معنای لغوی ایدئولوژی، عقیده شناسی است. ولی به معنای خود عقیده و طرز تفکر هم به کار می رود. اما در اصطلاح گاهی در معنای عامی که شامل افکار نظری و عملی است، استعمال می شود و گاهی به معنای خاص و در مقابل جهان بینی به کار می رود . در صورت اخیر، ایدئولوژی به معنای یک سلسله آرای کلی هماهنگ درباره ی رفتارهای انسانی است و جهان بینی یک سلسله اعتقادات و بینش های کلی و هماهنگ درباره ی جهان و انسان و به طور کلی درباره هستی است. در باره ضرورت داشتن یک ایدئولوژی و جهان بینی دینی در زندگی باید گفت: در تعداد زیادی از آیات قرآن به این ضرورت پرداخته و بر آن تاکید شده است و این بدان جهت است که بی تجربه بودن عقل نسبت به زندگی اخروی و حیات پس از مرگ، و نیز نیاز به یک تئوری کلی و یک طرح و برنامه جامع، مکتب و ایدئولوژی دینی را طلب می کند. طبق آموزه های دینی ما اعتقاد به یک ایدئولوژی که گاهی از آن به مکتب و شریعت هم تعبیر می شود، هنگامی شکل واقعی به خود می گیرد که همراه با پای بندی به الزامات آن مکتب باشد. البته اگر ترک برخی از احکام و الزامات شریعت از ضروریات و مسلمات و نیز از روی عناد نباشد، هر چند به اصل اعتقاد ضرری نمی زند و موجب ارتداد نمی شود، ولی نه تنها سعادت و کمال را به دنبال ندارد، موجبات گرفتاری دنیوی و اخروی را نیز فراهم می کند. به اعتقاد ما اگر انسان پس از تحقیق و تفکر پیرامون ایدئولوژی یا مکتبی آن را حق و مطابق واقع تشخیص داد و آن را پذیرفت، باید لوازم و الزامات آن را نیز بپذیرید. منبع: http://farsi.islamquest.net
چرا نمی توان معتقد به یک ایدئولوژی بود، ولی بعضی از الزامات آن را رها کرد؟
معنای لغوی ایدئولوژی، عقیده شناسی است. ولی به معنای خود عقیده و طرز تفکر هم به کار می رود.
اما در اصطلاح گاهی در معنای عامی که شامل افکار نظری و عملی است، استعمال می شود و گاهی به معنای خاص و در مقابل جهان بینی به کار می رود . در صورت اخیر، ایدئولوژی به معنای یک سلسله آرای کلی هماهنگ درباره ی رفتارهای انسانی است و جهان بینی یک سلسله اعتقادات و بینش های کلی و هماهنگ درباره ی جهان و انسان و به طور کلی درباره هستی است.
در باره ضرورت داشتن یک ایدئولوژی و جهان بینی دینی در زندگی باید گفت:
در تعداد زیادی از آیات قرآن به این ضرورت پرداخته و بر آن تاکید شده است و این بدان جهت است که بی تجربه بودن عقل نسبت به زندگی اخروی و حیات پس از مرگ، و نیز نیاز به یک تئوری کلی و یک طرح و برنامه جامع، مکتب و ایدئولوژی دینی را طلب می کند.
طبق آموزه های دینی ما اعتقاد به یک ایدئولوژی که گاهی از آن به مکتب و شریعت هم تعبیر می شود، هنگامی شکل واقعی به خود می گیرد که همراه با پای بندی به الزامات آن مکتب باشد. البته اگر ترک برخی از احکام و الزامات شریعت از ضروریات و مسلمات و نیز از روی عناد نباشد، هر چند به اصل اعتقاد ضرری نمی زند و موجب ارتداد نمی شود، ولی نه تنها سعادت و کمال را به دنبال ندارد، موجبات گرفتاری دنیوی و اخروی را نیز فراهم می کند. به اعتقاد ما اگر انسان پس از تحقیق و تفکر پیرامون ایدئولوژی یا مکتبی آن را حق و مطابق واقع تشخیص داد و آن را پذیرفت، باید لوازم و الزامات آن را نیز بپذیرید.
منبع: http://farsi.islamquest.net
- [سایر] لطفاً بفرمایید که چرا نمیتوان معتقد به یک ایدئولوژی بود، ولی بعضی از الزامات آنرا رها کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا می توان حج واجب را رها نمود؟ در صورتیکه می توان رها کرد در چه مرحله ای می شود حج را رها کرد و اگر نمی توان رها کرد از کدام مرحله حج نمی توان رها نمود؟
- [سایر] آیا دین ایدئولوژی است؟
- [سایر] چرا برخی، دین را برتر از ایدئولوژی می دانند; هدف آنها از نفی ایدئولوژی از دین چیست و این مطلب چه رابطه ای با تساهل گرایی دارد؟
- [سایر] الزامات نظری و عملی فقه سیاسی در دوران معاصر کدامند؟
- [سایر] الزامات نظری و عملی فقه سیاسی در دوران معاصر کدامند؟
- [سایر] ایدئولوژی اسلامی چه ویژگی هایی دارد؟
- [سایر] چرا برخی، دین را برتر از ایدئولوژی می دانند؛ هدف آنها از نفی ایدئولوژی از دین چیست و این مطلب چه رابطه ای با تساهل گرایی دارد؟
- [سایر] چرا برخی، دین را برتر از ایدئولوژی می دانند; هدف آنها از نفی ایدئولوژی از دین چیست و این مطلب چه رابطه ای با تساهل گرایی دارد؟
- [سایر] چرا برخی، دین را برتر از ایدئولوژی می دانند; هدف آنها از نفی ایدئولوژی از دین چیست و این مطلب چه رابطه ای با تساهل گرایی دارد؟
- [آیت الله بهجت] اگر دو همسفر یکی معتقد به مقدار مسافت شرعی، یعنی هشت فرسخ است و دیگری معتقد است که هشت فرسخ نیست، باید هر کدام به وظیفه خود عمل کند و بنابر احتیاط واجب هیچ کدام به دیگری اقتدا نکند.
- [امام خمینی] اگر کسی به زور، بدهکار را از دست طلبکار رها کند، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی بزور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد یا بدهی او را به طلبکار بپردازد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده باید او را به دست طلبکار بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنان چه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده، باید او را به دست طلبکار بدهد و یا طلب طلبکار را بپردازد.
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند ، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد ، کسی که بدهکار را رها کرده است ، باید او را نزد طلبکار حاضر سازد ، یا طلب او را بپردازد .
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی به زور بدهکار را از دست طلبکار رها کند، چنانچه طلبکار دسترسی به او نداشته باشد، کسی که بدهکار را رها کرده باید او را به دست طلبکار بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر در نماز، غیر سوره (قُلْ هو اللَّه أَحَد) و (قُلْ یا أیُّها الکافِرُون) سوره دیگری بخواند، تا به نصف نرسیده بیتردید میتواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند و بنا بر احتیاط مستحب در مابین نصف و دو ثلث رها نکند و پس از این که به دو ثلث رسید، رها کردن آن و عدول به سوره دیگر جایز نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر در نماز غیر سوره قل هو الله احد و قل یا ایها الکافرون سوره دیگری بخواند تا از نصف تجاوز نکرده می تواند رها کند و سوره دیگر بخواند و بنابر احتیاط واجب بعد از تجاوز از نصف تا دو ثلث رها نکند و پس از اینکه به دو ثلث رسید رها کردن ان و عدول به سوره دیگر جایز نیست
- [آیت الله خوئی] اگر در نماز، غیر سوره" قل هو الله احد" و" قل یا ایها الکافرون" سوره دیگری بخواند. تا به نصف نرسیده میتواند رها کند و سوره دیگر بخواند. و بنابر احتیاط در مابین نصف و دو ثلث رها نکند و پس از به دو ثلث رسید رها کردن آن و عدول به سورهی دیگر جایز نیست.