
تاریخ نسبشناسی در میان عرب به قبل از اسلام بر میگردد،[4] لکن خلافت اموی بیشترین حمایت را از نسبشناسی داشت. در دوره عباسیان نیز مسئله کلامی و فقهیِ حقانیتِ قریش و نفی بنیامیه از آن، به طرح مباحث جدیدتر و جدیتر در عرصه نسبشناسی انجامید.
مسائل مربوط به نسب را میتوان در سه دسته طبقهبندی کرد:
1. واقعیتی است در نظام قبیلهای دوره جاهلیت که در دوره اسلامی تداوم یافته است. در آن جامعهها، پیوندهای خانوادگی و مناسبات اجتماعی با مشخصههای خاص تابع این واقعیت بود.[5]
2. به عنوان نهادی دولتی که از زمان خلیفه دوم (عمر بن خطاب) تأسیس شد و میتوان با اندکی تسامح آنرا با ثبت احوال امروز در یک راستا دانست.
3. به عنوان دانشی با ویژگیهای یک علم که در گذشته با عنوان علم انساب، جزئی از دانش تاریخ بود که از آن به نسبشناسی یاد میشود.
گفتنی است؛ در دوره معاصر نیز آیت الله نجفی مرعشی(ره) با احیای کتابهای اصیل نسبشناسی، در بازسازی این دانش با جدیّت کوشید و، حداقل، علم انساب شیعی به همت ایشان حیات دوباره یافت.[6]
به درستی میتوان ادعا کرد که نسبشناسی در گذشته یک ضرورت اجتماعی بوده، ولی امروزه این کارآیی خود را از دست داده و به مثابه جزئی از میراث فرهنگی مسلمانان و عرب است که هویت تاریخی و تمدنی مسلمانان منوط به آن است.[7] [1] . ر. ک: قنوجی بخاری، صدیق بن حسن خان، أبجد العلوم، ج 2، ص 99، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق؛ آملی، شمس الدین محمد بن محمود، نفائس الفنون فی عرائس العیون، ج 2، ص 287، تهران، اسلامیه، 1381ش. [2] . حاجی خلیفه، مصطفی بن عبد الله، کشف الظنون، ج 1، ص 178، بغداد، مکتبة المثنی، 1941م. [3] . علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص 414، بیروت، دار العلم للملایین، بیتا. [4] . هروی، أبو عبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص 17، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1410ق. [5] . ر. ک: کتاب النسب، مقدمه، ص 68 – 69. [6] . کیاء گیلانی، سیداحمد، سراج الانساب، مقدمه، ص 4 – 5، قم، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، 1409ق. [7] . کتاب النسب، مقدمه، ص 11 – 13.
- [سایر] منظور از علم کلام چیست؟
- [سایر] منظور از علم لدنی چیست؟
- [سایر] منظور از ازلی بودن علم خداوند چیست؟
- [سایر] منظور از رجال در شرایط رئیس جمهوری چیست؟
- [سایر] منظور از مهندسی معنوی در کلام مقام معظم رهبری چیست؟
- [سایر] منظور از (علم عروض) در ادبیات فارسی چیست؟
- [سایر] تفاوت فتنه و انقلاب در چیست ؟ (منظور در علم سیاست است)
- [سایر] منظور از «علم» در روایت «طلب العلم فریضةٌ علی کل مسلمٍ» چیست؟ آیا علم رایج دانشگاهی هم مصداق آن است؟
- [سایر] در سوره بقره خداوند میفرماید (سپس علم اسماء را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت)، منظور از اسماء در این آیات چیست؟
- [سایر] منظور از اسماء در آیهی «سپس علم اسماء را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت»، چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنان چه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد. ولی احتیاط برای اهل علم نگرفتن زکات است مگر در صورتی که از تحصیل مخارج عاجز باشند ولکن جایز است اشتغال به تحصیل علم هر چند باعث عجز از تحصیل نفقه بشود.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه آن علم واجب یا مستحبّ باشد، میشود به او زکاْ داد، و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ نباشد، زکاْ دادن به او اشکال دارد، بنابر احتیاط واجب نباید بگیرد.
- [آیت الله بروجردی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحب باشد، میشود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
- [امام خمینی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ باشد میشود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحبّ نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند چنانچه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد می توان به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او جایز نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر در یک زمین جو و گندم و چیزی مثل برنج و لوبیا که زکات آن واجب نیست بکارد، چنانچه بر حسب معمول استفاده از هر دو جنس در موقع کشت منظور باشد، مخارج به نسبت مداخل تقسیم میشود، و اگر فایده یکی از آنها به قدری کم باشد که در موقع کشت منظور نباشد، مخارج از چیزی محسوب میشود که منظور باشد.
- [آیت الله سبحانی] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنانچه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد می شود از سهم (فی سبیل الله) به او زکات داد. زکات فطره;
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خاک نجسی که به واسطه باران گل شود و علم برسیدن باران به وصف اطلاق به تمام اجزای آن حاصل شود پاک است ولی حصول علم به آن مشکل است.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است امام در وسط صف بایستد واهل علم وکمال وتقوی در صف اوّل بایستند.