پاسخ سوال شما رابا توضیح چند نکته مورد بررسی قرار می دهیم ؛ نکته اول اینکه در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام که مردم از فیض حضور معصوم محروم هستند یا باید بگوییم خداوند متعال از اجرای احکام اجتماعی اسلام صرف نظر نموده یا اجازه اجرای آن را به هر کسی واگذار نموده است یا اجازه اجرای آن را به کسی که اصلح از دیگران است و نزدیکترین گزینه به معصوم است داده است . از این سه حالت بیرون نیست اما فرض اول که نقض غرض است زیرا در این صورت باید بپذیریم که خداوند ازاجرای احکام اجتماعی اسلام وامور مربوط به حکومت و اداره امور جامعه را در طول مدت طولانی غیبت که هزار وسیصد واندی از آن گذشته است ومعلوم نیست تا چه زمانی ادامه خواهد داشت , صرف نظر نموده است و این خلاف جعل و تشریع این احکام است . فرض دوم نیز ترجیح بلامرجح و خلاف حکمت است که هر کسی با هر شرایطی امور مربوط به حکومت را برعهده بگیرد. با باطل بودن این دو فرض, فرض سوم ثابت می شود که خداوند متعال برای عصر غیبت و عدم دسترسی به معصوم فردی را برای اداره حکومت اسلامی برگزیده است که اصلح از دیگران و حکومت او نزدیکترین حکومت به معصوم باشد و به او اجازه تصرف در امور مردم را داده است . و چنین فردی فقیه جامع الشرایط است زیرا در شناخت احکام دین مبانی اسلامی ( فقاهت ) و تحت تاثیر هواهای نفسانی قرار نگرفتن ( تقوا و عدالت ) و تدبیر و در ک سیاسی از دیگران صالح تر است و حکومت او بواسطه برخورداری از فقاهت وعدالت و تقوا و درک وبینش سیاسی نزدیک ترین گزینه به حکومت معصوم است . بر این اساس وقتی امکان درک حکومت معصوم و حکومت ایده آل اسلام که در راس ان معصوم قرار دارد وجود نداشت , عقل و منطق حکم می کند که صالح ترین فرد و نزدیکترین گزینه ممکن به حکومت مطلوب انتخاب شود تا کمترین احتمال اشتباه و خطا در آن وجود داشته باشد .(رک به : نظریه سیاسی اسلام , محمد تقی مصباح یزدی , قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره , 1378, ج 2 , ص 96, و مجله حکومت اسلامی , سال اول , ش 1 , ص 89) نکته دوم اینکه ,ولی فقیه به عنوان متخصص و کارشناس امور دین و مبانی اسلامی در راس حکومت قرار گرفته است و عقل حکم می کند که در هر امر تخصصی به متخصص و خبره آن مراجعه شود و هرچند احتمال اشتباه و خطا در مورد او نیز وجود دارد ولی عقل وعقلاء به دلیل تخصص آن شخص این احتمال را ضعیف و ناچیز دانسته و به آن توجهی نمی کنند از این رو در مراجعه به پزشک متخصص هر چند احتمال اشتباه و خطا وجود دارد ولی عقل و عقلاء چنین شیوه ای را می پذیرد و بر سایر شیوه ها ترجیح می دهد و به احتمال اشتباه و خطا توجه نمی کنند . در مساله رهبری و اداره امور حکومت اسلامی از آنجا که مساله دارای اهمیت و حساسیت ویژه ای است تنها به تخصص خبرویت در امور دینی ( فقاهت ) اکتفا نشده و برای کاهش دادن احتمال اشتباه و خطا علاوه بر لزوم آشنایی کامل قوانین اسلامی و داشتن تجارب و صلاحیت های مختلف مدیریتی، ویژگی عدالت و تقوا نیز در نظر گرفته شده است که بدون شک چنین شخصی احتمال خطا و اشتباه او از سایرین به مراتب کمترو ناچیز تر خواهد بود .نکته سوم اینکه , در کنار شرایط و ویژگیهای رهبری استفاده از نظریات مشاوران و کارشناسان در امور مختلف سیاسی , اقتصادی ,و... و نظارت مجلس خبرگان رهبری برعملکرد رهبر , احتمال خطا واشتباه در تصمیمات ایشان بسیار کاهش پیدا می کند .نکته چهارم اینکه ,(خطا ها و اشتباهات دو گونه است یک. خطاهای فاحش و روشنی که حداقل برای عموم کارشناسان مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی، بطلان آن روشن است. کسی که مرتکب چنین خطاهایی بشود، دارای شایستگی رهبری نیست و ولایت ندارد.دوّم. خطاهای پیچیده و کارشناختی که در میان کارشناسان نیز چندان روشن نیست و معمولاً مورد اختلاف آرا و نظرات است. در این صورت نمی‌توان با قاطعیت حکم کرد که نظر کدام یک صحیح است؛ زیرا هر کس بر اساس مبانی پذیرفته شده خود، حکم می‌راند. این گونه موارد در مسائل اجتماعی و سیاسی زیاد به چشم می‌خورد و ولی فقیه هم یکی از آرای متفاوت را بر می‌گزیند. از طرف دیگر در چنین مواردی، چاره‌ای جز این نیست که یک رأی ملاک عمل قرار گیرد؛ زیرا کنش اجتماعی و سیاسی نیازمند وحدت رویه است و در غیر این صورت جامعه دچار هرج و مرج می‌شود. ضمن آنکه از نظر فکری، راه تحلیل و نقد و بررسی سالم برای همگان باز است؛ اما نظم و انضباط اجتماعی مستلزم وحدت رویه و عمل است؛ همچنان که در تمام نظام‌های سیاسی این گونه عمل می‌شود و از آن گریزی نیست. بنابراین در فرض فقدان معصوم و غیبت او، هیچ راهی برای به صفر رساندن خطا وجود ندارد. از طرفی نمی‌توان به آنارشیسم و هرج و مرج تن داد و به ناچار باید یک رأی مورد تبعیت قرار گیرد. البته ذکر این نکته لازم است ؛ که هر چند در انسان غیرمعصوم احتمال خطا و لغزش همواره وجود دارد، ولی به هیچ وجه عدم عصمت مساوی و ملازم با وقوع لغزش و اشتباه نیست؛ از دیدگاه آموزه های اسلامی (عصمت به معنی پاک بودن و از دستبرد وسوسه های شیطانی در امان بودن و گناه کبیره و صغیره مرتکب نشدن، منحصر به چهارده معصوم نمی باشد و برای هر کسی که تلاش کند، این راه در این حد و مفهوم باز است؛ چنان که مقام ولایت انحصاری نبوده، قابل وصول برای همگان است؛ البته همگانی که اهلیت داشته باشند و مدارج کمال را طی کرده باشند) (ر.ک: علامه سیدمحمد حسین طباطبایی، ولایت نامه، ترجمه دکتر همایون همتی، صص 57-48) و از سوی دیگر همین احتمال وقوع خطا و اشتباه را می توان با در نظر گرفتن مکانیزمهایی نظیر تأکید بر واجدیت صفات علم ، تجربه و کاردانی و تدبیر، ایمان ، تقوا ، عدالت و شجاعت و پرهیز از خود رایی و لزوم مشورت با متخصصان و کارشناسان و نظارت های متعدد دیگر، کاهش داده و حتی متمایل به صفر کرد که این مکانیزم ها به عینه در نظام اسلامی ما برای ولی فقیه در نظر گرفته شده و شدیداً بر وجود آن تأکید می شود. گفتنی است امامان علیهم السلام مرجعیت کامل دینی را درتمام ابعاد دارند و حجت واقعی خداوند می باشند لازمه چنین امری مسلما عصمت است در حالی که مجتهد و ولی فقیه حجت ظاهری است و لازمه آن عصمت نیست , بلکه فقاهت و عدالت است که نزدیکترین مرتبه ممکن به عصمت می باشد .)( حمید رضا شاکرین , علیرضا محمدی , پرسشها وپاسخها , دفتر پانزدهم , دین وسیاست , ولایت فقیه وجمهوری اسلامی ,قم : نشر معارف , 1383 , ص 104 و105 ) گفتنی است شناخت حقیقت در حیطه ی امور نظری ربطی به بحث ولایت فقیه ندارد ؛ این گونه امور مربوط می شوند به مسائل اصول دین و ملحقات آنها ؛ در حالی ولیّ فقیه فقط در حیطه ی حکومت و اجرای احکام عملی اسلام در گستره ی اجتماعی ، نائب امام معصوم می باشد. توجّه فرمایید که ولیّ فقیه تمام اختیارات و شئونات امام معصوم را ندارد ؛ بلکه او فقط در حیطه ی حکومت دارای تمام اختیارات امام معصوم می باشد ؛ لکن اختیارات خاصّ امام معصوم را که فراتر از حیطه ی حکومت می شود ندارد. پس باید مراقب بود که تعبیر ولایت مطلقه فقیه ما را دچار اشتباه نکند. آری ولایت مطلقه فقیه امّا در حیطه ی حکومت اجتماعی نه در تمام امور مردم یا جهان. چرا که امام زمان (ع) زنده است و تمام آن اختیارات خاصّ نیز اختصاص به وجود شریف خودشان دارد ؛ همان اختیاری که شامل تکوینیّات عالم نمی شود ؛ لذا امام معصوم حتّی اختیار جنّها و حیوانات و ... را هم در دست دارد. امّا از آنجا که غیبت حضرتش مانع از حاکمیّت ظاهری در حیطه ی امور اجتماعی می باشد ، لذا این حیطه ی از اختیارات امام معصوم بنا به فرمایش خود معصوم ، به ولی فقیه منتقل می گردد. البته دقّت شود که ولیّ فقیه صرفاً احکام اجتماعی دین را از قرآن و حدیث استنباط کرده ، آنها را بر مصادیق خارجی تطبیق نموده و در حدّی که شرائط بیرونی اجازه دهند ، اجرا می نماید. لذا ولایت فقیه ، در حقیقت ، ولایت احکام اسلام است نه ولایت شخصی خاصّ. کما اینکه ولایت امام نیز ولایت خداست. چون امام فقط حکم را از خدا گرفته و اجرا می کند و حقّ ندارد از پیش خود حکمی داشته باشد. حتّی ولایت تصرّف امام معصوم در امور تکوینی نیز به اذن خداست ؛ لذا امام حتّی بدون اذن خدا حقّ نشان دادن معجزه یا کرامت هم ندارد. مطلب آخر اینکه یقیناً ولیّ فقیه در استنباط احکام و قوانین الهی و تطبیق آنها بر مصادیق خارجی ، معصوم نیست. لکن شکّی نیست که احتمال خطای او در این موارد بسیار کمتر از افراد غیر فقیه می باشد. لذا در غیاب معصوم که گزینه ی برتر است نوبت به یک مرتبه پایینتر از او می رسد که فقیه عادل و مدبّر باشد. وقتی راه برای حکومت معصوم مسدود می باشد ، ما بین گزینه های زیر قرار داریم ؛ لذا از بین آنها باید یکی را برگزینیم. 1 حکومت فقیه عادل و مدبّر 2 حکومت فقیه غیر عادل و مدبّر 3 حکومت فقیه عادل و غیر مدبّر 4 حومت فقیه غیر عادل و غیر مدبّر 5 حکومت غیر فقیه عادل و مدبّر 6 حکومت غیر فقیهِ غیر عادل و مدبّر 7 حکومت غیر فقیهِ عادل و غیر مدبّر 8 حکومت غیر فقیهِ غیر عادل و غیر مدبّر اگر در این گزینه ها دقّت کنیم ، می بینیم که عقل سلیم گزینه ی نخست را بر تمام گزینه ها ترجیح می دهد. چرا که گزینه ی اوّل (حکومت فقیه عادل و مدبّر ) ، بعد از حکومت معصوم ، از بالاترین استاندارد حکومتی برخوردار می باشد. پس ما در زمان غیبت ، عقلاً چاره ای جز پذیرش حکومت ولیّ فقیه نداریم ؛ چون کمترین احتمال خطا و انحراف از مسیر الهی ، تنها در همین گزینه می باشد. حال اگر کسی منکر این گزینه است ، لطف کرده گزینه ی بهتری را پیشنهاد دهد ؛ چون کار حکومت را که نمی توان به بهانه عدم حضور فیزیکی امام معصوم به دست غیر متخصّص و غیر عادل سپرد یا تعطیل نمود. البته باید توجّه داشت که ولیّ فقیه تا زمانی ولایت دارد که شرائط آن را داشته باشد ، لذا اگر دچار اختلال حافظه شده فقه خود را از دست بدهد یا حتّی صدور یک گناه کبیره از او ثابت شود یا قدرت تدبیرش را از دست بدهد ، خود به خود از ولایت عزل می شود. امّا تشخیص وجود یا عدم این شرائط در شخص ولیّ فقیه ، با خبرگان و اهل تخصّص می باشد که در نظام جمهوری اسلامی ، در مجلس خبرگان جمع شده اند. همچنین باید توجّه داشت که ولیّ فقیه کارها را صرفاً بر اساس توان شخصی خود انجام نمی دهد ؛ بلکه او به حکم آیه ی ( وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّه‌ و در کارها ، با آنان مشورت کن! امّا هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن ) (آل‌عمران:159) ، وظیفه دارد که از اهل تخصّصهای گوناگون به عنوان مشاور استفاده نموده و بعد از بررسی نظرات اهل نظر ، در سایه ی فقاهت ، عدالت و تدبیر خود ، تصمیم نهایی را اتّخاذ نماید. سخن آخر اینکه: وقتی معصوم حاضر نیست چه باید کرد؟ آیا باید جامعه را دست جاهلان و ظالمان سپرد یا باید دست کسی داد که متخصّص دین و عادل و مدبّر می باشد؟ پس اگر کسی منکر ولایت فقیه است ، باید از او پرسید: گزینه ی بهتر شما چیست؟ آیا چون پزشک احتمال خطا در تشخیص دارد ، پس باید خود درمانی کنیم؟ احتمال خطای پزشک غیر معصوم بیشتر است یا احتمال خطای بیمار بی اطّلاع از علم پزشکی؟ ما هیچگاه از پزشک تبعیّت نمی کنیم ؛ ما تابع علم پزشکی هستیم که پزشک متخصّص آن می باشد. ما تابع شخص فقیه هم نیستیم ؛ ما تابع حکم خداییم که در قرآن و کلام معصوم آمده و مجتهد عادل و مدبّر ، متخصّص آن می باشد. و بالآخره اینکه از آنجا که مقام معظم رهبری علاوه بر صلاحیت های مدیریتی و تجارب ارزشمندی که از آن بر خورداند , در جهت کسب اطلاعات لازم از مسائل مختلف داخلی و خارجی همواره تلاش می نمایند از طریق افراد وکانال های معتبر و مورد اطمینان و متعدد و همچنین مشورت با مشاوران امین و متخصص اقدام نمایند , فرض مذکور در پرسش , منتفی می باشد . porseman.org
آیا ولی فقیه می تواند اشتباه کند؟ گناه چطور؟ آیا می شود اطرافیان ولی فقیه ای به او خیانت کرده و اطلاعات غلط به او دهند؟
پاسخ سوال شما رابا توضیح چند نکته مورد بررسی قرار می دهیم ؛ نکته اول اینکه در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام که مردم از فیض حضور معصوم محروم هستند یا باید بگوییم خداوند متعال از اجرای احکام اجتماعی اسلام صرف نظر نموده یا اجازه اجرای آن را به هر کسی واگذار نموده است یا اجازه اجرای آن را به کسی که اصلح از دیگران است و نزدیکترین گزینه به معصوم است داده است . از این سه حالت بیرون نیست اما فرض اول که نقض غرض است زیرا در این صورت باید بپذیریم که خداوند ازاجرای احکام اجتماعی اسلام وامور مربوط به حکومت و اداره امور جامعه را در طول مدت طولانی غیبت که هزار وسیصد واندی از آن گذشته است ومعلوم نیست تا چه زمانی ادامه خواهد داشت , صرف نظر نموده است و این خلاف جعل و تشریع این احکام است . فرض دوم نیز ترجیح بلامرجح و خلاف حکمت است که هر کسی با هر شرایطی امور مربوط به حکومت را برعهده بگیرد. با باطل بودن این دو فرض, فرض سوم ثابت می شود که خداوند متعال برای عصر غیبت و عدم دسترسی به معصوم فردی را برای اداره حکومت اسلامی برگزیده است که اصلح از دیگران و حکومت او نزدیکترین حکومت به معصوم باشد و به او اجازه تصرف در امور مردم را داده است . و چنین فردی فقیه جامع الشرایط است زیرا در شناخت احکام دین مبانی اسلامی ( فقاهت ) و تحت تاثیر هواهای نفسانی قرار نگرفتن ( تقوا و عدالت ) و تدبیر و در ک سیاسی از دیگران صالح تر است و حکومت او بواسطه برخورداری از فقاهت وعدالت و تقوا و درک وبینش سیاسی نزدیک ترین گزینه به حکومت معصوم است . بر این اساس وقتی امکان درک حکومت معصوم و حکومت ایده آل اسلام که در راس ان معصوم قرار دارد وجود نداشت , عقل و منطق حکم می کند که صالح ترین فرد و نزدیکترین گزینه ممکن به حکومت مطلوب انتخاب شود تا کمترین احتمال اشتباه و خطا در آن وجود داشته باشد .(رک به : نظریه سیاسی اسلام , محمد تقی مصباح یزدی , قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره , 1378, ج 2 , ص 96, و مجله حکومت اسلامی , سال اول , ش 1 , ص 89) نکته دوم اینکه ,ولی فقیه به عنوان متخصص و کارشناس امور دین و مبانی اسلامی در راس حکومت قرار گرفته است و عقل حکم می کند که در هر امر تخصصی به متخصص و خبره آن مراجعه شود و هرچند احتمال اشتباه و خطا در مورد او نیز وجود دارد ولی عقل وعقلاء به دلیل تخصص آن شخص این احتمال را ضعیف و ناچیز دانسته و به آن توجهی نمی کنند از این رو در مراجعه به پزشک متخصص هر چند احتمال اشتباه و خطا وجود دارد ولی عقل و عقلاء چنین شیوه ای را می پذیرد و بر سایر شیوه ها ترجیح می دهد و به احتمال اشتباه و خطا توجه نمی کنند . در مساله رهبری و اداره امور حکومت اسلامی از آنجا که مساله دارای اهمیت و حساسیت ویژه ای است تنها به تخصص خبرویت در امور دینی ( فقاهت ) اکتفا نشده و برای کاهش دادن احتمال اشتباه و خطا علاوه بر لزوم آشنایی کامل قوانین اسلامی و داشتن تجارب و صلاحیت های مختلف مدیریتی، ویژگی عدالت و تقوا نیز در نظر گرفته شده است که بدون شک چنین شخصی احتمال خطا و اشتباه او از سایرین به مراتب کمترو ناچیز تر خواهد بود .نکته سوم اینکه , در کنار شرایط و ویژگیهای رهبری استفاده از نظریات مشاوران و کارشناسان در امور مختلف سیاسی , اقتصادی ,و... و نظارت مجلس خبرگان رهبری برعملکرد رهبر , احتمال خطا واشتباه در تصمیمات ایشان بسیار کاهش پیدا می کند .نکته چهارم اینکه ,(خطا ها و اشتباهات دو گونه است یک. خطاهای فاحش و روشنی که حداقل برای عموم کارشناسان مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی، بطلان آن روشن است. کسی که مرتکب چنین خطاهایی بشود، دارای شایستگی رهبری نیست و ولایت ندارد.دوّم. خطاهای پیچیده و کارشناختی که در میان کارشناسان نیز چندان روشن نیست و معمولاً مورد اختلاف آرا و نظرات است. در این صورت نمیتوان با قاطعیت حکم کرد که نظر کدام یک صحیح است؛ زیرا هر کس بر اساس مبانی پذیرفته شده خود، حکم میراند. این گونه موارد در مسائل اجتماعی و سیاسی زیاد به چشم میخورد و ولی فقیه هم یکی از آرای متفاوت را بر میگزیند. از طرف دیگر در چنین مواردی، چارهای جز این نیست که یک رأی ملاک عمل قرار گیرد؛ زیرا کنش اجتماعی و سیاسی نیازمند وحدت رویه است و در غیر این صورت جامعه دچار هرج و مرج میشود. ضمن آنکه از نظر فکری، راه تحلیل و نقد و بررسی سالم برای همگان باز است؛ اما نظم و انضباط اجتماعی مستلزم وحدت رویه و عمل است؛ همچنان که در تمام نظامهای سیاسی این گونه عمل میشود و از آن گریزی نیست.
بنابراین در فرض فقدان معصوم و غیبت او، هیچ راهی برای به صفر رساندن خطا وجود ندارد. از طرفی نمیتوان به آنارشیسم و هرج و مرج تن داد و به ناچار باید یک رأی مورد تبعیت قرار گیرد.
البته ذکر این نکته لازم است ؛ که هر چند در انسان غیرمعصوم احتمال خطا و لغزش همواره وجود دارد، ولی به هیچ وجه عدم عصمت مساوی و ملازم با وقوع لغزش و اشتباه نیست؛ از دیدگاه آموزه های اسلامی (عصمت به معنی پاک بودن و از دستبرد وسوسه های شیطانی در امان بودن و گناه کبیره و صغیره مرتکب نشدن، منحصر به چهارده معصوم نمی باشد و برای هر کسی که تلاش کند، این راه در این حد و مفهوم باز است؛ چنان که مقام ولایت انحصاری نبوده، قابل وصول برای همگان است؛ البته همگانی که اهلیت داشته باشند و مدارج کمال را طی کرده باشند) (ر.ک: علامه سیدمحمد حسین طباطبایی، ولایت نامه، ترجمه دکتر همایون همتی، صص 57-48) و از سوی دیگر همین احتمال وقوع خطا و اشتباه را می توان با در نظر گرفتن مکانیزمهایی نظیر تأکید بر واجدیت صفات علم ، تجربه و کاردانی و تدبیر، ایمان ، تقوا ، عدالت و شجاعت و پرهیز از خود رایی و لزوم مشورت با متخصصان و کارشناسان و نظارت های متعدد دیگر، کاهش داده و حتی متمایل به صفر کرد که این مکانیزم ها به عینه در نظام اسلامی ما برای ولی فقیه در نظر گرفته شده و شدیداً بر وجود آن تأکید می شود.
گفتنی است امامان علیهم السلام مرجعیت کامل دینی را درتمام ابعاد دارند و حجت واقعی خداوند می باشند لازمه چنین امری مسلما عصمت است در حالی که مجتهد و ولی فقیه حجت ظاهری است و لازمه آن عصمت نیست , بلکه فقاهت و عدالت است که نزدیکترین مرتبه ممکن به عصمت می باشد .)( حمید رضا شاکرین , علیرضا محمدی , پرسشها وپاسخها , دفتر پانزدهم , دین وسیاست , ولایت فقیه وجمهوری اسلامی ,قم : نشر معارف , 1383 , ص 104 و105 )
گفتنی است شناخت حقیقت در حیطه ی امور نظری ربطی به بحث ولایت فقیه ندارد ؛ این گونه امور مربوط می شوند به مسائل اصول دین و ملحقات آنها ؛ در حالی ولیّ فقیه فقط در حیطه ی حکومت و اجرای احکام عملی اسلام در گستره ی اجتماعی ، نائب امام معصوم می باشد.
توجّه فرمایید که ولیّ فقیه تمام اختیارات و شئونات امام معصوم را ندارد ؛ بلکه او فقط در حیطه ی حکومت دارای تمام اختیارات امام معصوم می باشد ؛ لکن اختیارات خاصّ امام معصوم را که فراتر از حیطه ی حکومت می شود ندارد. پس باید مراقب بود که تعبیر ولایت مطلقه فقیه ما را دچار اشتباه نکند. آری ولایت مطلقه فقیه امّا در حیطه ی حکومت اجتماعی نه در تمام امور مردم یا جهان. چرا که امام زمان (ع) زنده است و تمام آن اختیارات خاصّ نیز اختصاص به وجود شریف خودشان دارد ؛ همان اختیاری که شامل تکوینیّات عالم نمی شود ؛ لذا امام معصوم حتّی اختیار جنّها و حیوانات و ... را هم در دست دارد. امّا از آنجا که غیبت حضرتش مانع از حاکمیّت ظاهری در حیطه ی امور اجتماعی می باشد ، لذا این حیطه ی از اختیارات امام معصوم بنا به فرمایش خود معصوم ، به ولی فقیه منتقل می گردد. البته دقّت شود که ولیّ فقیه صرفاً احکام اجتماعی دین را از قرآن و حدیث استنباط کرده ، آنها را بر مصادیق خارجی تطبیق نموده و در حدّی که شرائط بیرونی اجازه دهند ، اجرا می نماید. لذا ولایت فقیه ، در حقیقت ، ولایت احکام اسلام است نه ولایت شخصی خاصّ. کما اینکه ولایت امام نیز ولایت خداست. چون امام فقط حکم را از خدا گرفته و اجرا می کند و حقّ ندارد از پیش خود حکمی داشته باشد. حتّی ولایت تصرّف امام معصوم در امور تکوینی نیز به اذن خداست ؛ لذا امام حتّی بدون اذن خدا حقّ نشان دادن معجزه یا کرامت هم ندارد.
مطلب آخر اینکه یقیناً ولیّ فقیه در استنباط احکام و قوانین الهی و تطبیق آنها بر مصادیق خارجی ، معصوم نیست. لکن شکّی نیست که احتمال خطای او در این موارد بسیار کمتر از افراد غیر فقیه می باشد. لذا در غیاب معصوم که گزینه ی برتر است نوبت به یک مرتبه پایینتر از او می رسد که فقیه عادل و مدبّر باشد.
وقتی راه برای حکومت معصوم مسدود می باشد ، ما بین گزینه های زیر قرار داریم ؛ لذا از بین آنها باید یکی را برگزینیم.
1 حکومت فقیه عادل و مدبّر
2 حکومت فقیه غیر عادل و مدبّر
3 حکومت فقیه عادل و غیر مدبّر
4 حومت فقیه غیر عادل و غیر مدبّر
5 حکومت غیر فقیه عادل و مدبّر
6 حکومت غیر فقیهِ غیر عادل و مدبّر
7 حکومت غیر فقیهِ عادل و غیر مدبّر
8 حکومت غیر فقیهِ غیر عادل و غیر مدبّر
اگر در این گزینه ها دقّت کنیم ، می بینیم که عقل سلیم گزینه ی نخست را بر تمام گزینه ها ترجیح می دهد. چرا که گزینه ی اوّل (حکومت فقیه عادل و مدبّر ) ، بعد از حکومت معصوم ، از بالاترین استاندارد حکومتی برخوردار می باشد. پس ما در زمان غیبت ، عقلاً چاره ای جز پذیرش حکومت ولیّ فقیه نداریم ؛ چون کمترین احتمال خطا و انحراف از مسیر الهی ، تنها در همین گزینه می باشد. حال اگر کسی منکر این گزینه است ، لطف کرده گزینه ی بهتری را پیشنهاد دهد ؛ چون کار حکومت را که نمی توان به بهانه عدم حضور فیزیکی امام معصوم به دست غیر متخصّص و غیر عادل سپرد یا تعطیل نمود.
البته باید توجّه داشت که ولیّ فقیه تا زمانی ولایت دارد که شرائط آن را داشته باشد ، لذا اگر دچار اختلال حافظه شده فقه خود را از دست بدهد یا حتّی صدور یک گناه کبیره از او ثابت شود یا قدرت تدبیرش را از دست بدهد ، خود به خود از ولایت عزل می شود. امّا تشخیص وجود یا عدم این شرائط در شخص ولیّ فقیه ، با خبرگان و اهل تخصّص می باشد که در نظام جمهوری اسلامی ، در مجلس خبرگان جمع شده اند.
همچنین باید توجّه داشت که ولیّ فقیه کارها را صرفاً بر اساس توان شخصی خود انجام نمی دهد ؛ بلکه او به حکم آیه ی ( وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّه و در کارها ، با آنان مشورت کن! امّا هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن ) (آلعمران:159) ، وظیفه دارد که از اهل تخصّصهای گوناگون به عنوان مشاور استفاده نموده و بعد از بررسی نظرات اهل نظر ، در سایه ی فقاهت ، عدالت و تدبیر خود ، تصمیم نهایی را اتّخاذ نماید.
سخن آخر اینکه:
وقتی معصوم حاضر نیست چه باید کرد؟
آیا باید جامعه را دست جاهلان و ظالمان سپرد یا باید دست کسی داد که متخصّص دین و عادل و مدبّر می باشد؟
پس اگر کسی منکر ولایت فقیه است ، باید از او پرسید: گزینه ی بهتر شما چیست؟ آیا چون پزشک احتمال خطا در تشخیص دارد ، پس باید خود درمانی کنیم؟ احتمال خطای پزشک غیر معصوم بیشتر است یا احتمال خطای بیمار بی اطّلاع از علم پزشکی؟ ما هیچگاه از پزشک تبعیّت نمی کنیم ؛ ما تابع علم پزشکی هستیم که پزشک متخصّص آن می باشد. ما تابع شخص فقیه هم نیستیم ؛ ما تابع حکم خداییم که در قرآن و کلام معصوم آمده و مجتهد عادل و مدبّر ، متخصّص آن می باشد.
و بالآخره اینکه از آنجا که مقام معظم رهبری علاوه بر صلاحیت های مدیریتی و تجارب ارزشمندی که از آن بر خورداند , در جهت کسب اطلاعات لازم از مسائل مختلف داخلی و خارجی همواره تلاش می نمایند از طریق افراد وکانال های معتبر و مورد اطمینان و متعدد و همچنین مشورت با مشاوران امین و متخصص اقدام نمایند , فرض مذکور در پرسش , منتفی می باشد .
porseman.org
- [سایر] آیا ولی فقیه می تواند اشتباه کند؟ گناه چطور؟ آیا می شود اطرافیان ولی فقیه ای به او خیانت کرده و اطلاعات غلط به او دهند؟
- [سایر] آیا بودن ولی فقیه که معصوم نیست و خود درمعرض اشتباه است سبب شناخت حقیقت است؟
- [سایر] آیا بودن ولی فقیه که معصوم نیست و خود درمعرض اشتباه است سبب شناخت حقیقت است؟
- [سایر] آیا اگر ولی فقیه توصیه هایش در بین اطرافیان و متولیان امر راه به جایی نبرد( دور از شأن رهبر عزیزمان)، همچنان باید حاکم جامعه اسلامی باشد؟
- [سایر] برخی بااستناد به قاعده لطف؛ عصمت ولی فقیه را ثابت دانسته که اگر درامور حکومتی تصمیم اشتباهی گرفته شود خدا کاری می کند که ولی فقیه به سمت اتخاذ آن تصمیم اشتباه نرود؟
- [سایر] آیا امکان دارد که مجلس خبرگان در مورد انتخاب ولی فقیه اشتباه کند؟ چه تضمینی دراین زمینه وجود دارد؟
- [سایر] چرا حکومت ولی فقیه مقدس است؟ آیا در این حکومت خطا و اشتباه رخ نمی دهد؟ آیا بی پیرایه است؟
- [سایر] آیا بودن ولی فقیه که معصوم نیست و خود در معرض اشتباه است سبب شناخت حقیقت است؟
- [سایر] اگر ولی فقیه اشتباهی را مرتکب شود به طوری که مردم متوجه اشتباه اوبشوند باید از او دوباره اطاعت شود؟
- [سایر] چگونه خداوند علم به اطلاعات درست و غلط دارد؟ حال آن که اطلاعات غلط، علم محسوب نمی شوند!
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)
- [آیت الله اردبیلی] بر مسلمانان لازم است روابط اجتماعی خود را از اموری همچون غیبت، تهمت، حسد، تکبّر، تجسّس، دروغ، تملّق، خدعه و مکر، رشوه، سوء ظن، فتنهانگیزی، خیانت، نفاق، استهزا، تضییع حقوق یکدیگر و ظلم و از هرگونه معصیت پاک گردانند.
- [آیت الله جوادی آملی] .معادنی که در اعماق هزاران متری زمین وجود دارد مانند معادن نفت، گاز و مواد معدنی دیگر جزء انفال است و استخراج آنها منوط به اذن امام معصوم(ع) یا ولیّ فقیه است.
- [امام خمینی] نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام علیه السلام واجب است و بایدبه ماعت خوانده شود، و در زمان ما که امام علیه السلام غایب است مستحب می باشد. و احتیاط واجب آن است که آن را به جماعت نخوانند، ولی به قصد رجاء مانع ندارد. و چنانچه ولی فقیه یا ماذون از طرف او اقامه جماعت نماید،اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خیانت در امانت حرام است و از گناهان کبیره است و اگر کسی امانتی را بپذیرد باید در نگهداری آن کوتاهی نکند و هر وقت صاحب امانت از او بخواهد به او بدهد، خواه صاحب امانت مسلمان باشد یا غیر مسلمان.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر گنجی پیدا شد که اثر سکه اسلامی دارد , یا معلوم شد که مال مسلمانی هست، حکم میراث (من لا وارث له )؛ یا حکم (لُقَطَه) را دارد و تمام آن مال، در اختیار امام(ع) یا ولیّ فقیه (در عصر غیبت) قرار میگیرد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در شکم ماهیِ خریداری شده از حوضچه های پرورشی و بخش خصوصی, اشیای قیمتی مانند انگشتر و غیره به دست آید، باید به مالکش معرفی شود ; چنانچه ادعای ملکیت کرد , مال اوست و اگر اظهار بیاطلاعی کرد، حکم مجهول المالک را دارد و باید به حاکم شرع و ولیّ فقیه مراجعه شود. خمس گنج پس از کسر هزینه ها
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کافر ذمّ ی، یک پنجم زمینی را که از مسلمان خریده بود، به ولیّ خمس (ولی فقیه یا حاکم شرع ) به عنوان خمس تحویل دهد ; سپس همان مقدار زمینی را که خمس بوده, دوباره بخرد، باز هم باید خمس این مقدار زمینی را که دوباره خریده است بپردازد. خمس زمین مبادله شده در فرض اسلام ذمّی
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان خیال کرد کسی یا حیوانی، قصد هجوم به جان یا ناموس یا مال او را دارد و در مقام دفاع، خسارت مالی یا جانی به او وارد کرد، ولی بعد معلوم شد که او چنین قصدی نداشته و انسان اشتباه کرده است در این صورت گناه ندارد ولی ضامن خسارت است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] تقلید به معنای پیروی کردن از دیگری در عقیده یا عمل است و در احکام دینی از کسی باید تقلید کرد که دارای این شرایط باشد: 1 - مرد باشد. 2 - بالغ باشد. 3 - عاقل باشد. 4 - شیعه دوازده امامی باشد. 5 - حلالزاده باشد. 6 - عادل باشد، یعنی از گناهان کبیره، مانند: دروغ، غیبت، تهمت، آدمکشی، رباخواری، ترک نماز و ترک روزه …، از روی ملکه اجتناب کند و مراد از ملکه؛ حالت نفسانیست که انسان را به ترک گناه وادار میکند، گناه صغیره نیز با اصرار بر آن، گناه کبیره محسوب میگردد و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد؛ یعنی اگر از اهل محل یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، بگویند: ما خلاف شرعی از او سراغ نداریم. 7 - مجتهد باشد. 8 - اعلم باشد و این در صورتیست که احتمال اختلاف بین مجتهدین را در مسائل مورد ابتلا بدهد. مجتهد اعلم کسیست که از تمام مجتهدهای زمان خود حکم خدا را بهتر بفهمد و برتری این مجتهد از سایر مجتهدین باید به گونهای باشد که متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخیص دهند و اگر هیچ یک از مجتهدین چنین برتری روشنی نداشته باشند از هر یک از مجتهدین طراز اوّل میتوان تقلید نمود. 9 - موثّق باشد، یعنی اشتباهش از متعارف بیشتر نباشد و کسی که حریص به دنیا باشد غالبا موثّق نیست، زیرا حبّ شدید به دنیا باعث اشتباه زیاد در تشخیص میگردد. 10 - زنده باشد (با تفصیلی که در مسأله دهم خواهد آمد).