در پاسخ به این پرسش به مطالب ذیل توجه نمایید : 1-بهترین منبع برای روایاتی که مربوط به علومی مانند فیزک و شیمی و ریاضیات و مانند اینها است کتاب موسوعه الامام علی بن ابی طالب تالیف استاد محمد محمدی ری شهری است . روایات متعددی در این مورد در ج 10 این موسوعه ص 295 بیان شده که پاسخگوی نیاز شما است . در یکی از این روایات امیر مومنان می فرماید : لو شئت لجعلت علی الماء نورا و نارا ، اگر می خواستم برآب نور و آتش قرار می دادم . 2- اما در مورد تحصیل علوم طبیعی باید گفت همواره این پرسش مطرح بوده که آیا منظور اسلام از علمی که آن را فریضه و واجب خوانده چیست ؟ و هر دستهای خواستهاند کلام پیغمبر را به همان رشته معلوماتی که خودشان داشتهاند تطبیق کنند. متکلمین میگفتهاند مقصود خصوص علم کلام است ، مفسرین میگفتهاند مقصود علم تفسیر است ، محدثین میگفتهاند مقصود علم حدیث است ، فقها گفتهاند مقصود علم فقه است که هر کسی باید یا مجتهد باشد یا مقلد ، علمای اخلاق گفتهاند مقصود علم اخلاق و اطلاع از منجیات و مهلکات است ، متصوفه میگفتهاند مقصود علم سیر و سلوک و توحید عملی است ، غزالی بیست قول در این زمینه نقل میکند، ولی همان طور که محققین گفتهاند مقصود هیچ یک از این علوم بالخصوص نیست. اگر مقصود علم خاص میبود پیغمبر به همان علم تصریح میکرد . مقصود هر علم مفید و سودمندی است که به کار میخورد. ر. ک : بیست گفتار نویسنده: شهید مطهری صفحه258-263 اکنون توجه شما را به مطالب مفصل تری در این باره جلب می نماییم : در مورد اینکه از نظر اسلام چه علمی باید آموخت چند نظریه وجود دارد: نظریه اول: منظور اسلام از علم ،علوم دینی است. ممکن است کسی بگوید مقصود از همه این تأکید و توصیهها ،علم دین است. یعنی همه به این منظور گفته شده است که مردم به دین عالم شوند و اگر نظر اسلام از علم، علم دین باشد در حقیقت به خودش توصیه کرده و درباره علم به معنی اطلاع بر حقایق کائنات و شناختن امور عالم چیزی نگفته و اشکال به حال اول باقی میماند زیرا هر مسلکی هر اندازه هم ضد علم باشد و با آگاهی و اطلاع و بالارفتن سطح فکر و معلومات مردم مخالف باشد، با آشنایی با خودش مخالف نیست، بلکه خواهد گفت با من آشنا باشید و با غیر من آشنا نباشید. اشکال این نظریه، برای کسی که درست با اسلام و منطق اسلام آشنا باشد جای این احتمال نیست که بگوید نظر اسلام درباره علم منحصرا علوم دینی است. نظریه دوم: منظور از علم ،هر علم نافع است. هر علمی که متضمن فایده و اثری باشد و آن فایده و اثر را اسلام به رسمیت بشناسد یعنی آن اثر را اثر خوب و مفید بداند آن علم از نظر اسلام خوب و مورد توصیه و تشویق است . همان طوری که میدانیم از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری مسلمین با علوم جهان آشنا شدند و انواع علوم را از یونان و هند و ایران ترجمه کردن گذشته از همه اینها منطق خود قرآن درباره علم به شکلی است که قابل تخصیص و اختصاص نمیباشد. قرآن علم را نور و جهل را ظلمت میداند، میفرماید مطلقا نور بر ظلمت ترجیح دارد. قرآن صریحا مسائلی را به عنوان موضوع مطالعه و تفکر پیشنهاد میکند. این موضوعات همانهاست که نتیجه مطالعه آنها همین علوم طبیعی و ریاضی و زیستی و تاریخی و غیره است که امروز در دنیا میبینیم. همچنین در سوره بقره آیه 164 میفرماید : ( إن فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما أنزل الله من السماء من ماء فأحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابة و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و اعرض لایات لقوم یعقلون). در آفرینش آسمانها و زمین، در گردش شب و روز، در حرکت کشتی بر روی آب که به وسیله آن بشر منتفع میگردد، آمدن و ریزش باران که سبب حیات زمین میگردد، حیواناتی که در روی زمین در حرکتاند، گردش بادها و حالت مخصوص ابرها که در میان زمین و آسمان معلقاند، در همه اینها نشانههای قدرت و حکمت پروردگار است. یعنی همه اینها قوانین و نظاماتی دارند و شناختن این نظامات شما را به توحید نزدیک میکند. قرآن صریحا مردم را به مطالعه در این امور توصیه کرده و میدانیم مطالعه همینهاست که منجر به علم فلک و ستاره شناسی، زمین شناسی، دریاشناسی، علم کائنات جویه، حیوان شناسی و غیره شده است. همچنین است در سوره جاثیه آیه 2 و سوره فاطر آیه 25 و بسیاری آیات دیگر . قرآن کتابی است که اولین مرتبه که نازل شد سخن خود را با خواندن، علم و کتابت آغاز کرد. وحی قرآن با تذکر اینها آغاز گشت:( إقرأ باسم ربک الذی خلق ، خلق الانسان من علق، إقرأ و ربک الاکرم ، الذی علم بالقلم ) بخوان به نام پروردگارت ، آنکه آفرید، انسان را از خون بسته آفرید. بخوان و پروردگار تو کریم ترین کریمان است که آموخت نوشتن با قلم را. ( علق ، 1 -4) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100114399)
در پاسخ به این پرسش به مطالب ذیل توجه نمایید :
1-بهترین منبع برای روایاتی که مربوط به علومی مانند فیزک و شیمی و ریاضیات و مانند اینها است کتاب موسوعه الامام علی بن ابی طالب تالیف استاد محمد محمدی ری شهری است . روایات متعددی در این مورد در ج 10 این موسوعه ص 295 بیان شده که پاسخگوی نیاز شما است . در یکی از این روایات امیر مومنان می فرماید : لو شئت لجعلت علی الماء نورا و نارا ، اگر می خواستم برآب نور و آتش قرار می دادم .
2- اما در مورد تحصیل علوم طبیعی باید گفت همواره این پرسش مطرح بوده که آیا منظور اسلام از علمی که آن را فریضه و واجب خوانده چیست ؟ و هر دستهای خواستهاند کلام پیغمبر را به همان رشته معلوماتی که خودشان داشتهاند تطبیق کنند. متکلمین میگفتهاند مقصود خصوص علم کلام است ، مفسرین میگفتهاند مقصود علم تفسیر است ، محدثین میگفتهاند مقصود علم حدیث است ، فقها گفتهاند مقصود علم فقه است که هر کسی باید یا مجتهد باشد یا مقلد ، علمای اخلاق گفتهاند مقصود علم اخلاق و اطلاع از منجیات و مهلکات است ، متصوفه میگفتهاند مقصود علم سیر و سلوک و توحید عملی است ، غزالی بیست قول در این زمینه نقل میکند، ولی همان طور که محققین گفتهاند مقصود هیچ یک از این علوم بالخصوص نیست. اگر مقصود علم خاص میبود پیغمبر به همان علم تصریح میکرد . مقصود هر علم مفید و سودمندی است که به کار میخورد.
ر. ک : بیست گفتار نویسنده: شهید مطهری صفحه258-263
اکنون توجه شما را به مطالب مفصل تری در این باره جلب می نماییم :
در مورد اینکه از نظر اسلام چه علمی باید آموخت چند نظریه وجود دارد:
نظریه اول: منظور اسلام از علم ،علوم دینی است. ممکن است کسی بگوید مقصود از همه این تأکید و توصیهها ،علم دین است. یعنی همه به این منظور گفته شده است که مردم به دین عالم شوند و اگر نظر اسلام از علم، علم دین باشد در حقیقت به خودش توصیه کرده و درباره علم به معنی اطلاع بر حقایق کائنات و شناختن امور عالم چیزی نگفته و اشکال به حال اول باقی میماند زیرا هر مسلکی هر اندازه هم ضد علم باشد و با آگاهی و اطلاع و بالارفتن سطح فکر و معلومات مردم مخالف باشد، با آشنایی با خودش مخالف نیست، بلکه خواهد گفت با من آشنا باشید و با غیر من آشنا نباشید. اشکال این نظریه، برای کسی که درست با اسلام و منطق اسلام آشنا باشد جای این احتمال نیست که بگوید نظر اسلام درباره علم منحصرا علوم دینی است.
نظریه دوم: منظور از علم ،هر علم نافع است. هر علمی که متضمن فایده و اثری باشد و آن فایده و اثر را اسلام به رسمیت بشناسد یعنی آن اثر را اثر خوب و مفید بداند آن علم از نظر اسلام خوب و مورد توصیه و تشویق است .
همان طوری که میدانیم از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری مسلمین با علوم جهان آشنا شدند و انواع علوم را از یونان و هند و ایران ترجمه کردن
گذشته از همه اینها منطق خود قرآن درباره علم به شکلی است که قابل تخصیص و اختصاص نمیباشد. قرآن علم را نور و جهل را ظلمت میداند، میفرماید مطلقا نور بر ظلمت ترجیح دارد. قرآن صریحا مسائلی را به عنوان موضوع مطالعه و تفکر پیشنهاد میکند. این موضوعات همانهاست که نتیجه مطالعه آنها همین علوم طبیعی و ریاضی و زیستی و تاریخی و غیره است که امروز در دنیا میبینیم. همچنین در سوره بقره آیه 164 میفرماید : ( إن فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما أنزل الله من السماء من ماء فأحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابة و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و اعرض لایات لقوم یعقلون). در آفرینش آسمانها و زمین، در گردش شب و روز، در حرکت کشتی بر روی آب که به وسیله آن بشر منتفع میگردد، آمدن و ریزش باران که سبب حیات زمین میگردد، حیواناتی که در روی زمین در حرکتاند، گردش بادها و حالت مخصوص ابرها که در میان زمین و آسمان معلقاند، در همه اینها نشانههای قدرت و حکمت پروردگار است. یعنی همه اینها قوانین و نظاماتی دارند و شناختن این نظامات شما را به توحید نزدیک میکند.
قرآن صریحا مردم را به مطالعه در این امور توصیه کرده و میدانیم مطالعه همینهاست که منجر به علم فلک و ستاره شناسی، زمین شناسی، دریاشناسی، علم کائنات جویه، حیوان شناسی و غیره شده است.
همچنین است در سوره جاثیه آیه 2 و سوره فاطر آیه 25 و بسیاری آیات دیگر . قرآن کتابی است که اولین مرتبه که نازل شد سخن خود را با خواندن، علم و کتابت آغاز کرد. وحی قرآن با تذکر اینها آغاز گشت:( إقرأ باسم ربک الذی خلق ، خلق الانسان من علق، إقرأ و ربک الاکرم ، الذی علم بالقلم ) بخوان به نام پروردگارت ، آنکه آفرید، انسان را از خون بسته آفرید. بخوان و پروردگار تو کریم ترین کریمان است که آموخت نوشتن با قلم را. ( علق ، 1 -4) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100114399)
- [سایر] آیا علوم طبیعی در قرآن آمده است؟
- [سایر] آیا قرآن یک کتاب علوم طبیعی است؟
- [سایر] نظر روایات وقران درباره علوم تجربی چیست؟
- [سایر] آیا علوم تجربی در آیات و روایات مطرح شده است؟
- [سایر] روایاتی که به حدیث ثقلین اشاره میکنند؟
- [سایر] کشتاری که در روایات مهدویت به آن اشاره شده به چه وقتی اشاره دارد؟
- [سایر] آیا قرآن و روایات به تعداد امامان اشاره ای دارند؟
- [سایر] آیا منابع اهل سنت به حدیث کساء اشاره کرده اند؟
- [سایر] آیا از دیدگاه روایات اسلامی اهمیت علم منحصر به علوم دینی است؟ یا مطلق علم؟
- [سایر] حدیث «اطلبوا العلم ولو بالصین» آیا علوم فیزیک و تجربی را هم شامل است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .کسی که نمیتواند بنشیند, باید ایستاده نیّت سجده نماید و با اشاره سر و اگر ممکن نبود, با اشاره چشمها و اگر ممکن نبود, به نیت قلبی اکتفا نماید و احتیاط لازم, اشاره کردن با دست و مانند آن است.
- [آیت الله نوری همدانی] کسی که نمی تواند حرف بزند ، اگر با اشاره حرف بزند ، اگر با اشاره حرف بزند ، اگر با اشاره بفهماند که ملک را اجاره داده ، یا اجاره کرده ، صحیح است .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که هیچ نمی تواند سجده نماید باید برای سجده با سر اشاره کند و اگر نتواند؛ باید با چشمها اشاره نماید و اگر با چشمها هم نمی تواند اشاره کند بنا بر احتیاط مستحب با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند و در قلب نیز نیت سجده نماید.
- [آیت الله خوئی] کسی که هیچ نمیتواند سجده نماید باید برای سجده با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید، اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره کند بنابر احتیاط مستحب با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند و در قلب نیز نیت سجده نماید.
- [آیت الله سیستانی] کسی که هیچ نمیتواند سجده نماید ، و مقداری که میتواند خم شود بر آن سجده صدق نمیکند ، باید برای سجده با سر اشاره کند ، و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید ، و اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره کند باید در قلب نیت سجده کند و بنابر احتیاط لازم با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند ، و ذکر واجب را بگوید .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] کسی که هیچ نمی تواند خم شود باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید، و در هردو صورت احتیاط آن است که اگر می تواند مهر را بلند کند و بر پیشانی بگذارد، و اگر با سر یا چشمها هم نمی تواند اشاره کند باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند، باید با چشمها اشاره نماید و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است که اگر میتواند قدری مهر را بلند کند و پیشانی را بر آن بگذارد و اگر با سر یا چشمها نیز نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن، برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند، باید با چشمها اشاره نماید و در هر صورت احیتاط واجب آن است که اگر میتواند مهر را بلند و به پیشانی بگذارد و اگر با سر یا چشمها هم نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست ومانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله بروجردی] کسی که هیچ نمیتواند خم شود، باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره کند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است که اگر میتواند مهر را بلند کند و بر پیشانی بگذارد و اگر با سر یا چشمها هم نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیت سجده کند و بنا بر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که نمیتواند بنشیند، باید ایستاده نیّت سجده کند و چنانچه میتواند برای سجده با سر اشاره کند و اگر نمیتواند، با چشمها اشاره نماید و اگر این را هم نمیتواند، در قلب نیّت سجده کند و بنابر احتیاط واجب با دست ومانند آن برای سجده اشاره نماید.