اولین پرسش درباره شیوه تفسیری "قرآن به قرآن" این است که آیا چنین تفسیری حجّت و معتبر است یا نه؟ در پاسخ باید گفت: برخی اشیا اصلا ً حجیّت ندارد؛ نظیر "شهادت فاسق" که در محکمه قضای اسلامی هیچگونه اعتباری ندارد و بعضی از اشیا حجیت دارد، لیکن به تنهایی به نصاب حجیّت و اعتبار نمیرسد؛ نظیر شهادت "عَدْلِ واحد" در محکمه که فیالجمله معتبر و حجت است، نه بالجمله. از این رو از آن به عنوان اعتبار تأهّلی و حجیّت شأنی یاد میشود؛ یعنی اگر شهادت عَدْلِ دیگری به آن ضمیمه شود، آنچه اهلیّت اعتبار و شأنیّت احتجاج داشت به نصاب فعلیّت میرسد؛ لیکن حجیّت "شهادت عدلین" گرچه به نحو استقلال است ولی به نحو انحصار نیست؛ زیرا حجّتهای دیگری نیز در قبال حجیّت شهادت عدلین قرار دارد؛ مثلا ً، گاهی شهادت دو عادلِ دیگر در قبال شهادت این عدلین واقع میشود و هر کدام حجت مستقل است، ولی هیچ کدام حجّت منحصر نیست و همچنین حجیّت امور دیگر، در برابر حجیت شهادت عدلین؛ مانند عِلم قاضی و سوگند منکِر. قرآن کریم از آن جهت که کلام خدای سبحان است و با اعجاز خود دعوی انتساب به خداوند را اثبات میکند، یکی از منابع دینی است که حجّیت آن همانند حجّیت قطع ذاتی است و محصول تدبّر در آن و جمعبندی آیات متناسب آن با یکدیگر حتماً حجّت است و هرگز نظیر گواهی فاسق مردود نیست، تا اصلا ً حجت نباشد؛ لیکن مطالب قرآن بخشی به صورت نصوص و قطعی است و بخشی به صورت ظواهر و ظنی است که بخش نخست "حجت قطعی" و بخش دوم "حجت ظنی" است. به هر تقدیر، قرآن کریم به عنوان کلام صاحب شریعت، در ناحیه حجیّت وامدار غیر خود نیست و حجّیت آن ذاتی است. مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 63)
اولین پرسش درباره شیوه تفسیری "قرآن به قرآن" این است که آیا چنین تفسیری حجّت و معتبر است یا نه؟ در پاسخ باید گفت: برخی اشیا اصلا ً حجیّت ندارد؛ نظیر "شهادت فاسق" که در محکمه قضای اسلامی هیچگونه اعتباری ندارد و بعضی از اشیا حجیت دارد، لیکن به تنهایی به نصاب حجیّت و اعتبار نمیرسد؛ نظیر شهادت "عَدْلِ واحد" در محکمه که فیالجمله معتبر و حجت است، نه بالجمله. از این رو از آن به عنوان اعتبار تأهّلی و حجیّت شأنی یاد میشود؛ یعنی اگر شهادت عَدْلِ دیگری به آن ضمیمه شود، آنچه اهلیّت اعتبار و شأنیّت احتجاج داشت به نصاب فعلیّت میرسد؛ لیکن حجیّت "شهادت عدلین" گرچه به نحو استقلال است ولی به نحو انحصار نیست؛ زیرا حجّتهای دیگری نیز در قبال حجیّت شهادت عدلین قرار دارد؛ مثلا ً، گاهی شهادت دو عادلِ دیگر در قبال شهادت این عدلین واقع میشود و هر کدام حجت مستقل است، ولی هیچ کدام حجّت منحصر نیست و همچنین حجیّت امور دیگر، در برابر حجیت شهادت عدلین؛ مانند عِلم قاضی و سوگند منکِر.
قرآن کریم از آن جهت که کلام خدای سبحان است و با اعجاز خود دعوی انتساب به خداوند را اثبات میکند، یکی از منابع دینی است که حجّیت آن همانند حجّیت قطع ذاتی است و محصول تدبّر در آن و جمعبندی آیات متناسب آن با یکدیگر حتماً حجّت است و هرگز نظیر گواهی فاسق مردود نیست، تا اصلا ً حجت نباشد؛ لیکن مطالب قرآن بخشی به صورت نصوص و قطعی است و بخشی به صورت ظواهر و ظنی است که بخش نخست "حجت قطعی" و بخش دوم "حجت ظنی" است. به هر تقدیر، قرآن کریم به عنوان کلام صاحب شریعت، در ناحیه حجیّت وامدار غیر خود نیست و حجّیت آن ذاتی است.
مأخذ: ( تفسیر تسنیم، ج 1، ص 63)
- [سایر] لطف کنید تفسیر آیات دربارۀ سامری در قرآن را از تفاسیر معتبر شیعه برایم بفرستید. آیا خاک قدم مرکب جبرئیل تأثیر خاصی داشت یا خیر؟
- [سایر] جایگاه و نقش آراء مفسران در تفسیر قرآن چیست؟
- [سایر] آیا اهل بیت علیهم السلام در تفسیر قرآن از شیوه تفسیر قرآن به قرآن بهره میگرفتند؟
- [سایر] بین تفسیر شیعه و تفسیر سنی چه تفاوتهایی وجود دارد؟
- [سایر] آیا آراء و اندیشه های مفسر در تفسیر قرآن نقش دارد؟
- [سایر] فلسفه تفسیر قرآن چیست؟
- [سایر] تفسیر قرآن یعنی چه؟
- [سایر] منابع تفسیر قرآن کدامند؟
- [سایر] در مورد تفسیر موضوعی و جایگاه آن بین مفسران و منابع آن توضیح دهید.
- [سایر] بهترین روش تفسیر قرآن چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] اقرار شخص فقط علیه خودش معتبر است، پس اقرار او علیه دیگران و همچنین به نفع خود معتبر نیست.
- [آیت الله بهجت] شرایطی که در طلاق خُلع نسبت به زن و شوهر معتبر است و در کتب مفصّل آمده، در طلاق مُبارات نیز معتبر است و شرایطی که در اصل طلاق معتبر بود، در هر یک از طلاق خلع و مبارات نیز معتبر است.
- [آیت الله سبحانی] در اعتکاف، آنچه معتبر است، مکث در مسجد است، و حالت خاصّی در آن معتبر نیست، می تواند بنشیند یا دراز بکشد با بخوابد و یا راه برود.
- [آیت الله وحید خراسانی] در هر طرفی که یقین یا حجت شرعیه دارد اب نیست در ان طرف جستجو لازم نیست
- [آیت الله وحید خراسانی] اول ماه به تلگراف ثابت نمی شود مگر انسان بداند که تلگراف بر اساس حجت شرعیه بوده است
- [آیت الله مظاهری] کسی که میتواند وقت را تشخیص دهد اگر به گفته کسی که میگوید مغرب شده افطار کند و بعد بفهمد مغرب نبوده است اگر گفته او حجّت بوده است نظیر ثقه و اذان وقت شناس، قضا و کفّاره ندارد و اگر حجّت نبوده باید قضای آنرا بگیرد ولی کفّاره ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر به واسطه عذرهای عمومی مانند ابر یا غبار یا عذرهای شخصی مانند نابینایی و یا بودن در زندان نتواند اول وقت به داخل شدن وقت یقین یا حجت شرعیه ای پیدا کند باید نماز را تاخیر بیندازد تا یقین یا حجت شرعیه ای پیدا کند که وقت داخل شده است
- [آیت الله مظاهری] هیچکدام از علوم غریبه حجّیت ندارد و چیزی بهواسطه آن اثبات نمیشود، گرچه بهواسطه آنها یقین حاصل شود، زیرا یقینی حجّت است که از راه متعارف پیدا شود.
- [آیت الله سبحانی] امام و مستمعان باید در حال خطبه دارای طهارتی باشند که برای نماز معتبر است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] احتیاط مستحب آن است که امام و مستمعین در حال خطبه، واجد طهارت کامل (که برای نماز معتبر است) باشند.