قرآن کریم در آغاز سوره ی (حج) برای آگاهی دادن به معاد و دلیل آوردن بر اثبات آن، هم چنین در ابتدای سوره ی (مؤمنون) برای بیان مبدأ و ابتدای خلقت انسان، با بیانی شیوا و دقیق به سیر تکاملی انسان پرداخته و مراحل مختلف آن را بیان داشته است، و ما نیز در این جا با استفاده از کلام الهی، مسأله پیدایش انسان و سیر تکاملی خلقت او را به ترتیب و در طی مراحل مختلف، متذکر می شویم. مرحلة اول: تراب (خاک)، (فَاِنّا خلَقْناکُم مِنْ تُرابٍ؛ به درستی که ما شما را از خاک آفریدیم.[1] این گام نخست است که انسان با آن همه استعداد و شایستگی ها، این برترین موجودات جهان، از خاکی که در کم ارزش بودن ضرب المثل پدید آمده است، این نهایت قدرت نمایی خداست که از چنین مواد سادهای چنان موجود بدیعی آفریده است. در این جا منظور از خاک ممکن است خاکی باشد که حضرت آدم علیه السلام از آن آفریده شده است، و هم چنین امکان دارد اشاره به این باشد که همة انسان ها قطع نظر از این نیز، از خاک هستند، چرا که تمام مواد غذایی که نطفه را تشکیل می دهد. و سپس مواد تغذیه کننده آن، همه از خاک گرفته می شوند. البته بدون شک تمام اجزاء بدن از خاک گرفته نشده، ولی از آن جا که ستون اصلی اعضای بدن را موادی که از خاک گرفته شده تشکیل می دهند، این تعبیر کاملاً صحیح میباشد که انسان از خاک است.[2] مرحلة دوم؛ این مرحله از چند قسمت تشکیل شده است: 1. نطفه: (ثُمَّ جَعَلْنا نُطْفَهَ فی قَرارٍ مکینٍ؛[3] سپس او را نطفه ای در قرارگاه مطمئن (=رحم) قرار دادیم.) خاک این موجود ساده و پیش پا افتاده و خالی از حس و حرکت و حیات، تبدیل به نطفه می شود، نطفه ای که از موجودات زنده ذرّه بینی اسرارآمیزی تشکیل یافته که در مرد (اسپرم) و در زن (اوول) نامیده می شود. البته باید متذکر شد که در آیه شریفه، از سوره مؤمنون، (و لقد خلقنا الانسان مِنْ سُلالهَ من طین؛ و ما انسان را از عصارهای از گل آفریدیم)[4] مراد از انسان، نوع بشر است که در نتیجه شامل آدم علیه السلام و همة ذرّیه ونسل او می شود، لکن یک فرقی می توان بین خلقت آدم علیه السلام و بقیة انسان ها قائل شد و آن این که حضرت آدم علیه السلام از گل آفریده شده، ولی از آن به بعد نسل او از نطفه خلق شده اند، به قرینه این که خداوند متعال در جای دیگری از قرآن می فرماید: (خداوند متعال آفرینش انسان را از گل آغاز کرد سپس نسل او را از عصاره ای از آب ناچیز و بی قدر آفریده.[5] 2. عَلَقه؛ (ثم خلقنا النطفهَ علقهَ)[6] سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) درآوردیم. مرحلة پس از نطفه، مرحلة علقه است که در این مرحله، سلول های نطفه هم چون یک دانه توت بدون شکل در کنار هم قرار می گیرند که به صورت یک قطعه خون بسته، می باشد و آن را در زبان علمی (مورولا) می نامند.[7] 3. مُضغه؛ (فخلقنا العلقهَ مضغهَ؛[8] و علقه را به صورت مضغه (چیزی شبیه گوشت جویده شده) درآوردیم.) در این مرحله کم کم جنین شکل یک قطعه گوشت جویده شده به خود میگیرد بیآن که اعضای بدن در آن مشخص باشد، اما از این مرحله به بعد، بعضی از جنین ها، خلقت و شکل آنها کامل میشود. یعنی تام الخلقه میشوند و مراحل رشد را ادامه می دهند. ولی بعضی دیگر خلقت آنها ناقص مانده و از ادامه مراحل محروم میشوند و سقط میگردند. در رابطه با این مراحل سه گانه، روایتی از امام رضا علیه السلام وارد شده است که حضرت فرمودند: (نطفه چهل روز در رحم به صورت نطفه است، بعد از چهل روز، چهل روز دیگر به صورت علقه است و چون این چهل روز نیز تمام شد، چهل روز دیگر به صورت مضغه است که مجموعاً چهار ماه می شود، بعد از تمام شدن چهار ماه، خداوند دو ملک می فرستد که کار آنان خلق کردن است و آن ها به دستور و اذن الهی مأمور می شوند تا کودک را با ویژگی ها و خصوصیاتی که خداوند دستور داده، از قبیل: دختر یا پسر بودن، اجل و مدت عمر، رزق، عمل و سعادت و شقاوت، صورتگری کنند و سپس به امر الهی در او نفخ روح نمایند)[9] لذا از این مرحله به بعد یعنی از چهار ماهگی جنین زنده می شود. اما جنین در رحم مادر، دو مرحله دیگر را باید طی کند تا اجازه خروج به او داده شود: 4. عِظام؛ (فخلقنا المضغهَ عظاماً؛[10] و مضغه را به صورت استخوان هایی درآوردیم.) در این مرحله در پوستة جنین تغییراتی پیدا می گردد و شکل آن متناسب با کاری که باید انجام دهد تغییر می یابد و اعضای بدن آن کم کم ظاهر می شود. از شگفتیهای این مرحله باید بیان داشت که این مرحله با مرحلهی قبل، تفاوت اساسی و کلی دارد؛ چرا که آن گوشت جویده شده ( مضغه) به طور کامل از جنس گوشت بودن خارج شده و به استخوان تبدیل می گردد و این یکی از شگفتیهای خلقت انسان است. 5. لَحْم؛ (فکسونا العظام لحماً[11] و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم. در این مرحله لباسی برای آن استخوان ها درنظر گرفته می شود تا او را از آسیب ها و خطرات محافظت نماید و به او زیبایی عطا کند، چرا که اگر این لباس بر استخوان های بدن انسان پوشانده نمی شد، شکل ظاهری انسان به صورت اسکلت استخوانی میبود بدون این که دارای زیبایی باشد. لذا خداوند آن استخوان ها را با لباسی از گوشت پوشاند. مرحلة سوم؛ از این مرحله به بعد، جنین از رحم خارج شده و سیر تکاملی و رشد خود را در عالم خارج از رحم ادامه می دهد، که این مرحله از سه قسمت تشکیل شده است: 1. دوران طفولیت؛ (ثم نخرجکم طفلاً؛[12] بعد شما را به صورت طفل بیرون می آوریم.) این مرحله با مراحل قبلی که جنین در شکم مادر بود تفاوت اساسی دارد، چرا که خداوند متعال در سورة مؤمنون می فرماید: (ثم أنشاناه خلقاً آخر؛ از این مرحله به بعد ما موجود دیگری را ایجاد و تربیت کردیم، و نفرمود: (ثم خلقناه...)، برای این که دلالت کند بر این که آن چه به وجود آوردیم حقیقت و چیز دیگری است غیر از آن چه در مراحلی قبلی بود. مثلاً در این مرحله که انسان شده، او را صاحب حیات و قدرت و علم کرده که این اوصاف در مراحل قبلی نبود. یعنی، در مراحل قبل، صرف ماده ای مرده و جاهل و عاجز بود، سپس تبدیل به موجودی زنده و عالم و قادر گردید،[13] لذا خداوند تعبیر به (ثم انشأناه خلقاً آخر) می آورد. 2. دوران رشد و بلوغ؛ (ثم لتبلغوا أشدّکم؛[14] سپس هدف این است که به حد رشد و بلوغ خویش برسید. در این مرحله اشاره دارد به این که پس از گذراندن دوران طفولیت، به مرحلة رشد و بلوغ می رسد، یعنی، در این مرحله اعضاء و قوای بدنی نیرومند شده و عقل و جسم به کمال می رسند. البته بعضی این دوران از زندگی را از جوانی تا حدود 40 سالگی می دانند[15] که دوران کمالِ عقل و فکر و جسم انسان است. 3. دوران پیری و کهنسالی؛ (و منکم یردّ الی أرذل العمر)[16] و بعضی آن قدر عمر می کنند که به بدترین مرحلة زندگی (و پیری) می رسند، طبق ما قبل این آیة شریفه، عده ای از انسان ها پس از مرحله رشد و بلوغ و قبل از این که به این مرحله برسند، عمر آن ها پایان یافته و روح از بدن آن ها گرفته می شود، ولی عده ای می مانند و به این مرحله می رسند، البته دیگر پیر و کهنسال شده و همة سرمایه های حیاتی خود را از دست داده اند و دیگر منتظر سلامیت و نشاط و جوانی نیستند بلکه منتظر رسیدن مرگ هستند لذا پست ترین مراحل عمر به شمار میآورد که بعضی آن را از سن 60 سالگی و بالاتر دانسته اند[17]. مرحلة چهارم؛ فرا رسیدن مرگ: (ثم انکم بعد ذلک لمیتون؛[18] سپس شما بعد از آن می میرید.) خداوند تذکر می دهد که این انسان با همة شگفتیهایش تا ابد در دنیا زنده نمی ماند، بلکه زمانی می رسد که این ساختمان عجیب فرو می ریزد، لذا این قسمت از آیه بیان آخرین مراحل تدبیر الهی در دنیا است و می رساند که مرگ از مراحلی است که در مسیر تقدیر به طور حتم باید باشد و همه باید آن را طی کنند. مرحلة پنجم؛ زنده شدن دوباره: (ثم انکم یوم القیامه تبعثون؛[19] سپس در روز قیامت برانگیخته می شوید.) و برای این که این تصور پیش نیاید که با مردن انسان همه چیز پایان می گیرد، پس این آفرینش با این همه شکوه و عظمت، برای این چند روز زندگی، امری بیهوده است، بلافاصله می فرماید: و شما روز قیامت بار دیگر به زندگی بازمی گردید و برانگیخته می شوید، البته در سطحی عالی تر و در جهانی وسیعتر و گستردهتر. و این همان تمامیت تدبیر و آخرین نقطه در مسیر آدمی است. چرا که هر کس به آن جا قدم گذارد دیگر بیرون شدنی نیست[20] و یک زندگی ابدی دارد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج14، ص498 و ج15، ص 27. 2. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، دارالکتب اسلامیه) ج 14، ذیل آیه. 3. عبدالحسین طیب، اطیب البیان (تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم) ج 9، ذیل آیه. 4. سید هاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن (تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول) ج 4، ذیل آیه. 5. مرتضی رضوی، خلقت آدم و بحث در تکامل. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. حج/ 5. [2]. مکارم شیرازی، ناصر وهمکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 14، ص 17. [3]. مؤمنون/ 13. [4]. مؤمنون/ 12. [5]. سجده/ 7 ، 8 و حجر/ 29. [6]. مؤمنون/ 14. [7]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، همان، ج 14، ص 17. [8]. مؤمنون/ 14. [9]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 14، ص 498، و ج 15، ص 30 و حسینی بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ج 4، ص 110. (روایت نقل به مضمون است). [10]. مؤمنون/ 14. [11]. همان. [12]. حج/ 5. [13]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج 15، ص 24. [14]. حج/ 5. [15]. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ج 9، ص 226. [16]. حج/ 5. [17]. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ج 9، ص 266. [18]. مؤمنون/ 15. [19]. مؤمنون/ 16. [20]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 15، ص 27.
پیدایش انسان در قرآن به چه ترتیبی است؟
قرآن کریم در آغاز سوره ی (حج) برای آگاهی دادن به معاد و دلیل آوردن بر اثبات آن، هم چنین در ابتدای سوره ی (مؤمنون) برای بیان مبدأ و ابتدای خلقت انسان، با بیانی شیوا و دقیق به سیر تکاملی انسان پرداخته و مراحل مختلف آن را بیان داشته است، و ما نیز در این جا با استفاده از کلام الهی، مسأله پیدایش انسان و سیر تکاملی خلقت او را به ترتیب و در طی مراحل مختلف، متذکر می شویم.
مرحلة اول: تراب (خاک)، (فَاِنّا خلَقْناکُم مِنْ تُرابٍ؛ به درستی که ما شما را از خاک آفریدیم.[1]
این گام نخست است که انسان با آن همه استعداد و شایستگی ها، این برترین موجودات جهان، از خاکی که در کم ارزش بودن ضرب المثل پدید آمده است، این نهایت قدرت نمایی خداست که از چنین مواد سادهای چنان موجود بدیعی آفریده است.
در این جا منظور از خاک ممکن است خاکی باشد که حضرت آدم علیه السلام از آن آفریده شده است، و هم چنین امکان دارد اشاره به این باشد که همة انسان ها قطع نظر از این نیز، از خاک هستند، چرا که تمام مواد غذایی که نطفه را تشکیل می دهد. و سپس مواد تغذیه کننده آن، همه از خاک گرفته می شوند. البته بدون شک تمام اجزاء بدن از خاک گرفته نشده، ولی از آن جا که ستون اصلی اعضای بدن را موادی که از خاک گرفته شده تشکیل می دهند، این تعبیر کاملاً صحیح میباشد که انسان از خاک است.[2]
مرحلة دوم؛ این مرحله از چند قسمت تشکیل شده است:
1. نطفه: (ثُمَّ جَعَلْنا نُطْفَهَ فی قَرارٍ مکینٍ؛[3] سپس او را نطفه ای در قرارگاه مطمئن (=رحم) قرار دادیم.)
خاک این موجود ساده و پیش پا افتاده و خالی از حس و حرکت و حیات، تبدیل به نطفه می شود، نطفه ای که از موجودات زنده ذرّه بینی اسرارآمیزی تشکیل یافته که در مرد (اسپرم) و در زن (اوول) نامیده می شود. البته باید متذکر شد که در آیه شریفه، از سوره مؤمنون، (و لقد خلقنا الانسان مِنْ سُلالهَ من طین؛ و ما انسان را از عصارهای از گل آفریدیم)[4] مراد از انسان، نوع بشر است که در نتیجه شامل آدم علیه السلام و همة ذرّیه ونسل او می شود، لکن یک فرقی می توان بین خلقت آدم علیه السلام و بقیة انسان ها قائل شد و آن این که حضرت آدم علیه السلام از گل آفریده شده، ولی از آن به بعد نسل او از نطفه خلق شده اند، به قرینه این که خداوند متعال در جای دیگری از قرآن می فرماید: (خداوند متعال آفرینش انسان را از گل آغاز کرد سپس نسل او را از عصاره ای از آب ناچیز و بی قدر آفریده.[5]
2. عَلَقه؛ (ثم خلقنا النطفهَ علقهَ)[6] سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) درآوردیم.
مرحلة پس از نطفه، مرحلة علقه است که در این مرحله، سلول های نطفه هم چون یک دانه توت بدون شکل در کنار هم قرار می گیرند که به صورت یک قطعه خون بسته، می باشد و آن را در زبان علمی (مورولا) می نامند.[7]
3. مُضغه؛ (فخلقنا العلقهَ مضغهَ؛[8] و علقه را به صورت مضغه (چیزی شبیه گوشت جویده شده) درآوردیم.)
در این مرحله کم کم جنین شکل یک قطعه گوشت جویده شده به خود میگیرد بیآن که اعضای بدن در آن مشخص باشد، اما از این مرحله به بعد، بعضی از جنین ها، خلقت و شکل آنها کامل میشود. یعنی تام الخلقه میشوند و مراحل رشد را ادامه می دهند. ولی بعضی دیگر خلقت آنها ناقص مانده و از ادامه مراحل محروم میشوند و سقط میگردند.
در رابطه با این مراحل سه گانه، روایتی از امام رضا علیه السلام وارد شده است که حضرت فرمودند: (نطفه چهل روز در رحم به صورت نطفه است، بعد از چهل روز، چهل روز دیگر به صورت علقه است و چون این چهل روز نیز تمام شد، چهل روز دیگر به صورت مضغه است که مجموعاً چهار ماه می شود، بعد از تمام شدن چهار ماه، خداوند دو ملک می فرستد که کار آنان خلق کردن است و آن ها به دستور و اذن الهی مأمور می شوند تا کودک را با ویژگی ها و خصوصیاتی که خداوند دستور داده، از قبیل: دختر یا پسر بودن، اجل و مدت عمر، رزق، عمل و سعادت و شقاوت، صورتگری کنند و سپس به امر الهی در او نفخ روح نمایند)[9] لذا از این مرحله به بعد یعنی از چهار ماهگی جنین زنده می شود. اما جنین در رحم مادر، دو مرحله دیگر را باید طی کند تا اجازه خروج به او داده شود:
4. عِظام؛ (فخلقنا المضغهَ عظاماً؛[10] و مضغه را به صورت استخوان هایی درآوردیم.)
در این مرحله در پوستة جنین تغییراتی پیدا می گردد و شکل آن متناسب با کاری که باید انجام دهد تغییر می یابد و اعضای بدن آن کم کم ظاهر می شود. از شگفتیهای این مرحله باید بیان داشت که این مرحله با مرحلهی قبل، تفاوت اساسی و کلی دارد؛ چرا که آن گوشت جویده شده ( مضغه) به طور کامل از جنس گوشت بودن خارج شده و به استخوان تبدیل می گردد و این یکی از شگفتیهای خلقت انسان است.
5. لَحْم؛ (فکسونا العظام لحماً[11] و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم.
در این مرحله لباسی برای آن استخوان ها درنظر گرفته می شود تا او را از آسیب ها و خطرات محافظت نماید و به او زیبایی عطا کند، چرا که اگر این لباس بر استخوان های بدن انسان پوشانده نمی شد، شکل ظاهری انسان به صورت اسکلت استخوانی میبود بدون این که دارای زیبایی باشد. لذا خداوند آن استخوان ها را با لباسی از گوشت پوشاند.
مرحلة سوم؛ از این مرحله به بعد، جنین از رحم خارج شده و سیر تکاملی و رشد خود را در عالم خارج از رحم ادامه می دهد، که این مرحله از سه قسمت تشکیل شده است:
1. دوران طفولیت؛ (ثم نخرجکم طفلاً؛[12] بعد شما را به صورت طفل بیرون می آوریم.)
این مرحله با مراحل قبلی که جنین در شکم مادر بود تفاوت اساسی دارد، چرا که خداوند متعال در سورة مؤمنون می فرماید: (ثم أنشاناه خلقاً آخر؛ از این مرحله به بعد ما موجود دیگری را ایجاد و تربیت کردیم، و نفرمود: (ثم خلقناه...)، برای این که دلالت کند بر این که آن چه به وجود آوردیم حقیقت و چیز دیگری است غیر از آن چه در مراحلی قبلی بود. مثلاً در این مرحله که انسان شده، او را صاحب حیات و قدرت و علم کرده که این اوصاف در مراحل قبلی نبود. یعنی، در مراحل قبل، صرف ماده ای مرده و جاهل و عاجز بود، سپس تبدیل به موجودی زنده و عالم و قادر گردید،[13] لذا خداوند تعبیر به (ثم انشأناه خلقاً آخر) می آورد.
2. دوران رشد و بلوغ؛ (ثم لتبلغوا أشدّکم؛[14] سپس هدف این است که به حد رشد و بلوغ خویش برسید.
در این مرحله اشاره دارد به این که پس از گذراندن دوران طفولیت، به مرحلة رشد و بلوغ می رسد، یعنی، در این مرحله اعضاء و قوای بدنی نیرومند شده و عقل و جسم به کمال می رسند. البته بعضی این دوران از زندگی را از جوانی تا حدود 40 سالگی می دانند[15] که دوران کمالِ عقل و فکر و جسم انسان است.
3. دوران پیری و کهنسالی؛ (و منکم یردّ الی أرذل العمر)[16] و بعضی آن قدر عمر می کنند که به بدترین مرحلة زندگی (و پیری) می رسند، طبق ما قبل این آیة شریفه، عده ای از انسان ها پس از مرحله رشد و بلوغ و قبل از این که به این مرحله برسند، عمر آن ها پایان یافته و روح از بدن آن ها گرفته می شود، ولی عده ای می مانند و به این مرحله می رسند، البته دیگر پیر و کهنسال شده و همة سرمایه های حیاتی خود را از دست داده اند و دیگر منتظر سلامیت و نشاط و جوانی نیستند بلکه منتظر رسیدن مرگ هستند لذا پست ترین مراحل عمر به شمار میآورد که بعضی آن را از سن 60 سالگی و بالاتر دانسته اند[17].
مرحلة چهارم؛ فرا رسیدن مرگ: (ثم انکم بعد ذلک لمیتون؛[18] سپس شما بعد از آن می میرید.)
خداوند تذکر می دهد که این انسان با همة شگفتیهایش تا ابد در دنیا زنده نمی ماند، بلکه زمانی می رسد که این ساختمان عجیب فرو می ریزد، لذا این قسمت از آیه بیان آخرین مراحل تدبیر الهی در دنیا است و می رساند که مرگ از مراحلی است که در مسیر تقدیر به طور حتم باید باشد و همه باید آن را طی کنند.
مرحلة پنجم؛ زنده شدن دوباره: (ثم انکم یوم القیامه تبعثون؛[19] سپس در روز قیامت برانگیخته می شوید.)
و برای این که این تصور پیش نیاید که با مردن انسان همه چیز پایان می گیرد، پس این آفرینش با این همه شکوه و عظمت، برای این چند روز زندگی، امری بیهوده است، بلافاصله می فرماید: و شما روز قیامت بار دیگر به زندگی بازمی گردید و برانگیخته می شوید، البته در سطحی عالی تر و در جهانی وسیعتر و گستردهتر. و این همان تمامیت تدبیر و آخرین نقطه در مسیر آدمی است. چرا که هر کس به آن جا قدم گذارد دیگر بیرون شدنی نیست[20] و یک زندگی ابدی دارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج14، ص498 و ج15، ص 27.
2. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، دارالکتب اسلامیه) ج 14، ذیل آیه.
3. عبدالحسین طیب، اطیب البیان (تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم) ج 9، ذیل آیه.
4. سید هاشم حسینی بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن (تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول) ج 4، ذیل آیه.
5. مرتضی رضوی، خلقت آدم و بحث در تکامل.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. حج/ 5.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر وهمکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 14، ص 17.
[3]. مؤمنون/ 13.
[4]. مؤمنون/ 12.
[5]. سجده/ 7 ، 8 و حجر/ 29.
[6]. مؤمنون/ 14.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، همان، ج 14، ص 17.
[8]. مؤمنون/ 14.
[9]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 14، ص 498، و ج 15، ص 30 و حسینی بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ج 4، ص 110. (روایت نقل به مضمون است).
[10]. مؤمنون/ 14.
[11]. همان.
[12]. حج/ 5.
[13]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج 15، ص 24.
[14]. حج/ 5.
[15]. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ج 9، ص 226.
[16]. حج/ 5.
[17]. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ج 9، ص 266.
[18]. مؤمنون/ 15.
[19]. مؤمنون/ 16.
[20]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 15، ص 27.
- [سایر] سورههای قرآن به چه ترتیبی در کتاب قرآن چیده شدهاند؟ و اگر ترتیبی ندارند چرا؟
- [سایر] چرا قرآن به ترتیب نزول سورهها در دست مردم نیست؟
- [سایر] چرا سورههای قرآن به ترتیب نزول نوشته شده است؟
- [سایر] چرا ترتیب آیات قرآن کریم به ترتیب نزول نیست ؟
- [سایر] ترتیب نزول قرآن به چه صورت بوده است؟
- [سایر] ارتباط نزول تدریجی با ترتیب نزول چیست؟
- [سایر] چرا ترتیب فعلی سور و آیات قرآن کریم به ترتیب نزول آنها نیست؟
- [سایر] ترتیب نزول آیات و سوره ها به چه صورت بوده است؟
- [سایر] رابطه ترتیب سوره ها و آیات با ترتیب نزول آنها چیست؟
- [سایر] ترتیب نزول سوره های قرآنی چگونه بوده و چه کسی آنها را به صورت کنونی مرتب قرار داده است؟
- [آیت الله خوئی] اگر بر جایی از بدن، آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، و چنانچه بخواهد وضو یا غسل را ترتیبی بهجا آورد، باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد.
- [آیت الله سیستانی] اگر بر جائی از بدن ، آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد ، چنانچه بخواهد غسل را ترتیبی بجا آورد ، باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد . و همچنین اگر بخواهد وضو بگیرد در مورد آیه قرآن بلکه در مورد اسم خداوند نیز بنابر احتیاط واجب .
- [آیت الله اردبیلی] وضو را میتوان به صورت ترتیبی یا ارتماسی انجام داد. وضوی ترتیبی آن است که آب را روی صورت و هر یک از دستها بریزد و به ترتیبی که گفته خواهد شد از بالا به پایین بشوید؛ ولی وضوی ارتماسی به نحوی که در مسأله 286 خواهد آمد، انجام میشود.
- [آیت الله علوی گرگانی] غسل جبیرهای مثل وضوی جبیرهای است و بنابر احیتاط واجب باید آن را ترتیبی بجا آورد.
- [آیت الله مظاهری] غسل جبیرهای را باید ترتیبی به جا آورند و اگر ارتماسی انجام دهند باطل است.
- [آیت الله مظاهری] غسل میّت مثل غسل جنابت است و میشود آن را ترتیبی یا ارتماسی انجام داد.
- [آیت الله سبحانی] غسل جبیره ای مثل وضوی جبیره ای است، ولی باید آن را ترتیبی بجا آورند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه در موقع غسل خون قطع نشود، ضرری برای غسل ندارد، خواه ترتیبی باشد یا ارتماسی.
- [آیت الله سیستانی] غسل جنابت را به دو قسم میشود انجام داد : ترتیبی و ارتماسی . غسل ترتیبی :
- [آیت الله بهجت] غسل جبیرهای مثل وضوی جبیرهای است، ولی باید بنابر احوط آن را ترتیبی بهجا آورند.