احاطه ی علم حضرت حق تعالی بر امور چگونه است؟
آیه ی شریفه ی (وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ، لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ، وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ، وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا، وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الاْءَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ) از علم خداوند می‌ گوید. تحلیل علم خداوند و فلسفی نمودن چگونگی آن بزرگان فلسفه مانند ابن‌ سینا را به عجز کشیده است. آیه ‌ی شریفه از احاطه‌ ی علم خداوند بر تمامی امور جزیی تغییرپذیر می ‌گوید و این که هیچ برگی از درختی فرو نمی ‌غلطد مگر آن که خداوند به آن علم دارد. ابن‌ سینا علم خداوند به اشیای جزیی را انکار می‌ کند؛ زیرا لازم می‌ آید خداوند جابه‌ جا شود و تغییر یابد. او می‌ پندارد برای دانستن جزییات لازم است هبوط و عروج داشت. این امر در بشر عادی به مشغولیت ذهنی و حواس پرتی می ‌انجامد. ما علم خداوند را به گونه ‌ای متفاوت از فلسفه ‌ی سینایی و صدرایی تحلیل نمودیم و گفتیم خداوند از بی‌ نهایت راه علم دارد. خداوند هم از ذات خویش همه ‌ی عالم را می ‌بیند و به آن علم دارد و هم هستی و خود را در همه‌ ی هستی و در هر ذره ‌ای و در کم‌تر از هر ذره ‌ای می ‌بیند و می ‌داند. علم خدا را می ‌توان به خانه‌ ی آیینه ‌ای زلیخا تشبیه کرد که یوسف به هر سوی آن می‌ نگریست زلیخا را می‌ دید. مثل ابن ‌سینا حتی یک طریق برای علم خدا به جزییات پیدا نکرده ‌اند و تنها به علم کلی خداوند قایل شده ‌اند. گویی خدا را هم‌چون چوپانی فرض می‌ نمایند که بر بالای سر گوسفندان خویش ایستاده است. باید فراموش نکرد خداوند به حال هر بنده ‌ای به صورت فرد فرد علم دارد: (لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدّا)؛ و به یقین آن‌ها را به حساب آورده و به دقت شماره کرده است. منبع: پایگاه حضرت آیت الله العظمی نکونام (دامت برکاته).
عنوان سوال:

احاطه ی علم حضرت حق تعالی بر امور چگونه است؟


پاسخ:

آیه ی شریفه ی (وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ، لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ، وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ، وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا، وَلاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الاْءَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ) از علم خداوند می‌ گوید. تحلیل علم خداوند و فلسفی نمودن چگونگی آن بزرگان فلسفه مانند ابن‌ سینا را به عجز کشیده است. آیه ‌ی شریفه از احاطه‌ ی علم خداوند بر تمامی امور جزیی تغییرپذیر می ‌گوید و این که هیچ برگی از درختی فرو نمی ‌غلطد مگر آن که خداوند به آن علم دارد. ابن‌ سینا علم خداوند به اشیای جزیی را انکار می‌ کند؛ زیرا لازم می‌ آید خداوند جابه‌ جا شود و تغییر یابد. او می‌ پندارد برای دانستن جزییات لازم است هبوط و عروج داشت. این امر در بشر عادی به مشغولیت ذهنی و حواس پرتی می ‌انجامد. ما علم خداوند را به گونه ‌ای متفاوت از فلسفه ‌ی سینایی و صدرایی تحلیل نمودیم و گفتیم خداوند از بی‌ نهایت راه علم دارد. خداوند هم از ذات خویش همه ‌ی عالم را می ‌بیند و به آن علم دارد و هم هستی و خود را در همه‌ ی هستی و در هر ذره ‌ای و در کم‌تر از هر ذره ‌ای می ‌بیند و می ‌داند. علم خدا را می ‌توان به خانه‌ ی آیینه ‌ای زلیخا تشبیه کرد که یوسف به هر سوی آن می‌ نگریست زلیخا را می‌ دید. مثل ابن ‌سینا حتی یک طریق برای علم خدا به جزییات پیدا نکرده ‌اند و تنها به علم کلی خداوند قایل شده ‌اند. گویی خدا را هم‌چون چوپانی فرض می‌ نمایند که بر بالای سر گوسفندان خویش ایستاده است. باید فراموش نکرد خداوند به حال هر بنده ‌ای به صورت فرد فرد علم دارد: (لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدّا)؛ و به یقین آن‌ها را به حساب آورده و به دقت شماره کرده است.
منبع: پایگاه حضرت آیت الله العظمی نکونام (دامت برکاته).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین