قبل از پرداختن به پاسخ این سؤال لازم است مقدمه ای را جهت تنویر بحث تقدیم نمائیم. 1. دانشمندان علوم اسلامی ادیان را به دو قسم توحیدی و غیر الهی تقسیم می کنند و در تبیین ادیان توحیدی می گویند اسلام، مسیحیت، یهودیت جزء ادیان توحیدی به شمار می روند هر یک از این ادیان، انشعابات مختلفی در درون خود دارند که به آن مذهب می گویند مثلاً می گویند اسلام یک دین توحیدی است و دارای مذاهب شیعه و سنی است، بنابراین در سوال یاد شده مسیحیت مذهب نیست بلکه یک دین و از جمله ادیان الهی است گر چه بعد از حضرت عیسی دچار انحراف شدیدی شد. و همین طور لائیک (laic) یعنی جدا از دین یک صفت است یعنی شخص دین جدا یا غیر مذهبی و غیر روحانی است.[1] و لائیسم گرایش به جدایی دین و سیاست، بی اعتنایی به مذهب، اعتقاد به خارج کردن بنیادها و تأسیسات اجتماعی از تسلط مذهب. اصولاً وصف لائیک برای قانون یا کشور یا سازمان یا شخص، در مقابل وصف دینی و ایمانی و اعتقادی است مثلاً گفته می شود فرانسه یک کشور لائیک است یعنی سیاست آن از دین جدا می باشد و همة مذاهب را به یک چشم می نگرد.[2] که این بی اعتنایی به مذهب نهضتی بود که علیه اختناق مذهبی و تفتیش عقاید در قرون وسطی و همپای رنسانس در اروپا به وجود آمد. لذا لائیک هم به معنی غیر مذهبی یا غیر روحانی است و به روش حکومت به کشورهایی گفته می شود که دین را از سیاست جدا کرده و مذهب رسمی ندارند.[3] پس لائیک هم یک سیستم حکومتی است که در بسیاری از کشورهای غیر مذهبی جریان دارد و از میان کشورهای مسلمان نیز ترکیه همین رویه را اتخاذ کرده است.[4] 2. قرآن کریم در مجال دعوت به توحید سه راه را برای موحدان هدیه می کند. نخست راه حکمت (برهان) دوم راه موعظه (خطابه) و سوم راه جدال أحسن هم چنان که می فرماید: (ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ)[5] یعنی با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی نیکوتر استدلال و مناظره کن. از آنجا که دعوت شنوندگان به راه هدایت و توحید از حیث افکار و روحیات متفاوت هستند و هم چنین اهداف و تعامل های مختلفی در قبال دعوت به توحید دارند لذا لازم است که دعوت کنندگان، راه های مختلف دعوت را بشناسند و در هر مقامی راه کار متناسب با آن را به کار گیرند که أهم آن راه ها همان است که قرآن فرمود (حکمت و اندرز نیکو و استدلال و مناظره) البته با مراجعه به احادیث اهل بیت روشن می شود که استدلال کنندگان باید تبحر و مهارت این میدان را داشته باشند والّا از ورود به مناظره نهی شده اند. این مطلب از توجه به روایت زیر بدست می آید: یونس بن یعقوب می گوید مردی از اهل شام برای مناظره به خدمت امام صادق علیه السّلام آمد حضرت به من فرمود: اگر بلدی خوب حرف بزنی، برو و مناظره کن. گفتم فدایت شوم شنیدم که شما از مناظره و بحث های کلامی نهی فرموده و اصحاب را نکوهش می کنید! امام صادق فرمود: من گفتم وای بر مناظره کنندگان که حرف مرا وانهند و آنچه دلشان می خواهد بگویند! بعد یونس می گوید عده ای از شاگردان ماهر امام در علم کلام که از جمله هشام بن حکم بود آمدند و با مرد شامی مناظره نمودند و به مرد شامی غلبه کردند که در اینجا امام صادق علیه السّلام به هشام فرمود مثل تو باید با مردم و کسانی که خواستار بحث هستند صحبت کند.[6] حال که این مقدمات روشن شد در پاسخ به سوال باید گفت علمای منطق برای شخص پرسشگر و پاسخگو سفارش کرده اند که در چند چیز باید مهارت داشته باشند. 1. هر قیاسی که طرف مقابل مطرح می کند، بلافاصله مناظره گر عکس یک قیاس را ارائه دهد. 2. توانایی نقض قیاس طرف مقابل را بوسیله عکس نقیض همان قیاس داشته باشد. 3. شخص باید توانایی ذکر مقدمات زیادی را داشته باشد تا بدین وسیله از آن مقدمات مطلوب خود را اثبات یا ابطال کند.[7] امّا شرایط مجادله و مناظره کننده هم چند چیز است: نخست: این که در هنگام مناظره نرم گفتار باشد. دوم: فرصت بیان نکته نظرات جدید را به طرف مقابل ندهد که در غیر این صورت باید شاهد مغلوبیت خود باشد. سوم: باید توانایی ایراد امثال و شواهد اعم از شعر، خصوص دینی، فلسفی و علمی و کلمات بزرگان و حتی حوادث کوچک را داشته باشد. چون گاهی اتفاق می افتد که یک مثل، آن کاری را می کند که دلایل منطقی تا آن اندازه کارگر نیستند. چهارم: این که در مناظره باید از الفاظ زیبا سود جست و از عبارات رکیک و عامیانه و فحش و لعن و مسخره کردن پرهیز نمود چون این گونه عبارات غرض جدال احسن را فاسد خواهد کرد.[8] سوال کننده باید به چند نکته در این گونه موارد توجه داشته باشد: 1. ابتدا از آن جاهایی را که مقدمه مشهور لازم را أخذ می کند قبلاً در ذهن خود آماده کند. 2. در ذهن خود کیفیت وادار کردن طرف به تسلیم شدن در برابر مقدمات مطرح کرده را آماده سازد. 3. در ذهن خود باید راه های اعتراف گرفتن را آماده نمائد. 4. از اصل آنچه می خواهد اثبات یا ابطال کند سوال نکند که موجب فرار و متوجه شدن خصم می شود. 5. نباید مقدمات را به گونه ای آشکار گفت که طرف مقابل متوجه نتیجه شود تا از تسلیم شدن اباء کند.[9] پس در این گونه موارد اولاً لازم است تبحر و مهارت داشته باشد. ثانیاً از مبانی دینی و اعتقادی خود و طرف مقابل مطلّع باشید ثالثاً از نقدهای جدّی که به آن مذاهب یا سیستم ها توسط بزرگان وارد شده آگاه باشد رابعاً توصیه های علمای منطق را جدّی بگیرد و از مغالطه های زیرکانه خصم آگاه باشد. با حفظ این شرایط اگر برخوردی و مناظره و صحبتی پیش آمد می توان پیش رفت و هوشیارانه مواظب بود که هیچگاه تسلیم مغالطه های طرف مقابل نشود که ممکن است خطرات اعتقادی جبران ناپذیری به بار آورد. و قبل از برخورد و مناظره حتماً با اهل فن مشورت شود و راه کارهای مناسب را بدست آورده و در راه حقانیت خود که همان مذهب شیعه و دین اسلام است ثابت قدم بوده و تردید به خود راه ندهد. و البته قدم گذاشتن در این وادی، خود از بزرگترین جهادها است.[10] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ترجمه المنطق مرحوم مظفر (مترجم علی شیروانی). 2. تاریخ یک ارتداد، پرفسور روژه گارودی و دکتر اسرائیل شاهاک. 3. تثلیث، علامه بلاغی. 4. شیعه و تهمت های ناروا (ترجمه محمدرضا عطائی). 5. در زمینه نقد اهل سنت ترجمه الغدیر و خلافت مغتصبه. [1] . ر.ک: فرهنگ علوم سیاسی، پدید آورندگان علی آقا بخشی با همکاری مینو افشاری راد، نشر چاپار، پائیز 1379، ذیل (رقم)، 1627. [2] . همان، ذیل (رقم)، 1628. [3] . همان. [4] . ر.ک: طلوعی، محمد، فرهنگ جامع سیاسی، نشر علم، چاپ سوم، سال 77. ذیل عنوان لائیک. [5] . نحل/125. [6] . ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، ماهو علم الکلام، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1376، ص 41، به نقل از کافی، ج 1، باب الاضطرار الی الحجه، ح4. [7] . ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، منابع الاستدلال، قم، ناشر جامعه مدرسین حوزه علمیه، چاپ اول، 1414ه ، ص191 - 193. [8] . همان، ص192. [9] . همان، ص 183 - 184. [10] . ر.ک: ماهو علم الکلام، ص 4. به نقل از مجمع البیان، ج 4، ذیل آیه 52. سوره مبارکه فرقان. ( اندیشه قم )
قبل از پرداختن به پاسخ این سؤال لازم است مقدمه ای را جهت تنویر بحث تقدیم نمائیم.
1. دانشمندان علوم اسلامی ادیان را به دو قسم توحیدی و غیر الهی تقسیم می کنند و در تبیین ادیان توحیدی می گویند اسلام، مسیحیت، یهودیت جزء ادیان توحیدی به شمار می روند هر یک از این ادیان، انشعابات مختلفی در درون خود دارند که به آن مذهب می گویند مثلاً می گویند اسلام یک دین توحیدی است و دارای مذاهب شیعه و سنی است، بنابراین در سوال یاد شده مسیحیت مذهب نیست بلکه یک دین و از جمله ادیان الهی است گر چه بعد از حضرت عیسی دچار انحراف شدیدی شد. و همین طور لائیک (laic) یعنی جدا از دین یک صفت است یعنی شخص دین جدا یا غیر مذهبی و غیر روحانی است.[1] و لائیسم گرایش به جدایی دین و سیاست، بی اعتنایی به مذهب، اعتقاد به خارج کردن بنیادها و تأسیسات اجتماعی از تسلط مذهب. اصولاً وصف لائیک برای قانون یا کشور یا سازمان یا شخص، در مقابل وصف دینی و ایمانی و اعتقادی است مثلاً گفته می شود فرانسه یک کشور لائیک است یعنی سیاست آن از دین جدا می باشد و همة مذاهب را به یک چشم می نگرد.[2] که این بی اعتنایی به مذهب نهضتی بود که علیه اختناق مذهبی و تفتیش عقاید در قرون وسطی و همپای رنسانس در اروپا به وجود آمد. لذا لائیک هم به معنی غیر مذهبی یا غیر روحانی است و به روش حکومت به کشورهایی گفته می شود که دین را از سیاست جدا کرده و مذهب رسمی ندارند.[3]
پس لائیک هم یک سیستم حکومتی است که در بسیاری از کشورهای غیر مذهبی جریان دارد و از میان کشورهای مسلمان نیز ترکیه همین رویه را اتخاذ کرده است.[4]
2. قرآن کریم در مجال دعوت به توحید سه راه را برای موحدان هدیه می کند. نخست راه حکمت (برهان) دوم راه موعظه (خطابه) و سوم راه جدال أحسن هم چنان که می فرماید: (ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ)[5] یعنی با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشی نیکوتر استدلال و مناظره کن.
از آنجا که دعوت شنوندگان به راه هدایت و توحید از حیث افکار و روحیات متفاوت هستند و هم چنین اهداف و تعامل های مختلفی در قبال دعوت به توحید دارند لذا لازم است که دعوت کنندگان، راه های مختلف دعوت را بشناسند و در هر مقامی راه کار متناسب با آن را به کار گیرند که أهم آن راه ها همان است که قرآن فرمود (حکمت و اندرز نیکو و استدلال و مناظره) البته با مراجعه به احادیث اهل بیت روشن می شود که استدلال کنندگان باید تبحر و مهارت این میدان را داشته باشند والّا از ورود به مناظره نهی شده اند. این مطلب از توجه به روایت زیر بدست می آید: یونس بن یعقوب می گوید مردی از اهل شام برای مناظره به خدمت امام صادق علیه السّلام آمد حضرت به من فرمود: اگر بلدی خوب حرف بزنی، برو و مناظره کن. گفتم فدایت شوم شنیدم که شما از مناظره و بحث های کلامی نهی فرموده و اصحاب را نکوهش می کنید! امام صادق فرمود: من گفتم وای بر مناظره کنندگان که حرف مرا وانهند و آنچه دلشان می خواهد بگویند! بعد یونس می گوید عده ای از شاگردان ماهر امام در علم کلام که از جمله هشام بن حکم بود آمدند و با مرد شامی مناظره نمودند و به مرد شامی غلبه کردند که در اینجا امام صادق علیه السّلام به هشام فرمود مثل تو باید با مردم و کسانی که خواستار بحث هستند صحبت کند.[6]
حال که این مقدمات روشن شد در پاسخ به سوال باید گفت علمای منطق برای شخص پرسشگر و پاسخگو سفارش کرده اند که در چند چیز باید مهارت داشته باشند.
1. هر قیاسی که طرف مقابل مطرح می کند، بلافاصله مناظره گر عکس یک قیاس را ارائه دهد.
2. توانایی نقض قیاس طرف مقابل را بوسیله عکس نقیض همان قیاس داشته باشد.
3. شخص باید توانایی ذکر مقدمات زیادی را داشته باشد تا بدین وسیله از آن مقدمات مطلوب خود را اثبات یا ابطال کند.[7]
امّا شرایط مجادله و مناظره کننده هم چند چیز است:
نخست: این که در هنگام مناظره نرم گفتار باشد. دوم: فرصت بیان نکته نظرات جدید را به طرف مقابل ندهد که در غیر این صورت باید شاهد مغلوبیت خود باشد. سوم: باید توانایی ایراد امثال و شواهد اعم از شعر، خصوص دینی، فلسفی و علمی و کلمات بزرگان و حتی حوادث کوچک را داشته باشد. چون گاهی اتفاق می افتد که یک مثل، آن کاری را می کند که دلایل منطقی تا آن اندازه کارگر نیستند. چهارم: این که در مناظره باید از الفاظ زیبا سود جست و از عبارات رکیک و عامیانه و فحش و لعن و مسخره کردن پرهیز نمود چون این گونه عبارات غرض جدال احسن را فاسد خواهد کرد.[8]
سوال کننده باید به چند نکته در این گونه موارد توجه داشته باشد:
1. ابتدا از آن جاهایی را که مقدمه مشهور لازم را أخذ می کند قبلاً در ذهن خود آماده کند.
2. در ذهن خود کیفیت وادار کردن طرف به تسلیم شدن در برابر مقدمات مطرح کرده را آماده سازد.
3. در ذهن خود باید راه های اعتراف گرفتن را آماده نمائد.
4. از اصل آنچه می خواهد اثبات یا ابطال کند سوال نکند که موجب فرار و متوجه شدن خصم می شود.
5. نباید مقدمات را به گونه ای آشکار گفت که طرف مقابل متوجه نتیجه شود تا از تسلیم شدن اباء کند.[9]
پس در این گونه موارد اولاً لازم است تبحر و مهارت داشته باشد. ثانیاً از مبانی دینی و اعتقادی خود و طرف مقابل مطلّع باشید ثالثاً از نقدهای جدّی که به آن مذاهب یا سیستم ها توسط بزرگان وارد شده آگاه باشد رابعاً توصیه های علمای منطق را جدّی بگیرد و از مغالطه های زیرکانه خصم آگاه باشد.
با حفظ این شرایط اگر برخوردی و مناظره و صحبتی پیش آمد می توان پیش رفت و هوشیارانه مواظب بود که هیچگاه تسلیم مغالطه های طرف مقابل نشود که ممکن است خطرات اعتقادی جبران ناپذیری به بار آورد. و قبل از برخورد و مناظره حتماً با اهل فن مشورت شود و راه کارهای مناسب را بدست آورده و در راه حقانیت خود که همان مذهب شیعه و دین اسلام است ثابت قدم بوده و تردید به خود راه ندهد. و البته قدم گذاشتن در این وادی، خود از بزرگترین جهادها است.[10]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ترجمه المنطق مرحوم مظفر (مترجم علی شیروانی).
2. تاریخ یک ارتداد، پرفسور روژه گارودی و دکتر اسرائیل شاهاک.
3. تثلیث، علامه بلاغی.
4. شیعه و تهمت های ناروا (ترجمه محمدرضا عطائی).
5. در زمینه نقد اهل سنت ترجمه الغدیر و خلافت مغتصبه.
[1] . ر.ک: فرهنگ علوم سیاسی، پدید آورندگان علی آقا بخشی با همکاری مینو افشاری راد، نشر چاپار، پائیز 1379، ذیل (رقم)، 1627.
[2] . همان، ذیل (رقم)، 1628.
[3] . همان.
[4] . ر.ک: طلوعی، محمد، فرهنگ جامع سیاسی، نشر علم، چاپ سوم، سال 77. ذیل عنوان لائیک.
[5] . نحل/125.
[6] . ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، ماهو علم الکلام، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1376، ص 41، به نقل از کافی، ج 1، باب الاضطرار الی الحجه، ح4.
[7] . ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، منابع الاستدلال، قم، ناشر جامعه مدرسین حوزه علمیه، چاپ اول، 1414ه ، ص191 - 193.
[8] . همان، ص192.
[9] . همان، ص 183 - 184.
[10] . ر.ک: ماهو علم الکلام، ص 4. به نقل از مجمع البیان، ج 4، ذیل آیه 52. سوره مبارکه فرقان.
( اندیشه قم )
- [سایر] با سلام؛ دیه از بین بردن موی سر، ابرو و ریش، طبق نظر شیعه و مذاهب اهل سنت چیست؟
- [سایر] چرا مذاهب چهارگانه اهل سنت که در مکتب یکی از امامان مذهب تشیع آموزش دیده اند ترویج دهندة مذهب آن امام نشدند ؟
- [سایر] با توجه به مطالعاتی که داشتم به این نتیجه رسیدم که مذهب تشیع از درسترین مذاهب اسلامی است من میخوام شیعه بشوم لطفا راهنمایی بفرمایید که چطوری میتوانم مذهب خود را تغییر دهم منتظر جواب شما هستیم ممنون!
- [سایر] چرا توصیه شده است در برخورد با دیگران این معیار را به کار بگیریم: «هر چه برای خود میپسندیم برای دیگران نیز بپسندیم»؟
- [سایر] چرا توصیه شده است در برخورد با دیگران این معیار را به کار بگیریم: (هر چه برای خود میپسندیم برای دیگران نیز بپسندیم)؟
- [سایر] تفاوت حکومت ولایت فقیه با دیگر نظامهای سیاسی (سکولار و لائیک) را بیان کنید؟
- [سایر] لائیک ها خدای خاصی را می پرسند یا اینکه هیچ چیز را قبول ندارند؟
- [سایر] امامان و پیشوایان دین چه توصیه ای به والدین در زمینه انتخاب همسر برای فرزندانشان رهنمون شده اند؟
- [سایر] سیره و روش پیامبر و امامان (ع) در برخورد با نامحرمان چگونه بوده؟
- [سایر] اگر شیعه معتقد است که قیاس فقهی شیطانی است، چرا مواردی از آن استفاده می کند؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] مواردی که مستحب است انسان از کارهایی که روزه را باطل میکند خودداری نماید
- [آیت الله مکارم شیرازی] در تمام مواردی که مأموم باید برگردد اگر عمداً برنگردد نمازش اشکال دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مواردی که می توان مخرج غائط را با غیر آب تمیز کرد، شستن با آب بهتر است.
- [آیت الله اردبیلی] وکالت تنها در مواردی صحیح است که شرعا مباشرت شخص در آن شرط نباشد، پس در مواردی همچون قسم خوردن و شهادت دادن نزد حاکم شرع و عبادات بدنی مثل نماز و روزه که مباشرت در آنها شرط میباشد، وکیل گرفتن صحیح نیست، امّا در عبادات مالی مثل پرداختن زکات و خمس، وکالت مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 48 خریدار و فروشنده در تعیین نرخ کالا آزادند، ولی اگر این آزادی در مواردی سبب فساد و اختلال نظام اقتصادی جامعه اسلامی گردد، حاکم شرع در چنین مواردی می تواند تعیین نرخ کند و مردم را به آن ملزم سازد.
- [آیت الله بهجت] افراد تمام مذاهب مختلفی که محکوم به اسلام هستند، همه از یکدیگر ارث میبرند، چه حق باشند چه باطل، مگر غُلاة و خوارج و نواصب و منکرین ضروری دین، که محکوم به کفرند و از مسلمان ارث نمیبرند، ولی مسلمان از آنها ارث میبرد چنانکه از کافر ارث میبرد.
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شخصی از عامه بمیرد و از او یک دختر عامی مذهب بماند و برادری داشته باشد اگر برادر شیعه باشد و یا پس از مرگ برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام برادر شیعه می تواند انچه از ترکه میت زیاد می اید از باب تعصیب بگیرد هر چند تعصیب در مذهب شیعه باطل است و همچنین اگر شخصی از عامه یک خواهر عامی مذهب وارث داشته باشد و عموی ابوینی داشته باشد چنانچه عموی او شیعه باشد و یا بعد از مرگ پسر برادرش شیعه شود بنا به قاعده الزام می تواند انچه از باب تعصیب به او می رسد بگیرد و همچنین است حکم در سایر موارد تعصیب
- [آیت الله سبحانی] عامل در سفر خود باید در حد امکان صرفه جویی کند و از هزینه کردن سرمایه در مواردی که ارتباط به تجارت ندارد خودداری کند.
- [آیت الله سیستانی] - در مواردی که جایز است از مسجد بیرون رود، بیشتر از زمانی که برای انجام آن امر لازم است، نباید خارج مسجد نماند. خروج از محل اعتکاف