در ذیل احادیثی از منابع اهل سنت بیان می کنیم که توسل در آن احادیث بیان شده است. در ذکر هر حدیث تنها یک منبع نقل می کنیم و اگر کسی طالب منابع بیشتر از حدیث مذکور است، می تواند به کتاب آیین وهابیت، نوشته آیت الله سبحانی فصل هفتم مراجعه کند. حدیث یکم، حدیث عثمان بن حنیف: مرد نابینائی حضور پیامبر آمد، و گفت از خداوند بخواه به من عافیت بخشد، پیامبر فرمود: اگر مایل هستی دعا کنم، و اگر مایل هستی صبر کن که این بهتر است، مرد نابینا گفت، دعا بفرمائید. پیامبر به او دستور داد وضو بگیرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و این چنین دعا کند: پروردگارا من از تو درخواست میکنم و به وسیله پیامبرت محمد، پیامبر رحمت به تو متوجه میشوم، ای محمد من درباره حاجتم به وسیله تو به خدایم متوجه میشوم تا حاجتم را برآورده بفرمائی، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذیر ...[1] حدیث دوم، توسل به حق سائلان: (عطیه عوفی) از (ابو سعید خدری) نقل می کند، پیامبر گرامی(صلّی اللّه علیه و آله) فرمود: هر کس از خانه خود برای نماز بیرون برود و در این حال دعای یاد شده در زیر را بخواند، با رحمت خدا روبرو می گردد، و هزار فرشته برای او طلب آمرزش میکنند: پروردگارا از تو درخواست میکنم به حق سؤال کنندگان و به حرمت گامهائی که به سوی تو بر میدارم، من از روی نافرمانی و برای خوش گذرانی و یا ریاء و سمعه از خانه بیرون نیامده ام.[2] حدیث سوم، توسل به حق پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله): وقتی آدم مرتکب گناهی شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت (خدایا) ترا به حق محمد سؤال می کنم که مرا ببخشی.[3] حدیث چهارم، توسل پیامبر به حق پیامبر و حق پیامبران پیشین: هنگامی که فاطمه دختر اسد، درگذشت، رسول خدا پس از اطلاع از مرگ وی بر بالین او نشست و فرمود: ای مادرم پس از مادرم، خدا تورا رحمت کند، سپس اسامه و ابو ایوب و عمر بن الخطاب و غلام سیاهی را خواست که قبری آماده سازند، وقتی قبر آماده شد، پیامبر خدا با دست خود لحدی ساخت و خاک آن را با دست خود در آورد و در قبر رو به پهلو دراز کشید و این چنین دعا کرد: خدائی که زنده می کند و می میراند و او زنده است و نمی میرد، مادرم فاطمه دختر اسد را بیامرز و جایگاه او را وسیع قرار ده، به حق پیامبرت و پیامبرانی که پیش از من بودند.[4] حدیث پنجم، توسل به ذات پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله): سواد بن قارباز اصحاب رسول خدا (ص)، شعری به این مضمون سرود: گواهی می دهم که جز خدا، خدایی نیست و تو بر هر پوشیده از حسی، امین می باشی، تو نزدیکترین وسیله به سوی خدا، از دیگر پیامبران هستی، ای فرزند گرامی ها و پاکیزه ها، به ما دستور ده آنچه را به تو می رسد، ای نیکوترین فرستادگان هر چند که عمل به دستور تو موجب سفیدی موی سر باشد، شفیع من باش در روزی که شفاعت شافعان به اندازه رشته خرما به حال سواد بن قارب، سودی نمی بخشد.[5] [1]. سنن ابن ماجه) جلد 1، صفحه 441، از انتشارات دار احیاء الکتب العربیه عیسی البابی الحلبی و شرکاء، تحقیق محمد فواد عبد الباقی شماره حدیث 1385. [2]. مسند امام احمد بن حنبل ج 3 حدیث 21. [3]. (مستدرک حاکم) جلد 2 صفحه 615. [4]. حلیة الاولیاء (ابو نعیم اصفهانی) جلد سوم، صفحه 121. [5]. الدرر السنیة صفحه 29 نگارش زینی دحلان، و (التوصل إلی حقیه التوسل).
در ذیل احادیثی از منابع اهل سنت بیان می کنیم که توسل در آن احادیث بیان شده است. در ذکر هر حدیث تنها یک منبع نقل می کنیم و اگر کسی طالب منابع بیشتر از حدیث مذکور است، می تواند به کتاب آیین وهابیت، نوشته آیت الله سبحانی فصل هفتم مراجعه کند.
حدیث یکم، حدیث عثمان بن حنیف:
مرد نابینائی حضور پیامبر آمد، و گفت از خداوند بخواه به من عافیت بخشد، پیامبر فرمود: اگر مایل هستی دعا کنم، و اگر مایل هستی صبر کن که این بهتر است، مرد نابینا گفت، دعا بفرمائید. پیامبر به او دستور داد وضو بگیرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و این چنین دعا کند:
پروردگارا من از تو درخواست میکنم و به وسیله پیامبرت محمد، پیامبر رحمت به تو متوجه میشوم، ای محمد من درباره حاجتم به وسیله تو به خدایم متوجه میشوم تا حاجتم را برآورده بفرمائی، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذیر ...[1]
حدیث دوم، توسل به حق سائلان:
(عطیه عوفی) از (ابو سعید خدری) نقل می کند، پیامبر گرامی(صلّی اللّه علیه و آله) فرمود:
هر کس از خانه خود برای نماز بیرون برود و در این حال دعای یاد شده در زیر را بخواند، با رحمت خدا روبرو می گردد، و هزار فرشته برای او طلب آمرزش میکنند:
پروردگارا از تو درخواست میکنم به حق سؤال کنندگان و به حرمت گامهائی که به سوی تو بر میدارم، من از روی نافرمانی و برای خوش گذرانی و یا ریاء و سمعه از خانه بیرون نیامده ام.[2]
حدیث سوم، توسل به حق پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله):
وقتی آدم مرتکب گناهی شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت (خدایا) ترا به حق محمد سؤال می کنم که مرا ببخشی.[3]
حدیث چهارم، توسل پیامبر به حق پیامبر و حق پیامبران پیشین:
هنگامی که فاطمه دختر اسد، درگذشت، رسول خدا پس از اطلاع از مرگ وی بر بالین او نشست و فرمود: ای مادرم پس از مادرم، خدا تورا رحمت کند، سپس اسامه و ابو ایوب و عمر بن الخطاب و غلام سیاهی را خواست که قبری آماده سازند، وقتی قبر آماده شد، پیامبر خدا با دست خود لحدی ساخت و خاک آن را با دست خود در آورد و در قبر رو به پهلو دراز کشید و این چنین دعا کرد:
خدائی که زنده می کند و می میراند و او زنده است و نمی میرد، مادرم فاطمه دختر اسد را بیامرز و جایگاه او را وسیع قرار ده، به حق پیامبرت و پیامبرانی که پیش از من بودند.[4]
حدیث پنجم، توسل به ذات پیامبر(صلّی اللّه علیه و آله):
سواد بن قارباز اصحاب رسول خدا (ص)، شعری به این مضمون سرود:
گواهی می دهم که جز خدا، خدایی نیست و تو بر هر پوشیده از حسی، امین می باشی، تو نزدیکترین وسیله به سوی خدا، از دیگر پیامبران هستی، ای فرزند گرامی ها و پاکیزه ها، به ما دستور ده آنچه را به تو می رسد، ای نیکوترین فرستادگان هر چند که عمل به دستور تو موجب سفیدی موی سر باشد، شفیع من باش در روزی که شفاعت شافعان به اندازه رشته خرما به حال سواد بن قارب، سودی نمی بخشد.[5]
[1]. سنن ابن ماجه) جلد 1، صفحه 441، از انتشارات دار احیاء الکتب العربیه عیسی
البابی الحلبی و شرکاء، تحقیق محمد فواد عبد الباقی شماره حدیث 1385.
[2]. مسند امام احمد بن حنبل ج 3 حدیث 21.
[3]. (مستدرک حاکم) جلد 2 صفحه 615.
[4]. حلیة الاولیاء (ابو نعیم اصفهانی) جلد سوم، صفحه 121.
[5]. الدرر السنیة صفحه 29 نگارش زینی دحلان، و (التوصل إلی حقیه التوسل).
- [سایر] با توجه به منابع اهل سنت، توسل در سیره انبیا چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] حدیثی از مقام حب اهل بیت در منابع اهل سنت وجود دارد؟ چه کسی از اهل سنت به خاطر نقل آن هزار ضربه شلاق خورد؟
- [سایر] چرا اهل سنت بر خلاف منابع دینی خودشان، توسل را رد می کنند؟
- [سایر] آیا سنی ها توسل را قبول دارند؟
- [سایر] اهل سنت در مورد توسل چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت واقعه غدیر آمده است؟
- [سایر] آیا منابع اهل سنت به حدیث کساء اشاره کرده اند؟
- [سایر] آیه تطهیر در منابع تفسیری اهل سنت چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] آیا بزرگان اهل سنت مثل بخاری و نیز ائمه اهل سنت مثل احمدبن حنبل به جواز توسل در کتبشان اشاره کرده اند؟
- [سایر] با توجه به منابع اهل سنت، منظور از اهل بیت در آیه تطهیر چه کسانی است؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.